در این میان سفرنامه‌نویسان هر گاه به دیار خراسان رسیده‌اند، طبیعی است که بیشتر هوش و حواسشان را به حرم مطهر علی بن موسی الرضا(ع) داده و به شرح ابنیه و اماکن این آستان پرداخته باشند.

مشهد نورانی‌ترین نقطه روی زمین / سیاحان در سفرنامه‌ها به آداب و آیین‌های زیارتی مردم در مشهدالرضا(ع) پرداخته‌اند

مسافران معمولاً در سفر به سرزمینی جدید به دلیل تازگی نخستین دیدار، مانند مشاهده‌گری دقیق عمل کرده و از زاویه دید نویی به ثبت مکان‌ها، رفتار مردمان و آداب و رسوم می‌پردازند. به همین خاطر سفرنامه‌ها دارای اطلاعاتی ارزشمند از فرهنگ مردمان سرزمین‌های مختلف است. آنچنان که در سفرنامه‌های به جا مانده از سیاحان که به ایران سفر کرده‌اند می‌توانیم نظری بیرونی به مناسبت‌های مذهبی، مناسک، آیین و ‌آداب و رسوم‌ در مناطق مختلف کشور داشته باشیم. در این میان سفرنامه‌نویسان هر گاه به دیار خراسان رسیده‌اند، طبیعی است که بیشتر هوش و حواسشان را به حرم مطهر علی بن موسی الرضا(ع) داده و به شرح ابنیه و اماکن این آستان پرداخته باشند، با وجود این در میان برخی از نوشته‌های به جا مانده از سفرنامه‌نویسان، برخی به رفتار و حالات مردمان در وقت زیارت نظر داشته و از این جهت می‌توانند دریچه‌ای به آداب زیارت در سالیان دور باشند. هر چند که ذکر این نکته ضروری به نظر می‌رسد که آنچه به عنوان آداب زیارت در این سفرنامه‌ها آمده، نتیجه نگاه افرادی است که از اعتقادات و آیین‌های اسلام و مردم ایران زمین دور بوده‌اند.

توصیف مشهد امام‌ رضا(ع) در سفرنامه ابن‌بطوطه

نخستین توصیف‌ها از مشهد و حرم مطهر رضوی را می‌توان در سفرنامه «ابن بطوطه» خواند، زیرا او به دلیل مسلمان بودنش – در روزگاری که هیچ خارجی غیرمسلمانی حق ورود به حریم حرم را نداشت – به راحتی اذن دخول می‌یابد و روضه منوره و هر آنچه در آن بوده را به تصویر می‌کشد. «مشهد مکرم امام رضا(ع) قبه‌های بزرگی دارد. قبر امام در داخل زاویه‌ای است با مدرسه‌ای و مسجدی در کنار آن و این عمارت‌ها همه با سبکی بسیار زیبا ساخته شده و دیوارهای آن کاشی است. روی قبر، ضریحی چوبی قرار دارد که سطح آن را با صفحات نقره پوشانیده‌اند. از سقف مقبره نیز قندیل‌های نقره آویزان است. آستان درِ قبه هم از نقره است و پرده ابریشم زردوزی بر در آن آویخته‌اند. داخل بقعه با فرش‌های گوناگون مفروش گردیده. روبه‌روی قبر امام، قبر هارون‌الرشید واقع شده که آن هم صندوقی دارد و شمعدان‌ها و چراغ‌ها روی آن می‌گذارند. هنگامی که زائران وارد بقعه می‌شوند، قبر هارون را لگد می‌زنند و امام‌ رضا(ع) را سلام می‌کنند».

