نشست دوحه با مشارکت مقامات ارشد سازمان ملل و نمایندگان ویژه بیش از 25 کشور دینفع در مسائل افغانستان در حالی آغاز به کار نموده است که طالبان پس از تردیدها و کش و قوس های فراوان و تنها به فاصله چند ساعت مانده به شروع اجلاس، تصمیم خود را در مورد عدم حضور در نشست مذکور اعلام کردند. ظاهرا طالبان برای مشارکت در اجلاس دوحه شروطی همچون پذیرفته شدن به عنوان تنها نماینده رسمی افغانستان و فراهم شدن امکان تعامل معنا دار با مقامات ارشد سازمان ملل (به طور خاص دبیرکل سازمان ملل) را تعیین کرده بودند که با عدم موافقت این نهاد در مقام میزبان نشست مواجه شد. صرف نظر از درخواست دوم که تا حدی قابل اجرا به نظر می رسید؛ خواسته نخست طالبان کاملا سختگیرانه بود چرا که به نوعی هدف و ماهیت برگزاری نشست را که مهیا ساختن شرایط برای به رسمیت شناختن طالبان بود، زیر سوال می برد.
اما تصمیم طالبان برای عدم مشارکت در نشست دوحه را در چند بُعد می توان مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد. در وهله نخست برخی دیدگاه طالبان بر بی حاصل بودن مشارکت شان در این اجلاس را قابل قبول می دانند، به ویژه با در نظر گرفتن این موضوع که نشست دوحه هیچگونه چشم انداز روشنی برای شناسایی رسمی در برابر آنها قرار نمی داد. از طرف دیگر باید اذعان کرد که از زمان استقرار نظام امارت اسلامی طالبان در افغانستان، آنها هیچگاه حاضر نشده اند با مخالفان در یک صحنه بین المللی گردهم بیایند چرا که آن را به نوعی تضعیف موقعیت برتر خود و مشروعیت بخشی به مخالفان تلقی می کنند. حضور طالبان به عنوان نماینده رسمی افغانستان در دوحه، تنها مسیری بود که می توانست تبعات منفی همنشینی با مخالفان در یک اجلاس بین المللی را خنثی کند.
نکته دیگر اینکه با توجه به اختلاف نظرهای موجود میان بازیگران منطقه ایی و فرا منطقه ایی در رابطه با مفاد و نحوه اجرای قطعنامه 2721 شورای امنیت و در عین حال نزدیکی مواضع کشورهای منطقه به دیدگاههای طالبان، مشارکت طالبان در نشست دوحه آن هم تحت هر شرایطی، می توانست به عنوان تلاشی از جانب امارت برای نزدیکی بیشتر به غرب تعبیر شده و سوءظن برخی بازیگران منطقه ایی را به همراه داشته باشد. این در شرایطی است که در موقعیت فعلی نزدیکی به غرب عملا نه تنها برای طالبان هیچگونه پشتوانه محکمی ایجاد نمی کند، بلکه ممکن است آنها را در پروسه جنجالی پیگیری مفاد اجرا نشده توافق 2020دوحه نیز گرفتار کند.
نظر شما