سالهاست ریزش مخاطبان تلویزیون به عنوان اصلیترین کلیدواژه در تعریف و تحلیل ساختار برنامهسازی و سیاست گذاریهای صدا و سیما مطرح و هر نوع تحلیلی پیرامون روند کمی و کیفی این رسانه حول محور مخاطبانشان ارزیابی میشود. از دیگر سو نیز رونق پلتفرمهای مختلف و اقبال مردم به برنامههای متنوع آنها نیز عرصه رقابت را برای تلویزیون تنگتر کرده است. در حالی که تلویزیون همچنان با رکود درگیر و طبق نظرسنجیهای مختلف با کاهش بینندگان خود مواجه است، افزایش ۵۸ درصدی بودجه تلویزیون به عنوان راهکاری برای ارتقای سطح کیفی برنامهها در نظر گرفته شده است. پیش تر پیمان جبلی رییس سازمان صدا سیما در واکنش به افزایش بودجه و تاثیر آن در روند کمی و کیفی برنامه های تولیدی به خبرنگار ما گفته بود که بودجه رسانه ملی براساس تکالیفی که در برنامه هفتم برایش تعیین و به عهده اش گذاشته شده، تنظیم شده، اما برای اینکه این تکالیف محقق شود بودجه ای که برای سال ۱۴۰۳ در نظر گرفته شده بود کمتر از این میزان بوده است. جبلی تاکید کرده بود که گاهی اوقات گفته می شود این همه عدد و رقم و بودجه برای چه چیزی هزینه می شود و کجا می رود و من در پاسخ به ماده ۷۷ برنامه بودجه اشاره می کنم و می خواهم به آن مراجعه و جدول تکالیفی که به عهده سازمان صداوسیما گذاشته شده را ملاحظه کنید، آنجا مشخص می شود که افزایش بودجه برای چه مصارفی است.
با علیاصغر پورمحمدی، رئیس شورای تخصصی سیاستگذاری محتوای حرفهای ساترا و از مدیران باسابقه تلویزیون درباره وضعیت این روزهای تلویزیون و ریزش مخاطبانش گفتوگو کردیم. او در تحلیل این وضعیت و سبک و سیاق برنامهسازی و سیاستهایی که در ساخت برنامهها اجرا میشود به این پرسش پاسخ میدهد که آیا این سیاستها در راستای حفظ اهداف مدیران است یا رضایت مخاطبان. همچنین از شرایط تلویزیون پس از خالی شدنش از حضور چهرههای مطرح میگوید و راهکارهایی ارائه میکند که شاید تلویزیون بتواند به واسطه آنها به روزهای خوبش نزدیک شود.
پورمحمدی با بیان اینکه در سالهای اخیر مخاطب تلویزیون در همه جای دنیا با کاهش روبهرو شده، تأکید میکند: این موضوعی نیست که فقط در ایران اتفاق افتاده باشد. به گفته وی، سالهای پیش آمارهایی منتشر میشد که به طور مثال اگر میانگین تماشای تلویزیون در ایران ۴ساعت بود، این رقم در سایر کشورهای جهان معادل یک ساعت بود و همیشه میانگین مخاطب تلویزیون در ایران بالاتر از حد جهانی قرار داشت.
پاشنه آشیل تلویزیون در ایران سریال و نمایش است
وی در ادامه با اشاره به عواملی که سبب افت تلویزیون شده، میگوید: یکی از این دلایل که از اواسط دوره مدیریت آقای علی عسگری هم اتفاق افتاد این بود که سریالسازی دچار مشکل شد. این نکته مهم را فراموش نکنید که پاشنه آشیل تلویزیون در ایران سریال و نمایش است. این چیزی است که مدیران تلویزیون باید آن را قبول کنند و البته این طور هم نیست که الان برویم دنبال سریال ساختن و بسازیم و تمام شود. بالاخره سریالسازی یک بازه زمانی دو تا پنج ساله میطلبد تا بتوانیم تولیدات خوبی برای نمایش آماده کنیم.
