در روزهای منتهی به انتخابات هستیم. برنامه، رویکرد و راهبرد اصلاحطلبان ازجمله حزب شما برای حضور در این انتخابات چیست؟ تفاوت حضور شما با بقیه طیفهای اصلاحطلبان در چیست؟
هیچ شخصی در طیف اصلاحطلبان انتخابات را تحریم نکرده است. تحریم به این معنی که به مردم بگویند نباید شرکت کنید. منتها عملاً سه گروه در میان اصلاحطلبان داریم. یکسری معتقدند ما هیچ جا نامزد نداریم و بنابراین هیچ فعالیتی برای انتخابات نمیکنیم و رقابت انتخاباتی نخواهیم کرد.
این نوع نگاه شامل کدام احزاب و گروهها میشود؟
بیشتر دوستان حزب اتحاد ملت. تقریباً طیف اکثریت جبهه اصلاحات این افراد هستند که معتقدند چون نامزد نداریم پس رقابت انتخاباتی هم نداریم. اما یکسری دیگر در میان اصلاحطلبان هستند که خیلی محکم گفتند میخواهیم در انتخابات مشارکت کنیم و فعال خواهیم بود و در تهران و جاهای دیگر لیست خواهیم داد.
این طیف شامل کدام احزاب است؟
شامل حزب کارگزاران، ندای ایرانیان و حتی حزب اعتماد ملی. اما این تشکلها پس از ردصلاحیتها دیدند برخلاف تصوری که داشتند، دستشان از نامزد خالی است. احزابی هم مثل ما یعنی مردمسالاری هستند که از ابتدا گفتیم هر جایی نامزد تأیید صلاحیت شده و رایآور حضور داشته باشد از او حمایت میکنیم. اما چنین شخصیتهایی در تهران نداریم ولی در شهرستانها نیروهایی داریم که از آنها حمایت میکنیم.
گریزی به انتخابات سال ۹۴ بزنیم. در آن انتخابات، اصلاحطلبان با چهرههای پرشمار و جدیدی وارد عرصه رقابت شدند تا بتوانند تعداد زیادی تأیید صلاحیت شده داشته باشند و با آن لیست ببندند؛ کما اینکه همین کار را هم انجام دادند. تعداد قابل توجهی از اعضای فهرست آقای عارف ناشناس بودند و با حضور در مجلس دهم و حاشیههایی که برای اصلاحطلبان رقم زدند، معروف شدند. آن زمان طیف اصلاحات اراده جدی برای حضور داشت ولی در این دوره با چهرههای زیادی وارد مرحله پیشثبتنام نشد. انگار عدم مشارکت تصمیم پیشینی این جریان سیاسی بوده باشد. این سؤال برای مخاطب پیش میآید که چرا شخصیتهای اصلاحطلب اصلاً برای انتخابات ثبتنام نکردند؟
شرایط انتخابات فعلی با شرایط انتخابات ۹۴ بسیار فرق میکند. از هر جهتی متفاوت است. بزرگترین ضربه ای که به این انتخابات درزمینه مشارکت زده شد قانون مجلس یازدهم بود.
قانون پیشثبتنام؟
بله. از این نظر که ۵مرداد این قانون تصویب شد و گفتند هر کسی ۱۶مرداد ثبتنام نکرده تمام است و هیچ شانسی برای حضور ندارد. در این ۱۱ روز هم قانون تصویب و به شورای نگهبان برده شد و هم مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب کرد و هم به ستاد انتخابات ابلاغ شد و هم وزارت کشور آمادگی خود را اعلام کرد. احزاب فرصت تصمیمگیری نداشتند. نه فقط اصلاحطلبان که بسیاری از احزاب اصولگرا هم انتقاد داشتند. احزاب اصولگرا به افرادشان میگفتند حالا بیایید و بعداً نخواستید انصراف دهید. در حالی که نمیشد. خود من دوست داشتم حضور پیدا کنم ولی قانون پیشثبتنام، ضربه زد. ما در حزب گفتیم هنوز تصمیم نگرفتهایم که چطور حضور داشته باشیم و چطور حضور نداشته باشیم. من فکر میکنم پشت صحنه این قانون، عدهای بودند که مشارکت حداقلی در دهانشان مزه کرده بود.
پس شما هم به همین خاطر ثبتنام نکردید؟
من در اعتراض به این قانون ثبتنام نکردم. گفتم فرصت تصمیمگیری نداریم. حتی این موضوع را در سه جلسه مختلف جلسه آقای رئیسی با احزاب، جلسه وزیر کشور با رسانهها و جلسه خانه احزاب که وزیر کشور و رئیس ستاد انتخابات حضور داشتند، طرح کردم.
