اگر افراد بتوانند فرایند طلاق عاطفی را پشت سر بگذارند و همسرشان را ببخشند، شانس ازدواج مجدد موفق را در خود بالا میبرند. چالش های زیادی بر سر راه ازدواج مجدد قرار دارد که ارزیابی آنها بسیار مهم است. این چالش ها عبارتند از:

-انتخاب گزینه‌ی معکوس: در گزینه‌ی معکوس، فرد عجولانه فردی را برای ازدواج انتخاب میکند که کاملاً متفاوت با همسر قبلی است. استدلال این افراد در انتخاب گزینه‌ی معکوس این است که هر چقدر فرد جدید با همسر قبلی متفاوت‌تر باشد، بهتر است.

-پررنگ‌نمایی برخی ویژگی‌ها: برخی از افراد در انتخاب همسر جدید تنها به ملاک هایی توجه میکنند که همسر قبلی فاقد آن بوده است. در واقع آنها نمیدانند و در پی آن هم نیستند که همسر جدید چه ویژگی هایی باید داشته باشد بلکه بیشتر به این موضوع فکر میکنند که همسر جدید چه ویژگی هایی نداشته باشد و منظورشان از نبایدها، همان هایی است که همسر سابق داشته است.

-اتکای به معرف: در مواردی ازدواج با اتکای بی اندازه‌ی فرد به معرف صورت می گیرد. فرد به خود میگوید: «من معرف را می شناسم، معرف حتماً فرد مناسبی را برای ازدواج پیشنهاد میدهد و من نیز پیشنهاد او را می پذیرم.»

-تأکید بر شخصیت ظاهری نه درونی: انتخاب عجولانه‌ی فردی برای ازدواج مجدد، صرفاً بر اساس ملاک های سطحی و ظاهری است و دقیقاً به همین دلیل است که ازدواج عاقبت خوشی نخواهد داشت.

ازدواج‌های پردردسر

موارد زیر ازدواج های پر دردسری هستند که باید در موردشان تامل کرد:

- ازدواج عجولانه: ازدواج های عجولانه به فاصله‌ی بسیار کوتاهی پس از طلاق روی میدهند و اغلب نوعاً «فرار از...» و یا «فرار به...» تلقی می شوند. فرار از وضعیت دشواری که فرد در آن دست و پا میزند و یا فرار به وضعیتی است که فرد فکر میکند آن وضعیت آرمانی و مناسب است. افرادی که تن به ازدواج عجولانه میدهند، گزینه های مناسبی را برای ازدواج انتخاب نمیکنند. انتظار بر این است که بین طلاق و ازدواج حداقل یک سال فاصله باشد. البته بهترین فاصله بین یک تا سه سال است و این زمانی است که فرد میتواند به تدریج فرایند طلاق روانی را پشت سر بگذارد، برای زندگی زناشویی و عمر از دست رفته ی خود عزاداری کند، خود و همسرش را ببخشد و هویت جداگانه ای به عنوان فردی مجرد و بدون همسر برای خود کسب کند. در ازدواج های عجولانه، فرد فرصتی برای این تحولات به خود نمیدهد.

- ازدواج مصیبت بار: ازدواج مصیبت بار در افرادی دیده می شود که با موقعیت دشواری در ازدواج روبه رو هستند. این افراد اغلب برای فرار از رنج هیجانات ناخوشایند، به دیگری پناه میبرند و آغوش امنی را برای آرامش می جویند و ممکن است قصد ازدواج هم نداشته باشند، اما با وضعیت دشوار و بن بستی مواجه میشوند که چاره ای جز ازدواج نمیبینند و در غالب موارد در انتخاب خود به خطا میروند و ممکن است با فردی آزارگر، بیمار یا دردسر ساز طرف شوند.

- ازدواج دردسر ساز: در انتخاب عجولانه، افراد اغلب بدون شناخت کافی و بدون پرس و جو به انتخاب دست میزنند. در مواردی هم ممکن است صرفاً به ازدواج فکر کنند و نه چیزی دیگر. بنابراین ازدواج با مرد متأهل یا ازدواج با مردی که در آستانه ی طلاق است و هنوز تصمیم جدی برای جدایی نگرفته است از دیگر چالش های انتخاب عجولانه به شمار می رود.

- ازدواج تکانشی: ازدواج های نوع تکانشی اغلب بدون فکر صورت میگیرد و افراد تحت تأثیر هیجانات آنی خود تصمیم میگیرند که فردی را برای ازدواج انتخاب کنند. هیجانات منفی مانند: خشم، نفرت و خصومت جویی و نیز هیجان های مثبت مانند: عشق و تحت تأثیر جذابیت های ظاهری و جنسی طرف مقابل قرار گرفتن میتواند از دلایل عمده چنین ازدواج هایی باشد.

-ازدواج تحمیلی: در مواردی ممکن است ازدواج مجدد به فردی تحمیل شود. این نوع ازدواج معمولا در جوامع روستایی دیده میشود.   در این موارد والدین تصمیم میگیرند که فرزندشان را به اجبار به عقد فرد دیگری درآورند. باورهای فرهنگی و مذهبی در اینگونه انتخاب دخالت دارند.

انتخاب همسر مناسب

‌ انتخاب مناسب، مستلزم خودآگاهی، خودشناسی، دیگر شناسی و گذار به مرحله‌ی طلاق عاطفی و مشاوره با روان‌شناس است. به علاوه زوج های طلاق باید حداقل شش ماه تا یک سال پس از طلاق صبر و با آگاهی و شناخت ازدواج کنند. توجه به انگیزه های خود برای ازدواج مجدد به افراد کمک میکند تا به دلایل ازدواج مجدد خود پی ببرند و با دلایل مناسبی به ازدواج مجدد اقدام کنند. یادگیری مهارت دیگرشناسی نیز، راهگشای آنها خواهد بود. افراد اغلب در صدد یافتن فردی مناسب برای خود هستند، به جای آنکه خود را برای دیگری مناسب سازند. آنچه روان‌شناسان باید در مشاوره ی طلاق به افراد تأکید کنند این است که سعی کنند ویژگی های منفی خود را تغییر دهند تا اشتباهات سابق را در زندگی‌شان تکرار نکنند.

الهه ضمیری-خبرنگار تحریریه جوان قدس