تعامل با چهرههای مطرح کار هر کسی نیست
پورمحمدی در واکنش به از دست رفتن چهرههای مطرح در حوزه سریالسازی تأکید میکند: با جماعت نویسنده، تهیهکننده و کارگردان کار کردن سخت و پیچیده است و کار هر کسی هم نیست. باید رئیس سازمان، معاون سیما و مدیران شبکه بتوانند این تعامل را به وجود بیاورند و این عوامل را نگه دارند؛ البته اگر قرار باشد نگه دارند! از اینها کار بخواهند و نویسندگان خوب و کارگردانان و تهیهکنندگان کاربلد را حفظ کنند. این دقیقاً همان ضعفی است که در تلویزیون وجود دارد. به تازگی تلویزیون برنامههای خوبی ساخته، نمونه آن همین برنامههایی است که برای انتخابات تولید شده اما چون به قول شما ریزش مخاطب دارد همین برنامههای خوب هم دیده نمیشود.
به گفته این مدیر باسابقه؛ یک مسئله دیگر که تلویزیون با آن روبهرو است، مشکلات مالی است. پلتفرمها و رسانههای اجتماعی با پولهای زیاد، بیحساب و کتاب خرج میکنند و چهرههای مختلفی را جذب میکنند و آنچنان نظارتی هم روی کار آنها نیست اما بودجه صداوسیما نسبت به مخارجی که دارد کم است و به تازگی بحث افزایش آن مطرح شده است.
تلویزیون بسیاری از فرصتهایش را از دست داده است
از او میپرسیم با توجه به سیاستهایی که تلویزیون اتخاذ کرده به نظر نمیآید که اساساً تمایلی به بازگشت چهرههای مطرحی همچون رضا عطاران یا چهرههای محبوب در حوزه اجرا داشته باشد؛ پورمحمدی با رد این ادعا تصریح میکند: نه این طور نیست. اتفاقاً این تمایل وجود دارد اما کار کردن با همین آقای عطارانی که شما نام بردید خیلی سخت است و هر کدام از اینها برای خودشان یک پدیده و پروژه هستند. البته این را هم باید گفت که تلویزیون فرصتهایش را از دست داده و این مربوط به الان هم نیست چندین سال است که فرصتهای بسیار خوبی را از دست داده و زمان زیادی میبرد تا رسانه دوباره در سراشیبی بیفتد، گرچه شاید اصلاً نتواند آن جایگاهی را که پیشتر داشته دوباره پیدا کند. طبیعتاً وقتی هر برند مطرحی ضربه میخورد زمان میبرد تا دوباره به جایگاهش بازگردد؛ به هر حال تلویزیون رسانه پرقدرتی است و میتواند پرقدرتتر هم باشد.
سوژهها مهمتر از چهرهها
وی در واکنش به اینکه آیا قدمهایی هم برای ایجاد این ارتباط برداشته شده، اظهار میکند: بله قدمهای مثبتی هم برداشتهاند و با برخی از چهرهها صحبت کردند که به تلویزیون بازگردند و این چهرهها شامل نویسندگان، کارگردانان، بازیگران و... هستند. اما مشکلاتی هم وجود دارند که باید آنها حل شوند.
پورمحمدی در واکنش به اینکه تلویزیون برای رقابت کردن با پلتفرمها در حوزه تاکشوها چه سیاستهایی اتخاذ کرده، آن هم در شرایطی که زمانی خودش چهرههای معتبری در حوزه اجرا داشت، میگوید: تلویزیون در تلاش است علاوه بر بازگرداندن چهرههای قدیمی، چهرههای جدید جذب کند. در یک دورهای بیمهریهایی شد و شرایط به گونهای رقم خورد که همه این افراد از تلویزیون فاصله بگیرند، اما همین حالا هم کارهایی در حال انجام است که آنها را برگردانند. نکته دیگر اینکه امیدوارم تلویزیون بتواند در بخش گفتوگومحور هم موفق باشد اما من باز هم میخواهم تأکید کنم که موضوعات مهمتر از چهرهها هستند. یعنی ممکن است ما موضوع مهمی را انتخاب کنیم که مجریاش خیلی هم شناخته شده نباشد و اینجا سوژه است که اهمیت پیدا میکند. تلویزیون باید روی موضوعات مهمی که نیاز اساسی جامعه، خانواده و جوانان است تمرکز کند، البته مجری هم خیلی مهم است اما در وهله بعدی اهمیت قرار دارد.
نظر شما