ما در وزارت کشور حدود ۸۰-۷۰ حزب داریم. در جلسات آن زمان پیشنهاد دادیم هنوز دیر نشده و یک طرح دوفوریتی یا سه فوریتی به مجلس ببرید و بگویید هر کسی به هر دلیلی موفق به ثبتنام در مرحله پیشثبتنام نشده، حالا اقدام کند. آنها هم گفتند دیر شده و کوتاه بیایید. بر اساس همین قانون میشد کاری کرد که تعداد زیادی از اصلاحطلبان حضور پیدا کنند. ما نمیگوییم کسی که در پنج مرکز استعلامی پرونده دارد، تأیید شود. اما کسانی که پرونده سفید دارند را میشود تأیید کرد.
مثلاً چه چهرههایی را برای ثبتنام مدنظر داشتید؟
نمایندگان مجلس دهم که با ما همکار بودند و الان ردصلاحیت شدهاند.
یعنی چه اشخاصی؟
در حزب ما هفت هشت نفر ردصلاحیت شدند.
نماینده تهران بودند؟
افرادی از کل کشور بودند. این چه منطق و استدلالی است که میگویند مهم نیست تأیید نشدید ولی باید در انتخابات مشارکت کنید؟ در یک ماه باقیمانده شورای نگهبان فرصت داشت چهرههای تأثیرگذار و رأیآور که اصلاحطلبان هستند را چنانچه در پرونده مشکلی ندارند، تأیید کند. اگر این اتفاق میافتاد شور انتخاباتی ایجاد میشد. رقابت انتخاباتی این نیست که افراد درون جبهه اصولگرایان با هم رقابت کنند. رقابت این نیست که جبهه پایداری، مبنا، شورای ائتلاف، شورای وحدت و... با هم رقابت کنند. رقابت در مقابل جریان رقیب معنی پیدا میکند. جریان مقابل هم باید نامزد داشته باشد. کل اصلاحطلبان تأیید صلاحیت شده در کشور به ۴۰-۳۵ نفر هم نمیرسد. یکی از آقایان گفته بود هزار و ۵۰۰ نفر اصلاحطلب تأیید صلاحیت شدند. سؤال اینجاست این عدد را از کجا میگویند؟ مگر در فرم ثبتنام، گرایش سیاسی افراد نوشته شده؟
اظهارنظر چه کسی را میگویید؟
سخنگوی ستاد انتخابات. به ایشان گفتم بگویید هزار و ۵۰۰ نفر غیراصولگرا ولی نگویید اصلاحطلب، چون درست نیست.
برگردیم به انتخابات این دوره. برخی از رفتارهای سیاسی جبهه اصلاحات، تحریم انتخابات را به ذهن مخاطب متبادر میکند؛ ازجمله انتخاب خانم منصوری به ریاست جبهه اصلاحات است. مواضع و رویکرد ایشان و حزبشان نشانی از مشارکت در انتخابات ندارد. از حمایت از نرگس محمدی گرفته تا مواضع سال پیش ایشان در بلوا. چرا جبهه اصلاحات در ماههای منتهی به انتخابات دست به چنین انتخابی زد؟
اصلاحات جبهه است؛ یعنی طرز فکرهای مختلف در آن وجود دارند. ما طرفدار این بودیم که اشخاص حقیقی نظر ندهند و اشخاص حقوقی و احزاب انتخاب کنند، ولی این نظر رأی نیاورد. اکثریت رأی دادند که اشخاص حقیقی هم باشند. در بین ۴۶ نفر، خانم منصوری برای ریاست رأی آورد. نمیتوانیم به یک جبهه بگوییم فردی که رأی آورده را قبول نکنید.
این نشان از رویکرد کلی جبهه اصلاحات دارد.
اشکالی ندارد. من هم از ابتدا گفتم نظر اکثریت در این جبهه با کسانی است که نمیخواهند مشارکت کنند.
جبهه اصلاحات به سمت طیف رادیکال و تحریم انتخابات سوق دارد؟
خیر. به سمت عدم مشارکت است، نه تحریم انتخابات. در هیچ جایی پیدا نمیکنید که کسی گفته باشد مردم ۱۱ اسفند پای صندوق نیایند.
ممکن است این موضع کلامی تصریح نشود و با نحوه کنش افراد نشان داده شود.
