تحولات منطقه

صاحبنظران فرهنگی مشهد در خصوص بر تاثیر نامگذاری روز ملی مشهد، بر باز تعریف هویت و انسجام اجتماعی حاصل از آن، اتفاق نظر دارند.

روز ملی مشهد و بازسازی هویت اجتماعی
زمان مطالعه: ۱۱ دقیقه

به گزارش قدس خراسان، «هویت»یا «من کیستم؟»، پرسشی است که اگر جواب واضح و محکمی برایش نداشته باشیم در سطح زندگی فردی منجر به دلسردی و افسردگی و در سطح کلان‌تر و اجتماعی‌تر منجر به احساس عدم انسجام اجتماعی و تعلق خاطر به خانواده، محله، شهر و کشوری می‌شود که در آن زندگی می‌کنیم.

شاید هیچ کس به شکل مستقیم درباره نیاز به احساس تعلق خاطر به شهر و جامعه خود حرفی نزند، اما نیاز به اینکه من و شما به عنوان عضوی از جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم پذیرفته شویم یک نیاز درونی و اساسی است.

روزهای نهم و دهم دی ماه سال ۱۳۵۷ خونین‌ترین روزهای مشهد در دوران انقلاب بود و علمای بزرگ انقلابی و مبارز همراه مردم مشهد در این راهپیمایی حضور داشتند اما اکنون جوان‌ترها کمتر از این رویداد تاریخی به عنوان بخشی از هویت مشهد آگاه‌اند و شاید همین ناآگاهی نسبت به تاریخ و هویت این شهر، زمینه‌ساز گسست فرهنگی میان نسل‌ها شود.

شورای فرهنگ عمومی کشور در راستای عملیاتی کردن یکی از مهم‌ترین برنامه‌های خود، نام‌گذاری برخی از روزهای سال را بنا به رخدادها، یادمان تاریخی و ملی و مذهبی شهرهای مختلف به نام آن‌ها تعیین کرد و ۹ مهر ماه سال گذشته شورای فرهنگ عمومی خراسان رضوی به ریاست نماینده ولی فقیه در استان ۱۰ دی ماه را به عنوان «روز ملی مشهد» معرفی کرد.

درباره ضرورت و تأثیر این نام‌گذاری در آینده مشهد و وضعیت شهروندان با سه تن از صاحبنظران فرهنگی شهر به گفت‌وگو نشستیم.

مشهد نمی‌تواند در گسست از گذشته خود، به حیات ادامه دهد

عضو هیئت علمی گروه اجتماعی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، نام‌گذاری روز ۱۰ دی به عنوان روز ملی مشهد را یک نقطه عطف در تاریخ مشهد دانست و گفت: روز ۱۰ دی ماه در شرایطی رقم خورد که شهر مشهد و در مقیاس بزرگ‌تر ایران در آستانه تجربه جدیدی بود و به تعبیر دیگر اگر ما تاریخ مشهد را به مشهد قدیم یعنی مشهدی که هنوز با دنیای سیاسی و اقتصادی جدید آشنا نشده و مشهدی که اکنون در حال تجربه آن هستیم (و از ساخت شهری جدید و فناوری‌های‌های به‌روز دنیا استفاده می‌کند) تقسیم کنیم، دهم دی ماه فارغ از بار مبارزاتی و انقلابی بیانگر تلاش برای پیوند این دو مشهد به یکدیگر است و با نام‌گذاری این روز ما می‌توانیم از آن به عنوان یک ظرفیت فرهنگی و تبلیغاتی استفاده کنیم. 

محمدرضا قائمی نیک عنوان کرد: مشهد از آن شهرهایی است که نمی‌تواند در گسست از گذشته خودش به حیات ادامه دهد علت هم این است حیات این شهر با گره خوردن به مسائل سنتی و تاریخی خود و در رأس آن‌ها بارگاه حضرت رضا(ع) به عنوان نقطه کانونی، هویت فرهنگی و تاریخی یافته که اگر از آن فاصله بگیرد طبیعتاً از هویت‌های دیگری مثل هویت شهر صنعتی، هویت شهر سیاسی، هویت شهر گردشگری و نظایر این‌ها برخوردار نیست.

وی محور اصلی مشهد را این هویت فرهنگی و مذهبی توصیف کرد و با تأکید بر اینکه مشهد تنها شهر ایران است که در جهان اسلام به عنوان پایتخت فرهنگی نام‌گذاری شده است، متذکر شد: نام‌گذاری این روز و معرفی مشهد با این روز می‌تواند گره‌های بسیاری از مشکلات معاصر این کلانشهر را باز کند که اگر روزی که تاریخ رقم خوردن یک رخداد صنعتی یا اقتصادی در مشهد بود این ظرفیت را نداشت اما ۱۰دی به عنوان روز مشهد می‌تواند ظرفیت‌های فرهنگی و مذهبی این شهر را متناسب با شرایط انقلاب اسلامی تقویت کند و سبب شود توجه‌ها به مشهد به عنوان یک شهر فرهنگی رقم بخورد و هویت انقلابی مشهد در این نام‌گذاری شناسانده شود. 

