ائمه(ع) بسیار میکوشیدند جامعة اسلامی را به شناخت عظمت رسالت پیامبر(ص) نایل کنند. در نگرش آنان، بعثت پیامبر(ص) برای بشر بزرگترین رویداد بود. آنان برای انتقال این نگرش به مخاطبان در مواضع گونهگون، به بیان اوضاع اسفبار عصر جاهلی، نعمت الهی بودنِ بعثت پیامبر(ص)، دستاوردها و ویژگیهای رسالت حضرت پرداختهاند.
امام علی(ع) در بیان اوضاع عصر جاهلی، گاه مردم عرب را مخاطب قرار داده و فرمودهاند: «بدترین دین را داشته و در بدترین خانه زندگی میکردید. خون یکدیگر را بهناحق میریختید. بتها میان شما پرستش میشد و مفاسد و گناهان شما را فراگرفته بود».
در این حال علی(ع) بیشتر به وضع تمام انسانها در دوران پیش از بعثت نظر داشت و میفرمود: «خدا پیامبر را زمانی فرستاد که فتنهها مردم را لگدمال کرده و خواب آنها بیداری و سرمة چشم آنها اشک بود». «گمراهی وحشتناکی همهجا را فراگرفته دانشمندان را تحقیر میکردند و درحال کفر و بیدینی جان میسپردند». «مردم در حیرت و سرگردانی بهسر میبردند». «هوی و هوس بر مردم چیره شده بود». «مردم از نیکوکاری فاصله گرفته بودند». «نشانههای هدایت از یاد رفته و راههای دین ویران شده بود». «از زمان بعثت پیامبران پیشین مدتها گذشته و ملتها در خواب عمیقی فروخفته بودند، آتش جنگ همهجا زبانه میکشید و برگهای درخت زندگی به زردی گراییده و از میوة آن خبری نبود، آب حیات فروخشکیده، دنیا با قیافة زشتی به مردم مینگریست، درونش وحشت و اضطراب و بر بیرون شمشیرهای ستم حکومت داشت»؛ «دنیا به تاریکی گراییده بود».
امیر مؤمنان(ع) همراه با بیان این اوضاع اسفبار فرمود: «در این هنگام، خداوند پیامبر را چونان باران بهاری برای تشنگان حقیقت قرار داد»؛ «تاریکیهای جهل و گمراهی با نور هدایت او از میان رفت». همچنین، ایشان بعثت پیامبر(ص) را نعمت و رحمت الهی و بارش جود و کرم پیامبر را همیشگیترین بارش دانست.
امیرمؤمنان(ع) در تبیین ابعاد گوناگون وضعیت اسفناک مردم پیش از بعثت پای میفشرد: «رشتههای دوستی و انسانیت از هم گسسته بود »؛ «مردم روی زمین دارای مذاهب پراکنده بودند». بر این اساس در نگرش علی(ع) یکی از مهمترین دستاوردهای بعثت پیامبر(ص) ایجاد وحدت و الفت میان انسانها بود. چنانکه فرمود: «خداوند با بعثت پیامبر(ص) شکافها را پُر کرد». « آتش دشمنی ها را خاموش و میان دلها الفت و مهربانی ایجاد کرد». «رسول خدا(ص) فاصلهها را به هم پیوند داد».
همچنین تأکید میکرد: «به نعمتهای بزرگ الهی که بههنگامة بعثت پیامبر(ص) بر آنان فرو ریخت بنگرید که چگونه با دعوتش آنها را به وحدت رساند». نیز فرمود: به نعمتهای بزرگ الهی که به هنگامة بعثت پیامبر(ص) بر آنان فروریخت بنگرید که چگونه نعمتهای الهی بالهای کرامت خود را بر آنان گستراند و جویبارهای آسایش و رفاه بر ایشان روان ساخت و تمام برکات آیین حق آنها را در بر گرفت. امور آنان در سایة قدرت حکومت اسلام استوار شد و در پرتو عزتی پایدار آرام گرفتند.