اصلاحات اگر نیروی تأیید صلاحیت شده داشت، حضور پیدا میکرد. الان کسی را برای مشارکت ندارد. وضعیت حزب اعتدال و توسعه هم به همین صورت است. نوبخت میگوید من نمیتوانم با این وضعیت لیست بدهم. اما اگر نامزد داشته باشند حتماً لیست میدهند.
پس تحریم انتخابات را مردود میدانید؟
بله. تحریم قطعاً مردود است. معتقدیم به هر شکلی که میشود مردم بیشتر مشارکت کنند؛ تلاش ما هم همین است.
با توجه به شرایط موجود و مجموع مشکلات که اشاره کردید، نحوه کنش شخص شما و حزب مردمسالاری در انتخابات پیشرو چیست؟
در حزب خود تصویب کردیم در هر جایی که نامزد شناخته شده اصلاحطلب حضور داشت و امکان رأیآوری داشت، از او حمایت کنیم.
درباره چهرههای جوانتر و ناشناختهتر چطور؟
چهرههای جوانی که سابقه اصلاحطلبی داشته باشند، مورد حمایت ما هستند. کسانی که وارد میدان رقابت میشوند باید بدانند که برنده میشوند، وگرنه اینطور نیست که کسی بداند میبازد ولی وارد عرصه رقابت شود.
این نوع نگاه یعنی گره زدن حمایت از چهرهها و مشارکت به نتیجه انتخابات.
خیر. عرض من این است میدان رقابت باید عرصهای باشد که همه چیز برای انتخابات درست مهیا باشد تا حضور داشته باشیم. از قبیل نامزد تأیید صلاحیت و شناخته شده برای رأیآوری و حضور مردم. ضمن اینکه همه وجوه مشارکت به ردصلاحیتها مرتبط نیست. بخش مهمی از مشارکت مردم به معیشت آنها ارتباط دارد.
به نکته درستی اشاره کردید. دوستان اصلاحطلب معمولاً سایر عوامل مؤثر بر مشارکت را نادیده میگیرند و تنها به موضوع ردصلاحیتها میپردازند. سایر عوامل مؤثر از نظر شما کدام است و پیشبینیتان درباره میزان مشارکت چقدر است؟
معتقدم وضعیت مشارکت بهتر از انتخابات مجلس یازدهم نخواهد بود. ۴۲درصد بیشتر در انتخابات دوره گذشته شرکت نکردند. به عبارت دیگر ۶۰ درصد واجدان شرایط رأی دادن در انتخابات غایب بودند.
درباره عوامل مؤثر بر میزان مشارکت نظرتان چیست؟
مشارکت به عوامل مختلفی مرتبط است؛ وضع معیشت مردم، اعتماد عمومی به کل نظام، روابط خارجی و دیپلماسی و... از طرفی بحث رأی تأثیرگذار وجود دارد. یعنی رأیدهنده میگوید رأی میدهم تا مجلس بهتری بر سر کار بیاید.
اگر موافق باشید گریزی به انتخابات سال ۹۸ داشته باشیم. در آن زمان برخی احزاب معتدل اصلاحات ازجمله مردمسالاری، کارگزاران و ... لیستی برای انتخابات پیشنهاد دادند، ازجمله لیست «یاران هاشمی». اما شما و آقای وکیلی از چهرههای غایب آن فهرست محسوب میشدید. علت چه بود؟
در تهران افرادی را داشتیم و بر اساس آن لیستی تنظیم شد. من، مجید انصاری و آقای محجوب سه سرلیست بودیم. اما در آن ماجرا یک عده به هر دلیلی از شخص بنده خیلی استقبال نکردند و اسم ما را نگذاشتند.
این موضوع علت سیاسی داشت؟
نمیتوانیم به حزبی بگوییم باید از ما حمایت کنید. این در حالی است که من در حمایت از آقای هاشمی رفسنجانی در مجلس دهم، نفر اول بودم. در بدترین شرایط گفتیم او امیرکبیر زمان بود. مشخص بود چه کسی در مجلس دهم از آقای هاشمی حمایت میکرد. در بحثهای حزبی ممکن است به هر دلیلی از فردی خوششان نیاید.
