اقتصاد مهمترین مسئله امروز است. تورم 40 درصدی و پایین آمدن قدرت خرید، کاهش ارزش پول ملی و... نشانه خوبی برای اقتصاد نیست. در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، مقام معظم رهبری ظرفیتها، راهبردها و مبانی را بیان میکنند اما وقتی که به توصیهها میرسند، میبینیم که در توصیه سوم محور اقتصاد است. تأکید شده که از جایگاه اقتصاد دشمن میتواند ضربه بزند و محل نفوذ باشد. یعنی محل نفوذ تفکر غلط سرمایهداری و لیبرالی است و وقتی این تفکر غالب شد و اقتصاد ضعیف شد، آنوقت از این طریق نفوذهای دیگر در ارکان دیگر حاکمیت اتفاق میافتد.
در اینجا تحریم مانع خارجی و ساختارهای غلط و مدیریت ضعیف، مانع داخلی محسوب میشوند. واضح است که نماینده تراز میتواند در رفع موانع ساختاری و مدیریتی نقش آفرین باشد و با ریلگذاری صحیح برای اقتصاد، مسیر برگشت به اقتصاد مقاومتی را هموار کند.
نماینده تراز باید حداقلهای سواد اقتصادی را داشته باشد. با مسائل اقتصادی، تئوریهای اقتصادی، سیاستگذاریهای اقتصادی و ... آشنایی داشته و در این حوزه توانمند باشد.
البته واضح است که آشنایی با راهحلها و سیاستهای اقتصاد متعارف کافی نیست، چرا که آنچه تا کنون بوده عمل به همین نسخههایی است که مهمترین راه حل آنها، بازار آزاد برای همه چیز است. در حالی که برخی موارد مثل پول و ارز، راه حلشان بازار آزاد نیست.
فرض کنید در مورد دلار و ارز میگویند هر چیزی که در بازار آزاد قیمت دلار و ارز را تعیین کرد، باید به همان ملتزم باشیم و مسائلی را مطرح میکنند که اقتصاد دستوری نیست و نباید با دستور و قاعده و قانون و... اقتصاد را کنترل کنیم. به این شکل آن اصول و سیاستهایی که برای اقتصاد در نظر میگیرند همه بر این مبنا است که باید همه چیز در بازار آزاد تعیین شود و نظام یارانه دادن را کنار بگذاریم.
این راهحلی است که اقتصاد بازار برای حل مسائل اقتصادی دارد. تا کنون هم عمدتاً همین نگرش در اقتصاد حاکم بوده و بدنه کارشناسی دولت و مجلس به طور کلی معتقد به این نگرش هستند. اما رویکرد اقتصاد مقاومتی رویکرد نوینی است؛ یعنی بر مبنای اصول و مبانی اقتصاد اسلامی، راهبردها و راهکارهایی است که ارائه میشود که تحت عنوان و اسم اقتصاد مقاومتی از آن تعبیر میشود.
اقتصاد اسلامی و توزیع عادلانه ثروت
در اقتصاد اسلامی آن راهکار و راهبرد استراتژی اولی که تعریف میشود، توزیع عادلانه ثروت و درآمد است و این خیلی مهمتر از این است که دولت در اقتصاد دخالت کند. دولت باید هدایتگری کند و از همان ابتدا اجازه ندهد که سازوکارها، قوانین و... به سمت ثروتمند شدن عده معدودی از افراد جامعه باشد.
متخصصین اقتصاد مقاومتی رویکرد رایج در بانکداری را در خدمت نظام سرمایهداری میدانند. امری که سبب قدرتمندتر شدن شرکتها و فروشگاههای زنجیرهای میشود و انحصار را جانشین رقابت میکند و البته دارای مدل و الگو برای مدیریت نظام پولی کشور هستند. بخشی از این مدلها در کتاب به سوی حذف ربا (نوشته پرویز داودی و حسین صمصامی) آمده است.