امیر مؤمنان(ع) حضرت محمد(ص) را «برترین آفریدگان»، «سَرور بندگان» و در فضل و برتری، بیهمتا دانسته و شهادت دادهاند که پیامبر(ص) بندة برگزیدة خداست که برای رساندن کریمانهترین رسالتهای خدا برگزیده شد. بنابه روایتی، یک بار در مسجد امیرمؤمنان(ع) با شنیدن اذان گریست و عبارات آن را برای افراد حاضر معنا کرد و در تفسیرِ أشهد أن محمداً رسولُ الله، بر اینکه حضرت محمد(ص) بنده و فرستادة برگزیدة خدا بهسوی همة مردم و سید و سرور اولین و آخِرین است، پای فشرد.
دیگر ائمه(ص) نیز به بیان جایگاه و رسالت پیامبر اکرم(ص) اهتمام داشتند. چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «بردباری و مهربانی خداوند سبب شد دوستداشتنی ترین و گرامیترین پیامبرانش، محمدبنعبدالله(ع) را برای مردم برگزیند». سپس اوصاف پیامبر(ص) را چنین بیان کردند: «در حریم عزت تولد یافته و در خاندان شرافت اقامت گزیده، حسب و نسبش آلوده نشده بود، و وصفش بر اهل علم ناشناخته نبود ». همچنین، با وصف پیامبر(ص) به «پیراستهای بیمانند» فرمود: «بر متانتها و اخلاق نبوت آفریده شده بود هر امتی، امت پس از خود را به آمدنش مژده داد». در ادامه نعمت الهی بودنِ پیامبر را اینگونه بازگو کرد: «خدا او را برگزید، پسندید و انتخاب کرد و کلیدهای دانش و سرچشمههای حکمت را به او داد. او را مبعوث کرد تا رحمت بندگان و بهار جهان باشد».
امام باقر(ع) نیز با تصریح به اینکه خداوند علوم و سنن پیامبران را در حضرت محمد(ص) جمع کرد، علم گستردة حضرت را به «نهر عظیم» تشبیه کرد و از اینکه مردم رطوبتی اندک را میمکند و نهر عظیم را رها میکنند، اظهار تأسف فرمود.
ناگفته نماند که اهلبیت(ع) در تبیین جایگاه والای پیامبر(ص) بهدور از هرگونه غلو بود. بهگونهای که امام رضا(ع) در نفی غلو، خود به حدیثی نبوی استناد فرمود. آن زمانی بود که مأمون در گفتوگو با حضرت از اینکه برخی دربارة اهلبیت(ع) غلو میکنند، سخن گفت. حضرت در پاسخ بهواسطة پدرانشان از زبان رسول خدا(ص) چنین نقل کرد. مرا از حق و جایگاهم فراتر نبرید. پس خداوند تبارک و تعالی مرا «عبد» قرار داد، پیش از آنکه «پیامبر» قرار دهد.
امام علی(ع) با یاد کرد همیشگی از مجاهدت، ایثار و استقامت پیامبر(ص)، همگان را به الگوگیری از حضرت فرا میخواند و خطاب به دیگران میفرمود که رو به درگاه الهی اینگونه برای حضرت دعا کنند:
بار خدایا! گرامیترین درودها و افزونترین برکات خود را بر محمد بنده و فرستادهات اختصاص ده، که آشکارکنندة حق با برهان، دفعکنندة لشکرهای باطل و درهمکوبندة شوکت گمراهان است. آنگونه که بار سنگین رسالت را بر دوش کشید و به فرمانت قیام کرد و بهسرعت در راه خشنودی تو گام برداشت. حتی یک قدم به عقب برنگشت و ارادة او سست نشد و در اجرای فرمانت تلاش کرد تا آنجا که نور حق را آشکار و راه را برای جاهلان روشن ساخت. بار خدایا بین ما و پیغمبرت در نعمتهای جاویدان جمع گردان.