مهم‌ترین مسئله مشهد، زیارت است

این استاد دانشگاه در خصوص مشکلات معاصر مشهد به کلان مسئله‌های مشهد اشاره کرد و گفت: نخستین مسئله مشهد، در معرض تهدید قرار گرفتن هویت فرهنگی و تاریخی این شهر است، مشهد یکی از ذخایر فرهنگی ایران است و به واسطه شرایط ساخت و سازها و توسعه شهری این ذخیره فرهنگی در معرض تهدید یا تضعیف قرار گرفته است. مسئله بعدی روند توسعه مشهد است؛ اگر در سطح کشور با دو الگوی توسعه غربی و اسلامی پیشرفت مواجه هستیم به نظر می‌رسد آن چیزی که بیشتر در مشهد اجرایی شده شیوه‌ای از توسعه متأثر از غرب است، این شیوه باید اصلاح شود و به مسیر اصلی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برگردد. 

قائمی نیک مهم‌ترین مسئله مشهد را زیارت عنوان کرد و با یادآوری این مطلب که مشهد دومین شهر زیارتی در جهان اسلام است، این موضوع را دال مرکزی هویت این کلانشهر مذهبی دانست.

وی تصریح کرد: به نظر می‌رسد با وجود اینکه مشهد به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام مطرح شده اما هنوز تعاملات و تصمیم‌های این شهر توسط اهل فرهنگ و حکمت گرفته نمی‌شود و حکمت، معرفت و فرهنگ در این شهر همچنان در حاشیه قرار دارد. ما در مشهد همچنان پروژه‌های کلان شهری را به صورت عمرانی، کالبدی و مهندسی تعریف می‌کنیم در حالی که به نظر می‌رسد شهری که برند و برچسب فرهنگی بودن دارد، باید پروژه‌های کلانش پروژه‌های فرهنگی باشد و بعد برای این پروژه‌های فرهنگی کلان‌ پروژه‌های عمرانی، کالبدی و مهندسی تعریف شود.

هویت، چالش بنیادین مشهد است

یک فعال اجتماعی فرهنگی هم در این باره به خبرنگار قدس خراسان گفت: اگر نگاهی به مشهد به خصوص در چند دهه اخیر داشته باشیم متوجه می‌شویم این شهر، مقتل و مذبح هویت به معنی واقعی کلمه است و مهم‌ترین مسئله امروز مشهد این است که آیا از مشهد مشهدی باقی مانده یا باقی خواهد ماند؟

حسین کمیلی چالش بنیادین این کلانشهر را هویت برشمرد و بیان کرد: هویت یعنی «من کیستم» و زمانی که مشهدی‌ها از خودشان این سؤال را بپرسند آیا از آن تعریف بنیادین و اصیل چیزی باقی مانده است؟ 

او این موضوع را متأثر از روندی دانست که به صورت خودآگاه (منفعت‌مداری) یا ناخودآگاه (از سر بی‌خردی) در چند دهه اخیر، اصل هویت را زیر سؤال برده است.

این فعال فرهنگی تصریح کرد: با این اوصاف، هر کاری ولو نمادین، وقتی بهانه‌ای برای اندیشیدن دوباره درباره این پرسش که «مشهد کجاست و کجا نیست» شود، یک ضرورت است، اگر کسی با این زاویه دید به مشهد نگاه نکند یعنی نتوانسته عینک درستی داشته باشد.

وی با تأکید بر اینکه اصلی‌ترین چالش و بحران مشهد، بحث هویت است، به دوگانه‌های هویتی مختلف مشهد مانند زیارت- گردشگری اشاره و عنوان کرد: باید کمک کرد ابتدا یک بازاندیشی در لایه‌های تئوریک و بعد در لایه‌های نمادین و کارکردی اتفاق بیفتد و کم‌کم منجر به بازنگری در روش‌ها و سیاست‌های کلان شود تا بتوانیم شفاف‌تر و با جرئت و وفاق بیشتری درباره اشتباه‌های سیاست‌گذاری در چند دهه گذشته صحبت کنیم.

کمیلی در خصوص انتخاب ۱۰ دی به عنوان روز ملی مشهد یادآور شد: ۱۰دی تجلی، بروز و ظهور هویت دینی مشهد در دوره معاصر است، موضوعی که هویت دین‌گرایانه و ضدظلم این شهر (که به برکت وجود حضرت رضا(ع) و معارف رضوی اتفاق افتاده است) را تقویت کرده است؛ بنابراین فکر می‌کنم این انتخاب، انتخاب معناداری است. 