خراسان به تنهایی کشوری است

70سال پس از ابن‌بطوطه مردی از اسپانیا که سفیر ‌هانری سوم پادشاه آن کشور است، در سال 807 در سفرش به ایران از خراسان و شهر مشهد گذشته است و از شرحی که در سفرنامه‌اش آورده، ظاهراً موفق به زیارت حرم مطهر امام رضا(ع) شده است. با خواندن شرح او می‌توان متوجه برخی از آداب مردم کوچه و بازار در مواجهه با زائران امام رضا(ع) شد. او در این باره چنین می‌نویسد: «هر زائری که به آنجا رفته باشد، چون بازگردد همسایگانش نزد او می‌آیند و لبه قبای او را می‌بوسند. چون دریافته‌اند وی از زیارت چنین محل محترمی بازگشته و چون ما به زیارت این مکان مقدس رفته بودیم و پس از آن در ایران را می‌پیمودیم، مردم همه می‌آمدند و لبه قبای ما را بوسه می‌زدند. خراسان به تنهایی کشوری است».

نخستین سلام از تپه‌سلام

«هانری رنه دالمانی» مؤلف «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» که در دوره قاجار سفری به مشهد داشته است، در بخشی از خاطراتش به فرهنگ خراسانی‌ها در زمینه زائر و زیارت اشاره کرده و در این زمینه نوشته است: «... طرف عصر ما به تپه‌ای رسیدیم که از آنجا دورنمای شهر پدیدار شد. در راه سنگ‌های بزرگی را دیدیم که کمی تراشیده و مدور بودند و آن‌ها را «زوار» می‌نامیدند. یکی از وظایف عابران این است که سه دفعه این سنگ‌ها را به طرف شهر بغلتانند. ارابه‌رانان هم گاهی این سنگ‌ها را روی ارابه خود گذارده و چند فرسخ آن‌ها را نقل مکان می‌دهند ولی نباید آن‌ها را به طرف عقب حمل نمایند و اگر کسی چنین کاری بکند مرتکب گناه بزرگی شده است، ما هم به تقلید سایرین پیاده شده و هر یک سه دفعه این زوار بی‌جان‌ را به ‌طرف شهر غلتاندیم. مسافرت این سنگ‌ها برای زیارت ممکن است چندین سال به طول بینجامد اما به محض اینکه به شهر نزدیک شدند، پرستاران آستانه می‌آیند و آن‌ها را با تشریفاتی به‌ شهر می‌برند و در محلی که برای آن‌ها معین شده و اکنون عده زیادی از آن‌ها در آنجا دیده می‌شود جای می‌دهند». این سیاح فرانسوی در بخشی از سفرنامه‌اش با اشاره به سنت «گنبدنما» نوشته است: «...  خلاصه همین ‌که به بالای تپه رسیدیم تمام زواری که چند روز با ما راه می‌پیمودند، سر تعظیم به طرف شهر فرود آوردند و در ادامه چند سنگ را به علامت رؤیت گنبد آستانه روی هم گذاردند و هرم کوچکی تشکیل دادند». او از خلوص نیت زوار پس از رسیدن به شهر و راز و نیاز و خلوت آن‌ها نیز سخن می‌گوید.

امامی که همه را به حضور می‌پذیرد

خانیکوف روس دیگر مسافر این شهر است که توصیفاتی از شرح حال مردمان در کنار شهر و آستان مطهر علی بن موسی الرضا(ع) آورده است. او نیز در نوشته‌هایش به تپه‌سلام و آداب و رسوم زائران پرداخته است. «راه سربالایی طولانی و دشواری ما را بالای آخرین گردنه می‌رساند که به سوی مشهد سرازیر می‌شویم. نام این گردنه تپه‌سلام یا کوه سلام است. رسم بر این است که زائران در این محل توقف کنند تا دعای کوتاهی بخوانند و عبور خود را با افزودن چند سنگ به هرم‌های بی‌شماری که زائران پیشین روی هم انباشته‌اند مشخص سازند». او پس از توصیفاتی از شهر و مناره‌های حرم مطهر رضوی به شرح احوال مردمان پرداخته و چنین می‌نویسد: «محله مقدس نوعی حکومت در حکومت است. این محله سازمان اداری و پلیس و دادگاه‌های ویژه خود را دارد. حتی افراد مجرم پس از راه یافتن به این مکان مقدس دیگر هیچ ترسی از تعقیب قانونی ندارند. عجیب اینکه چنین می‌نماید که امام(ع) که حدود هزار سال پیش به شهادت رسیده است، هنوز هم در مسائل این دنیا شرکت فعال دارد و عریضه‌هایی را که زائران به داخل ضریح می‌اندازند، می‌پذیرد».

