به گزارش قدس آنلاین: هر چند که در ادبیات روایی اسلام، سکوت امر شایستهای تلقی شده و در قالب واژه صمت دیگران را به سکوت تشویق کردهاند و زیاده حرف زدن یا حرف در غیر جایگاه خود زدن مقولهای منکر و ناشایست تلقی شده و مورد مذمت قرار گرفته است اما مسئله مهم این است که آیا سکوت امر قبیحی است یا همانند گفتار اگر در جای خود قرار بگیرد مطلوب و اگر در جایی غیر از جای خود باشد، مذموم است؟
100 روز از آغاز عملیات طوفان الاقصی گذشته و هنوز شاهد قتل عامل غیرنظامیان و نسل کشی در غزه هستیم. جهانیان نیز با سکوت خود نظاره گر این جنایات هستند و اجازه میدهند جانیان صهیونیست این جنایات را ادامه دهند. در گفتوگو با حجتالاسلام دکتر سید سجاد ایزدهی، مدرس درس خارج فقه حوزه علمیه قم و رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی از این سکوت و اتفاقات اخیر شنیدیم.
سکوت در برابر ظلم و ظالم جایز نیست
دکتر ایزدهی در ابتدا با بیان اینکه اگر انسان در جایی که باید نکتهای بگوید، خلاف آن گفته یا شهادت دروغ بدهد، منکر انجام داده، میگوید: باید انسان شایسته سخن بگوید تا متهم به دروغ یا تهمت نشود. در مورد سکوت هم موقعیت و جایگاه فردی و اجتماعی و حکومتی متفاوت است. در حوزه امور فردی، انسانها نباید به حوزه خصوصی دیگران ورود کرده و نسبت به رفتارهای شخصی دیگران اظهار نظر کنند. در حوزه امور شخصی که اثرات اجتماعی ندارد و نیازی نیست دیگران از آن مطلع شوند، سکوت جایز است. حتی در مواردی که انسان نسبت به خودش اظهار فضل کرده یا شایستگیهای خود را طرح میکند یا در جمعی بنا بر زیاده گفتن داشته باشد، باید بداند بین زیاد شدن علم و حلم رابطهای مستقیم وجود دارد. اما در حوزه اجتماع و جایی که سرنوشت زندگی دیگران به هم مرتبط است، سکوت مطلوبی نیست. اگر در جایی سکوت موجب پایمال شدن حقی یا ایجاد ظلمی شود، مجاز نیست و انسان باید نه تنها عقیده خود را اعلام کند، بلکه باید آن را به گونهای اعلام کند که موجب تغییر رویه شده و ظلم از جامعه برچیده و فضای عدالت حاکم شود.
او به روایت مشهوری از پیامبر گرامی اسلام(ص) اشاره کرده و ادامه میدهد: طبق فرموده پیامبر(ص) ما همه سوار یک کشتی هستیم و جامعه سرنوشت واحدی دارد. اگر انسان خلاف و منکری ببیند و نسبت به او سکوت کرده و بیخیال باشد، این سکوت موجب می شود نه تنها جامعه به مشکل دچار شود بلکه خود شخص هم از تبعات مشکلات مصون نیست. در این مواقع گفتن کافی نیست و باید به مقداری که می شود از آن بزه جلوگیری کرد. کمترین کار ممکن این است که فرد سکوت نکرده و اعلام کند یا دیگران را به این امر تشویق کند و خود نیز مشغول اصلاح امور شود.
سکوت در برابر ظالمان، ظلم به خود است
رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تشریح میکند: در کتاب کافی مرحوم کلینی، امام صادق(ع) روایتی از پیامبر(ص) فرموده است «هر کسی صبح کند و اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست». در ادبیات روایی و فقهی ما گر چه سکوت به معنای فردی و شخصی، ممدوح و شایسته تعظیم است اما در حوزه امور اجتماعی منکر تلقی میشود. در عرصه بین الملل و در برخی موارد با اموری و یا کشوری سر و کار داریم که رفتار آن کشور به خودش مربوط است و برای ما تبعات بین المللی ندارد و دخالت در امور بین الملل اصل را بر عدم دخالت در کشورهای دیگر میگذارد.