طیفی از احزاب معتدل اصلاحطلب در آن انتخابات حضور داشتند اما از سمت برخی از چهرههای رادیکال اصلاحات مورد هجمه قرار میگرفتند. درگیری درون جبهه اصلاحات به چه صورت بود؟
طیف تند اصلاحات لیست نداشت اما هفت هشت حزب بودیم که لیست ارائه دادیم. این تفاوتها درون یک جبهه طبیعی است؛ چون جبهه با حزب متفاوت است. ما حزب اصلاحات نداریم بلکه جبهه اصلاحات داریم. یکی از ایراداتی که به قانون انتخابات دارم به همین خاطر است. قانون اساسی نیاز به بازنگری دارد. نظام انتخاباتی ما حزبی نیست، بلکه جریانی و جبههای است. در حالی که باید مثل سایر کشورها انتخابات حزبی داشته باشیم. به این صورت که رئیس حزب اکثریت بتواند دولت تشکیل دهد. مشابه وضعیت دیگر کشورهای دنیا.
اما واقعیت این است نوع نگاه اصلاحطلبان رادیکال روی طیف معتدل سایه میاندازد. طیف رادیکال طیف معتدل را به قدرتطلبی متهم میکند. مثل آن توییت آقای محمود صادقی که به احزاب مشارکتجو میگفت عیان شدن ذات الیگارشی و فرصتطلبِ اصلاحطلبی.
شما چه اصراری دارید همه افراد جبهه اصلاحات را یک کاسه و یکسان کنید؟ اینطور نیست. ما جبهه هستیم و جبهه به معنای همین تفاوتهاست.
برنامه جبهه اصلاحات برای انتخابات پیشرو چیست؟
هر حزبی برای خود تصمیم میگیرد. جبهه نگفته بیایید یا نیایید. از روز اول گفتند ما آزاد میگذاریم و به احزاب واگذار میکنیم. نه کسی را برای مشارکت منع میکنیم و نه تشویق.
این سیاست خنثی از سوی یک جبهه سیاسی چطور قابل قبول و تحلیل است؟
این هم موضعی است؛ اگر میخواستند تمام قد حضور پیدا میکردند و یا اگر نمیخواستند بیانیه میدادند و میگفتند نمیآییم. این یک سیاست است چون نامزدی وجود ندارد.
چرا در انتخابات سال ۹۸ که اصلاحطلبان نامزد داشتند، مورد اقبال و رأیآوری مردم قرار نگرفتند؟
آن کسانی که آمدند و رأی دادند، طیف خاص ۱۵درصدی بودند. آقای قالیباف در نهایت یک میلیون و خردهای رأی آورد. هر زمان اکثریت مردم بیایند حتماً اصلاحطلبان رأی میآورند.
چرا جبهه اصلاحات نتوانست بدنه خود را پای صندوق رأی بیاورد؟
مردم پس زدند. علتش هم به مشکلات عدیده آن زمان برمیگشت.
دولت وقت در آن زمان یعنی دولت آقای روحانی نسخه جبهه اصلاحات بود.
جبهه اصلاحات حمایت کرد که آقای روحانی رأی بیاورد ولی اینکه بگوییم دولت اصلاحات بود، درست نیست.
بحث سیاست خارجی و معیشتی که میفرمایید بر مشارکت تأثیر دارد، آن زمان در اختیار اصلاحطلبان بود.
اصلاً چنین چیزی نیست. در مجلس صد و خردهای نیرو داشتیم و مستقلین ولایی درست کرده بودند که ۷۰-۶۰ نفر بودند و هر وقت به سمت اصولگرایان میرفتند ما اکثریت نداشتیم. غالباً به سمت اصولگرایان غش میکردند. تحقیق و تفحص از عملکرد شهرداری میدادیم، رأی نمیآورد. استیضاح وزیر کشور میدادیم، رأی نمیآورد.
درباره بدنه دولت داشتید میفرمودید.
دولت هم با اصلاحات نبود.
آقای ظریف را در دایره اصلاحات به حساب نمیآورید؟ سیاست خارجی و معیشت که میفرمایید آن زمان دست دوستان اصلاحطلب بود ولی باز نتوانستند مشارکت را افزایش دهند. همانطور که اشاره داشتید مشارکت فقط به ردصلاحیتها وابسته نیست؛ بلکه به روابط خارجی و معیشت هم ربط دارد.
بله. به روابط خارجی و نحوه عملکرد و غیره نیز وابسته است.
عملکرد آقای روحانی چه بود که مشارکت ۲۰درصدی را در تهران رقم زد؟
آن میزان مشارکت حاصل مجموعه عوامل بود که یکی از آنها عملکرد دولت بود. درباره کلیت نظام باید اعتمادافزایی اتفاق بیفتد تا مردم مشارکت کنند، نه فقط یک دولت خاص. دولت هم تأثیر دارد ولی کلیت نظام مطرح است.
خبرنگار: سارا عاقلی
نظر شما