از اذن دخول تا حک لقب مشهدی بر سنگ قبور

«آرمینیوس وامبری» خاورشناس مجارستانی یکی دیگر از معدود اروپایی هاست که در زمان قاجار توانسته در پوشش مردان شرقی وارد حرم مطهر امام رضا(ع) شود؛ مکانی که وامبری می‌گوید مدت‌ها در آرزوی دیدن آن بوده است. هر چند او بیش از هر چیز به شرح تزئینات در و دیوار حرم مطهر رضوی پرداخته اما در بخشی از نوشته‌هایش به آداب زیارت مانند اذن دخول نیز اشاره کرده است: «کسانی که زیارت نامه را حفظ نیستند یا نمی‌توانند از روی تابلوهای آویزان بر ضریح بخوانند، پشت سر رهبر گروه خود، آن را تکرار می‌کنند... زائر مشهد پس از زیارت می‌تواند مفتخر به لقب «مشهدی» شود و این امتیاز را خواهد داشت که این عنوان را بر مهر و امضای خود بیاورد یا پس از مرگش آن را بر سنگ قبرش حک کنند». وامبری سپس به تالار ناهارخوری حضرت(ع) می‌رود که به زبان محلی «آشپزخانه حضرتی» می‌گویند: «آسایش مسافر عمدتاً از درآمد تشکیلات عظیم، حمام ها، کاروانسراها، مهمان خانه‌ها و خانه‌های صابون پزی متعلق به آستان حضرت تأمین می‌شود».

پناهگاهی که امن و امان است

بازرگان انگلیسی الکسی بارنز در زمان خسرو میرزا پسر عباس میرزا نایب السلطنه که حکومت مشهد را در دست داشته به این شهر سفر می‌کند. او در نوشته‌هایش به توصیف شهر و آستان علی بن موسی الرضا(ع) و باورهای مردم می‌پردازد. «در فاصله صد یاردی حرم (مطهر) زنجیری در عرض خیابان کشیده شده که بازار و... را در میان می‌گذارد و حیوانات و احشام را از مکان مقدس دور نگه می‌دارد. بخش پرجمعیت مشهد همین جاست... بخش اعظم فضای محصور را به گورستان اختصاص داده‌اند؛ زیرا مردم معتقدند درگذشتگان در جوار یک امام(ع) در آرامش به سر می‌برند». او با ذکر نقل قولی از ایرانیان مشهد را نورانی‌ترین نقطه روی زمین می‌نمایاند زیرا محل اشراق انوار الهی است و در تمام نقل قول‌هایش این مفهوم را بیان می‌کند که آستان مطهر برای همگان با هر دین و مذهبی پناهگاهی امن و الهی است.

عرض ادب و خواندن زیارت‌نامه

«فریزر» نقاش، سیاح و سفرنامه نویس اسکاتلندی طبق اسناد حدود سال‌های 1213- 1212 خورشیدی به مشهد آمده و 6هفته در شهر اقامت داشته است. این نقاش بریتانیایی زمانی چه در قم و چه در مشهد با لباس مبدل وارد حرم مطهر حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) شده و در سفرنامه اش که با نام «از استانبول به طهران» نام دارد، توصیف کوتاهی از حال و هوا و وضعیت روضه منوره می‌نویسد. او در بخشی از این نوشته‌ها به آدابی که خود هنگام بازدید از حرم مطهر تجربه کرده، پرداخته است: «پیش از ورود به حرم مطهر رضوی به پیروی از راهنمای خود تعظیم کردم و با او اجازه  ورود (زیارت نامه) خواندم. البته من بسیار مایل بودم قدری بیشتر در آن رواق مقدس توقف کنم، اما چون رفته رفته تعداد جمعیت رو به افزایش می‌نهاد واهمه من را برداشت که مبادا من را به جرم اینکه عیسوی هستم، برانند».