دکتر ایزدهی یادآور میشود: برخی از سکوتها تبعات بینالمللی دارد و اگر انسان سکوت کرده و اقدامی انجام ندهد، نه فقط نسبت به ظلم سکوت کرده که حتی در سایه این سکوت به خودش هم ظلم کرده است. به طور نمونه اگر در سوریه و عراق، نسبت به ظلم داعش سکوت میکردیم و بر این باور بودیم که در کشور دیگری ظالمی آمد و مردم را کشته و به ما مربوط نیست نفر بعدی که مورد ظلم قرار میگرفت،کشور خودمان بود. سکوت نسبت به سرنوشت مسلمانان آن هم افرادی که بوسیله گروهی سفاک مورد ظلم قرار گرفتهاند، رسمیت بخشیدن به ظلم است. امروزه وجدان های مردم آزاده در جهان بیدار شده و از آمریکا گرفته تا شرق عالم و اروپا به پاخواسته و سکوت نکردهاند. هر چند که نمیتوانند اقدامی چشمگیر داشته باشند اما با اعتراض نسبت به حاکمان خود، به نوعی از مظلومان حمایت میکنند.
منطق صهیونیستی و شهدای کرمان
مدرس درس خارج فقه حوزه علمیه قم در ادامه میگوید: فارغ از اقتضائات هر مکتب و هر مذهبی در هر گوشه از جهان دو منطق حق و باطل وجود دارد. منطق حق، مبتنی بر ارزشهای فطری، الهی و آسمانی و منطق باطل، مبتنی بر ارزشهای مادی و جلب منافع شخصی است. وقتی اسلام بعنوان دین خاتم و دین بر حق معارفی را عرضه میکند، این معارف مبتنی بر اصول فطری و آسمانی و کرامت انسانی است. در نقطه مقابل، اگر نظام سلطه نکاتی را عرضه میکند عمدتاً برای حفظ کیان و بقای خود و محوریت منافع خود است. در عصر حاضر با تفکری مواجهیم که این تفکر معارف را در نظر نمیگیرد و در حوزه رفتارهای خود کرامت انسانی و اخلاق را مد نظر قرار نمیدهد. یکی از این نمونهها رژیم صهیونیستی است که با خود برتربینی حق انجام هر عملی را برای خودش محفوظ میداند و به تنها چیزی که اهمیت نمیدهد امور اخلاقی و امور فطری است. با بی وجدانی محض زن و مرد و کودک بیگناه را کشته و در بیمارستانها نسبت به بیماران و اسرا جنایت انجام میدهند. نوع دیگری از این منطق، داعش است که به اسم اسلام خود را عرضه میکند. او با همان منطق صهیونیستی کرامت انسانی و اخلاق برای بشر قائل نیست. گونه سومی هم وجود دارد که آن استکبار است که پدر هر دوی این تفکر تلقی میشود و رژیم صهیونیستی و داعش نیز ساخته دست او هستند. این سه نحله که هر سه به یک منطق ارجاع داده میشوند در قبال منطق فطرت و انسانی قرار گرفته و هیچ شأنی برای اخلاق قائل نیستند.
حجتالاسلام ایزدهی در پایان تصریح میکند: چند روز گذشته با حملات تروریستی در شهر کرمان و در سالروز شهادت سردار سلیمانی، عده زیادی از مردم عادی و کودکان و زنان غیرمسلح به شهادت رسیدند. به خاک و خون کشیدن افراد عادی، خلاف منطق اسلام و انسانیت و فطرت و عقلانیت است همانند کاری که اسرائیل در برابر مردم بیگناه غزه انجام میدهد. مسئله مهم تقابل کلان بین حق و باطل است. تقابل بین تمدن مبتنی بر اسلام ناب و انسانیت با تمدن مبتنی بر مادیت و منطق الحاد و باطل. مسیر از بین رفتن کفر و تمدن مادی آگاه شدن مردم است. هر چه مردم بیشتر آگاه شوند، این تمدن بیشتر توسعه پیدا کرده و رشد میکند. بیشک در مواجهه بین حق و باطل، به برکت خون شهدا و خون سردار شریف حق پیروز خواهد شد.
نظر شما