ثقفی کوفی همین دعا را با اندکی اختلاف گزارش و تصریح کرده است که امیر مؤمنان(ع) آن را به دیگران تعلیم میداد. پیداست کسانی که به سفارش امیر مؤمنان(ع) این دعا را باز میخواندند، مجاهدت و استقامت رسول خدا(ص) را بهیاد میآوردند و دلدادگی ایشان به حضرت فزونی مییافت.
امیر مؤمنان(ع) از یک سو در تشبیهی زیبا، پیامبر(ص) را طبیب «دَوّار» دانستهاند که مرهمهای شفابخش ایشان برای قلبهای کور، گوشهای ناشنوا و زبانهای لال آماده بود و در پی یافتن بیماران فراموششده و سرگردان بودند، با خستگان مدارا کردند، شکسته حالان را زیر بال گرفتند و در نصیحت و خیرخواهی نهایت تلاش را کردند.
از سوی دیگر، تأکید کردهاند که پیامبر(ص) بدون سستی و عذر تراشی، در راه خدا جهاد کرد و همراه با یارانشان به مبارزه با مخالفان پرداخت. امام علی(ع) بر پایداری رسول خدا(ص) در برابر دشمنیها اینگونه تأکید کرد: در راه رضایت حق، در کام هر گونه سختی و ناراحتی فرو رفت و جام مشکلات و ناگواریها را سر کشید، روزگاری خویشاوندان او به دورویی و دشمنی پرداختند و بیگانگان در کینهتوزی و دشمنی با او متحد شدند. اعراب برای نبرد با پیامبر(ص) بر مرکبها نواخته و از هر سو گرد میآمدند و از دورترین سرزمین و فراموششدهترین نقطهها، دشمنی خود را بر پیامبر فرود آوردند.
راهنمای این پرچم، با درنگ و آرامش سخن میگفت و دیر و حسابشده بهپا میخاست و آنگاه که برمیخاست سخت و چالاک بهپیش میرفت.
بنابه نقل امام صادق(ع) از شخص رسول خدا(ص)، آن حضرت مأمور به مدارا کردن با مردم بودند. وصف امام صادق(ع) از صبر و پایداری رسول خدا(ص) بسیار شنیدنی است:
خداوند عز و جل محمد(ص) را به پیامبری برانگیخت و او را به صبر و مدارا فرمان داد و به او فرمود: «بر آنچه دشمنان میگویند، شکیبا باش». پس رسول خدا(ص) صبوری کرد تا اینکه او را به دروغگویی متهم و اندوهگین ساختند. پس خداوند عز و جل این آیات را نازل کرد: «ما میدانیم که گفتار آنها تو را غمگین میکند؛ ولی بدان که آنها تو را تکذیب نمیکنند؛ بلکه ظالمان آیات خدا را انکار مینمایند. پیش از تو نیز پیامبرانی تکذیب شدند و دربرابر تکذیبها صبر و استقامت کردند و آزار دیدند تا هنگامیکه یاری ما به آنها رسید ».
پس پیامبر(ص) خود را به صبر ملزم کرد و در تمام حالاتش بردبار بود و فرمود: جایگاه صبر در ایمان مانند جایگاه سر در بدن است پس خداوند به او اذن داد که با مشرکان بجنگد و خداوند مشرکان را بهدست پیامبر(ص) و دوستانش بهقتل رساند و قتلِ دشمنان را پاداشی (دنیوی)، افزون بر اجر اخرویِ شکیباییِ پیامبر(ص) قرار داد. پس هر که برای خدا شکیبایی ورزد، خداوند افزون بر اجر اخروی، در دنیا نیز با خواری دشمنانش او را شاد خواهد کرد.
از نگاه امام علی(ع)، رسول خدا(ص) پیامهای الهی را رساند. با امانت رسالت خود را بهانجام رساند. با راستی و درستی به راه خود رفت و پرچم حق را در میان اهلبیت(ع) خود بهیادگار گذاشت.
نظر شما