بارگاهی که در آن همه میهمان حضرت‌اند

«لرد جُرج ناتانیل کرزن» یکی دیگر از صاحب منصبان دولت انگلیس بود که حدود سال ۱۲۶۹ خورشیدی به مشهد سفر کرده است. کرزن در سفرنامه‌اش بیش از دیگران به شرح حال مردمان و آداب و رسومشان پرداخته است. او در این باره نوشته است: «بارگاه امام رضا(ع) وجودی ابدی است و به استدعای زائرانش پاسخ‌های اعجازآمیز می‌دهد و حضرت به طوری که خطاب می‌شود میزبانِ همه میهمانان خویش است و نه تنها غذای جسمانی ایشان را تا وقتی که در قلمرو او به سر می‌برند، اعطا می‌نماید، بلکه دعاهای آن‌ها را نیز اجابت می‌فرماید و نیازهای باطنی ایشان را برآورده می‌سازد. هر یک از زائران می‌توانند با حضرت(ع) راز و نیاز کنند و صدقات خود را به خدام بدهند و انتظار برآورد حاجات و معجزاتی را داشته باشند. در صحن اطراف مزار و بر کف مرمری آن قالی گسترده اند و در بالای آن در ارتفاع ۷۷ پایی، گنبد اصلی تعبیه شده است که شکوه بسیار به آن مکان می‌دهد. قسمت بیرونی آن مطلاست و زائر تازه‌وارد با دیدن آن متوجه می‌شود به نقطه مهمی قدم نهاده است و چشمان فرسوده اش از نور شادی می‌درخشد. زمزمه صداها سراسر بنا را فرا می‌گیرد زیرا خدام امام با صدای رسا تلاوت قرآن می‌نمایند و سادات دعا می‌خوانند. در چنین وضع و حالی وجد و شادمانی زوار حد و حصری ندارد».

او در بخش دیگری به شرح آداب زیارت مردمان پرداخته و می‌نویسد: «در گرداگرد ضریح لوحه‌های چوبی و نقره‌ای حاوی زیارت نامه و کتیبه است و پیرامون هر یک چند تن با خود به خواندن دعا مشغول اند یا آنکه سردسته عده‌ای از زوار می‌خواند تکرار می‌کنند، این کار گاهی توأم با ندبه و زاری است و چنین می‌نماید که زائران سعی دارند به نحوی در آخرت، مشمول آمرزش شوند و به راستی که منظره‌ای والا و دیدنی است. مرد زائر در حال جذبه و شور رو به مزار اندک اندک به عقب گام برمی دارد و سرانجام از صحن خارج می‌شود».

شرح آداب توسل و شفا

«انگلبرت کمپفر» پزشک و طبیعی‌دان اهل آلمان در نگارش سفرنامه خود بیش از سایر سیاحان به شرح معجزات امام رضا(ع) و شفای بیماران از سوی این امام بزرگوار پرداخته است. کمپر در سفرنامه خود زیارت امام رضا(ع) را از مهم‌ترین آداب مذهبی در ایران خوانده و تأکید کرده نام امام رضا(ع) بر زبان بیماران است و با توسل به او شفا خواهند یافت. او همچنین اشاره کرده هنگامی که فردی شفای خود را بازمی‌یابد توسط خادمان امام رضا(ع) به نشان اجلال و اکرام شفادهنده با طبل و نقاره در کوچه‌های مشهد مشایعت می‌شد.

خبرنگار: آزاده خلیلی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.