این کنشگر فرهنگی و اجتماعی گفت: روز ملی مشهد اگر فقط یک کار نمادین صرف باشد اثری ندارد اما اگر بهانه و فرصتی برای بازنگری در تعریف «کدام مشهد» شود و بعد به تدریج برنامه‌ریزی و اقدام‌های ایجابی برای هویت انجام شود، از نان شب برای واجب‌تر است. 

مهم‌ترین بستر توسعه، بستر فرهنگی است

یک پژوهشگر مطالعات فرهنگ و رسانه هم در این خصوص بیان کرد: یکی از مسائلی که در جهان معاصر امروز به آن توجه می‌شود و مورد مطالعه و بررسی حوزه‌های حکمرانی است، مسئله هویت‌بخشی یا تقویت هویت شهرهاست. 

محمدجواد استادی با بیان اینکه امروزه زیست جاری در جهان، زیست شهری است، تبیین کرد: در تقسیم‌بندی‌های معاصر اساساً زیست انسان معاصر، زیست انسان شهری فرض می‌شود و شهر مهم‌ترین بستر تأثیرگذار روی همه حوزه‌هاست، یعنی شما هر چیزی را بخواهید در ارتباط با انسان‌ها مطالعه کنید در بستر شهر است و شهر مؤلفه‌هایی دارد که ارتباط با انسان روی همه وجوه مختلفش تأثیر می‌گذارد. 

وی با بیان اینکه در مطالعات چند ده ساله اخیر دنیا، مهم‌ترین مسئله، مسئله زندگی شهری و ارتقای کیفیت زندگی شهری است، به اهمیت هویت در تحقق این مسائل پرداخت و گفت: برای تحقق این موضوع افرادی که در بستر شهر زندگی می‌کنند باید از یک هویت برخوردار باشند، اگر انسان‌هایی که در یک شهر زیست می‌کنند نسبت به آن شهر و جغرافیا تعلق خاطری نداشته باشند طبیعتاً پیوند به درستی برقرار نمی‌شود. 

البته «مردم» در تعریف این پژوهشگر، غیر از شهروندان شامل مردمی که بیرون از جغرافیای آن شهر زندگی می‌کنند هم می‌شود؛ به عقیده او اگر افرادی که در آن شهر ساکن نیستند، بخواهند خدماتی به این شهر بدهند و سرمایه‌گذاری داشته باشند باید ظرفیت‌های شهر را بشناسند. 

استادی خاطرنشان کرد: امروز تقریباً همه علمای علوم انسانی در اروپا به این باور رسیده‌اند که در موضوع توسعه، مهم‌ترین بستر، بستر فرهنگی است؛ یعنی امکان توسعه وجود ندارد مگر اینکه بستر توسعه فرهنگی باشد، پس یعنی اول باید حوزه فرهنگ به عنوان قاعده هرم توسعه تقویت شود.

وی ادامه داد: نتیجه‌ای که اروپا برای تقویت فرهنگ به آن رسید رویدادسازی یا ایجاد کلان رویدادهاست؛ کلان رویدادها دنبال این هستند که بتوانند داشته‌های فرهنگی را معرفی کنند چون رویداد ایجاد جذابیت و جذب مشارکت می‌کند و وجوه متنوع غیرفرهنگی را هم می‌تواند در بر بگیرد. 

پژوهشگر مطالعات فرهنگ و رسانه با اشاره به اینکه یک کلان رویداد می‌تواند مجموعه‌ای از رویدادها باشد، گفت: ما در ایران کلان رویداد فرهنگی به صورت برنامه‌ریزی شده نداریم (البته صرف نظر از رویدادهای فرهنگی که از دل تاریخ آمده‌اند و ساختگی نیستند)، به عنوان مثال بازی‌های جام جهانی یا المپیک یک کلان رویداد است که خارج از آن مسابقات ورزشی، ده‌ها رویداد دیگر در دل خود دارد که این خرد رویدادها به نوبه خود یک هندسه مفهومی بینشان برقرار است در حالی که شما در ظاهر نمی‌بینید اما کسانی که برنامه‌ریزی کرده‌اند دقیقاً همان عناصر فرهنگی، تاریخی و هویتی آن شهر را پیگیری می‌کنند. 

استادی یکی از اثرات مهم هویت‌بخشی را انسجام اجتماعی دانست و گفت: این انسجام به خصوص در شهرهایی که هویتشان هویت موزاییکی است خیلی اهمیت دارد. شهرهای موزاییکی از مهاجران و اقوام مختلف تشکیل شده و در واقع از لحاظ تاریخی ترکیب جمعیتی متکثر دارند مانند شهر مشهد که از مهاجرانی از کشورهای مختلف مانند هند و افغانستان تشکیل شده است. 