نگرش اقتصاد مقاومتی معتقد است در شرایط فعلی اقتصاد ایران، فشار هزینه، مهمترین عامل تورم است و این فشار هزینه از کانال نوسانات ارزی و به اصطلاح واقعی سازی قیمت انرژی ایجاد می شود. برای ایجاد ثبات در بازار ارز نیز راهحل اساسی حذف بازار آزاد و پیمان سپاری کامل است (تمام ارز از صادر کنندگان دریافت شود و با قیمت مشخص به وارد کنندگان اختصاص داده شود). تنها از این راه است که میتوان تقاضای ارز و بعد از آن نوسان ارز را کنترل کرد و جلوی تورم را گرفت. اما راه حل اقتصاد متعارف این است که باید به لوازم بازار آزاد برای «ارز» پایبند باشیم. معلوم است که افراد دارای این نگرش، وقتی سر میز تصمیمگیری برای اقتصاد ایران، مینشینند، دغدغهشان، وفاداری به بازار آزاد است.
بدین ترتیب اندیشمندان اقتصاد مقاومتی برای حل مسائل شکل نوینی را در قالب راهحل کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برای اقتصاد ایران ارائه میکنند.
نکته دیگر اینکه اکنون در حوزه اقتصاد بدنه علمی کشور به این جمع بندی رسیده که مشکل اقتصاد کشور ناترازی است. ناترازی در نظام بانکی، ناترازی در بودجه، ناترازی در مالیات و رفاه و... متأسفانه این جمع بندی همین رویکردی است که سالها اقتصاد کشور را عقب نگه داشته تا جایی که دهه 90، دهه از دست رفتهای برای اقتصاد ایران بود.
اما در رویکرد اقتصاد مقاومتی، مسئله اصلی کشور را توزیع نامتعارف ثروت و درآمد میداند که برای گروه اندکی از مردم، رانت ایجاد کرده و همین توزیع نامتناسب و سازوکارهای ناقص توزیع از نظام بانکی گرفته تا مناسبات بازار سرمایه و کار است که ناترازی را در اقتصاد ایجاد میکند، یعنی ناترازی معلول ساختارها و قوانین ناقص است.
اقتصاد متعارف راه حل را در چرخش به سمت بازار، سرکوب نکردن نرخ بهره و قاعدهزدایی از اقتصاد میداند. در عوض اقتصاد مقاومتی راهحل را در عبور از مغزهای پوسیده (معقتد به بازار آزاد)، بستن مسیرهای سفتهبازی، قاعدهمند کردن اقتصاد و مدیریت بازار ارز میداند.
همانطور که واضح است در شیوه مدیریت اقتصادی و حکمرانی اقتصادی در کشور، اختلاف از زمین تا آسمان است. آنچه تا کنون بوده و رواج داشته، سیطرهی رویکرد اقتصاد متعارف در قالب حلقه نیاوران و پیاده کردن دستورات صندوق بینالمللی پول بوده است. آنچه انتظار میرود در آینده با بینش عمیق سیاسی مردم و رسانهها و افزایش سواد اقتصادی مردم و رسانهها، اتفاق افتد، تغییر نگرش در حکمرانی اقتصادی در سطح کلان است. که امیدواریم همه تشکلها، احزاب و نخبگان به وظایف خود برای شناساندن این خطوط فکری در حوزه اقتصاد، به جامعه نقشآفرینی کنند تا نماینده تراز انقلاب اسلامی و معتقد به کارآمدی سیاستهای اقتصادی مقاومتی، مجلس آینده را بسازند.
به طور خلاصه راهحل اقتصاد مقاومتی برای حل مسائل کشور، مبتنی بر واقعیتهای اقتصاد ایران، استفاده از ظرفیتهای داخلی اعم از نرم افزاری و سختافزاری، کنترل سفتهبازی، مالیات بر عائدی سرمایه، توزیع عادلانه فرصتها و قاعدهمند کردن ورود و خروج ارز است.
از جامعه علمی و نخبگانی و تشکلهای سیاسی و مذهبی انتظار میرود که این رسالت را به خوبی انجام دهند و رویکرد و تفکر اقتصادِ مقاومتی را با همه لوازم آن به جامعه معرفی کنند و مردم نیز ضمن ارتقاء سواد اقتصادی خود، افراد و گروههای این تفکر را شناسایی کنند و در مناصب انتخابی آنها را انتخاب کنند.
نظر شما