وقتی با یک موقعیت چالش‌زا روبه‌رو می‌شوید، چه احساسی دارید؟ آیا فکر می‌کنید می‌توانید در این کار موفق شوید یا این که به مهارت‌ها و استعدادهایتان شک دارید؟ جواب شما هر چه باشد، نشان‌دهنده خودکارآمدی شما در آن موقعیت است.

خودکارآمدی چیست؟ آشنایی با ۵ روش تقویت خودکارآمدی

خودکارآمدی قضاوتی شخصی از چگونگی انجام کارهایی است که تأثیرات آن‌ها به آینده مرتبط می‌شود. خود کارآمدی بر افکار انگیزش و خلق فرد تأثیر مهمی دارد.

افکار: خود کارآمدی بالا، افراد را ترغیب میکند تا برای خود اهداف معنی داری انتخاب کنند، زیرا ایمان دارند که میتوانند به این اهداف دست یابند. افرادی که احساس خود کارآمدی بالایی دارند، درست همان نتایج مطلوبی را که از طریق برنامه ریزی، حل مسئله و کسب مهارت های اساسی زندگی نصیبشان میشود، از این حالت هم به دست می آورند.

انگیزش: خود کارآمدی موجب پایداری و استقامت میشود. افرادی که احساس خودکارآمدی دارند، بعد از شکست به سادگی تسلیم نمیشوند. بلکه برای رسیدن به اهدافشان به دنبال راه های دیگر میگردند.

خلق: با توجه به اینکه افراد برخوردار از خود کارآمدی بالا، به مهارت های مقابله ای خود اطمینان دارند، از این رو هنگام مواجهه با مشکلات زندگی کمتر افسرده و مضطرب می شوند. افرادی که از خودکارآمدی بالا برخوردار هستند از نقاط قوت و ضعف خود مطلعند. آنها اهداف واقع بینانه ای انتخاب میکنند و از خود انتظارات معقولی دارند و از مزایای استفاده از مقابله متمرکز بر مشکل در مقابل مقابله متمرکز بر هیجان، آگاه هستند. چون آنها به مهارت های مقابله‌ای خود اطمینان دارند، از مشکلات دشوار زندگی هرگز اجتناب نمیکنند، زیرا میدانند که از عهده ی آنها بر می آیند. آنها همچنین می توانند امیال و خواسته های غیر واقع بینانه و غیرمفید را شناسایی و تغییر دهند.

ابعاد خودکارآمدی

خود کارآمدی شامل سه بعد است: اندازه ، قدرت و عمومیت.

اندازه‌ی خودکارآمدی: اندازه‌ی خودکارآمدی به درجه دشواری مشکلاتی که شخص آمادگی مقابله با آنها را دارد اشاره میکند. به طور مثال: برخی افراد این نکته را قبول دارند که باید چیزهای جدید را امتحان کرد، اما هرگز این کار را نمیکنند. برخی دیگر ممکن است در ارتباط با کودکان خود جرأتمند باشند اما در ارتباط با افراد بزرگتر این طور نیستند. یا ممکن است مرد یا زنی هنگام صحبت کردن در یک گروه کوچک به خود اطمینان داشته باشد، اما موقع سخنرانی در یک جمع چنین اطمینانی نداشته باشد.

قدرت خودکارآمدی: قدرت خودکارآمدی به اعتقاد راسخ فرد مبنی بر اینکه میتواند از عهده ی یک رفتار یا تکلیف دشوار برآید، اشاره دارد. قدرت خود کارآمدی به تفاوت بین این فکر که «شاید بتوانم این کار را انجام دهم» و این فکر که «مطمئنم که میتوانم این کار را انجام دهم» اشاره دارد.

عمومیت خود کارآمدی: عمومیت خودکارآمدی به میزان احساس اطمینان شخص به خود برای انجام رفتارهای خاص در شرایط و موقعیت های مختلف اشاره دارد. بدین معنی که عمومیت خود کارآمدی به توانایی فرد برای دادن مناسب ترین پاسخ در تمام موقعیت ها اشاره دارد.

بر اساس مدل خودکارآمدی، برای اینکه فردی حاضر شود برای رسیدن به یک هدف تلاش کند و یا با مشکلی مقابله کند، باید سه شرط زیر را داشته باشد:

۱- فرد معتقد باشد که آن هدف خاص قابل دست یابی است، و همچنین انتظار داشته باشد که اگر تلاش کند، میتواند به هدف برسد.

۲- شخص اعتقاد داشته باشد که مهارت های لازم را برای رسیدن به آن هدف دارد.

۳- هدف باید ارزش تلاش کردن را داشته باشد.

رشد و تحول خود کارآمدی

خود کارآمدی به انتظارات و اطمینان ما از مؤثر بودن پاسخ ها و توانایی هایمان در مقابل مشکلات زندگی اشاره دارد. افرادی که دارای خودکارآمدی بالایی هستند، با مشکلات زندگی با قدرت و پشتکار مواجه میشوند. آنها آنقدر راه حل های مختلف را امتحان میکنند تا بالاخره موفق شوند.

خود کارآمدی از تجارب زندگی و تجارب کسانی که برای ما نقش الگو دارند، ناشی می شود. به عبارت دیگر، خود کارآمدی ما حاصل مشاهده‌ی مبارزه جویی های موفقیت آمیز دیگران و انواع آموزش ها و حمایت هایی است که در طول زندگی دریافت می کنیم.

چگونه می توانیم خود کارآمدی را که در زندگی کسب کرده ایم، تقویت کنیم؟

۱- در زندگی هدف داشته باشید: شما نمیتوانید بدون موفق شدن در کارها، خودکارآمدی کسب نمایید و این در صورتی امکان پذیر است که شما در زندگی اهدافی داشته باشید. بنابراین هدف گزینی را تمرین کنید و وقتی به آنها دست می یابید، خودتان را تشویق کنید.

۲- برای اهدافتان معیارهای معقول و منطقی انتخاب کنید: اهداف باید به اندازه ی کافی چالش برانگیز و مشکل باشند تا از دست یابی به آنها احساس رضایت کنید، اما باید واقع بینانه هم باشند، طوری که بتوانید به آنها دست یابید.

۳- الگوهای خوبی برای خود انتخاب کنید: لازم نیست کسانی را که به عنوان الگوی زندگی خود انتخاب میکنید شخصاً بشناسید، اما آنها باید افرادی باشند که الهام بخش زندگی پرتلاش باشند و احساس کفایت و تسلط را در شما ایجاد کنند.

۴- به شیوه ی مثبت با خودتان صحبت کنید: اگر از بلند صحبت کردن در مورد خود خجالت میکشید، به آرامی با خودتان حرف بزنید. زمانی را برای روحیه دادن به خود اختصاص دهید و به تجارب خوب و موفقیت های گذشته خود فکر کنید.

۵- به خاطر داشته باشید که رسیدن به اهداف و غلبه کردن بر مشکلات زندگی به مقدار انرژی و تلاشی بستگی دارد که برای آنها صرف میکنید: موسیقی دانان و نویسندگان بزرگ برای کسب تسلط در حرفه خود ساعت ها وقت صرف میکنند، ورزشکاران نیز به خوبی از این اصل آگاهند و میگویند: «پیروزی به میزان علاقه ی شما به آن بستگی دارد.»

الهه ضمیری-خبرنگار تحریریه جوان قدس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.