او با تأکید بر اینکه دال شکل‌گیری مشهد زیارت است، ادامه داد: یکی از کارهایی که برای هویت‌بخشی به شهرها در کشورهای اسلامی انجام شد انتخاب پایتخت‌های فرهنگی توسط سازمان همکاری‌های اسلامی بود که در سال ۲۰۱۷ مشهد را به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام معرفی کرد اما متأسفانه این کار یک تقلید ظاهری از اروپا بود و با اینکه تلاش شده بود آن اتفاقی که در بحث هویت‌بخشی و انسجام اجتماعی با این کار در اروپا رقم خورده بود، در کشورهای اسلامی هم دنبال شود اما این اتفاق نیفتاد با اینکه ظرفیت‌های فرهنگی شهرهای اسلامی به لحاظ تاریخی خیلی از شهرهای اروپایی قوی‌تر و جدی‌تر است. 

استادی علت این عدم موفقیت را عملکرد اشتباه ما در شناخت ظرفیت‌های فرهنگی برشمرد و گفت: الگوی تحقق این موضوع رویدادسازی است. یکی از اتفاق‌هایی که اتفاق درستی است و در کشور ما دنبال می‌شود روز ملی شهر است که موجب هویت‌بخشی و انسجام میان شهروندان و معرفی ظرفیت‌ها به دیگرانی که در آن شهر زیست نمی‌کنند، خواهد شد.

پژوهشگر مطالعات فرهنگ و رسانه بیان کرد: اصل این ایده درست است اما نگرانی این است که این موضوع در حد یک کار نمایشی باقی بماند، در حالی که این موضوع یک مسئله دانشی است و باید با یک رویکرد علمی به آن پرداخت. رویدادها نباید در خلأ ایجاد شود مثلاً ما به عنوان روز ملی مشهد بهای تئاتر، موزه و سینما را تخفیف دهیم این‌ها سطحی‌ترین نوع اقدام‌هایی است که کارگزار فرهنگی می‌تواند انجام دهد. 

او در ادامه عنوان کرد: شهر مشهد به دلایل متعدد شهری مهم است که دال مرکزی‌اش هم زیارت است، زیارت در جامعه اسلامی ایران، مهم‌ترین بنیاد گفتمانی کشور می‌تواند باشد و مبنای گفتمان انقلاب اسلامی هم به دلایل مختلف می‌تواند زیارت باشد. از طرفی مشهد یک شهر بین‌المللی است و شما نمی‌توانید فقط در جغرافیای ایران درباره‌اش صحبت کنید، در مجموع به این ویژگی‌های متنوع و سبقه فرهنگی و تاریخی نمی‌توان نگاه سطحی داشت.

روز ملی مشهد، یک هدف نیست

استادی تصریح کرد: انتخاب روز ملی مشهد هدف نیست بلکه یکی از ابزارهای سیاست‌ورزانه است که می‌تواند به تقویت هویت شهر، شناخت ظرفیت‌های آن در سطح ملی شهری و بین‌المللی، جلب سرمایه و معرفی امر زیارت و توسعه کمک کند. 

این پژوهشگر مطالعات فرهنگ و رسانه بیان کرد: بسیاری از مدیران فرهنگی و سیاست‌گذاران محلی ما درک درستی از این مفهوم (روز ملی مشهد) و روش‌های تحقق آن ندارند و اقدام‌هایی که برای معرفی این روز انجام می‌شود به خاطر نگاه تقلیل‌گرایانه مسئولان نه تنها به مردم عادی بلکه به نخبگان هم تسری پیدا نمی‌کند. 

نام‌گذاری روز ملی برای یک شهر آن هم در حد و اندازه دومین کلانشهر مذهبی جهان اسلام، فرصتی است که زمینه همدلی و انسجام اجتماعی و شناخت جوانان نسبت به هویت تاریخی مشهد را فراهم می‌کند؛ چرا که شهر مشهد در طول تاریخ توانسته معادلات ملی و بین‌المللی را تغییر دهد، بزرگانی در این شهر متولد شده‌اند که هویت این شهر را تشکیل می‌دهند و حالا باید اعتراف کرد نسل‌های دهه هشتادی و نودی نسبت به آن خیلی مطلع نیستند. انتخاب ۱۰ دی به عنوان روز ملی مشهد، کورسوی امیدی برای بازتعریف هویت شهر و افزایش حس تعلق خاطر و انسجام اجتماعی است که امید می‌رود مانند خیلی از رویدادهای فرهنگی دیگر، صرفاً در حد شعار و کارنامه‌سازی برای مسئولان مربوط باقی نماند و ظهور و بروزش را در تمام سطوح بین شهروندان و به ویژه نسل جوان شاهد باشیم.

خبرنگار: معصومه مؤمنیان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.