تحولات لبنان و فلسطین

این بار به سر چهارراه ها رفتیم و با آدم هایی هم صحبت شدیم که اسمشان متکدی است و مهارتشان جلب ترحم و محبت شهروندان، افرادی که با وجود ممنوعیت قانونی همچنان به کارشان ادامه میدهند و انگار سازوکار موثری برای ساماندهی شان وجود ندارد!

یک روز با شغل تکدی‌گری!

به گزارش قدس خراسان، یک روز با شغل تکدی‌گری! سر کمتر چهارراهی حضور ندارند، تقریباً در بیشتر تقاطع‌های اصلی شهر آن‌ها را خواهی دید؛ یک جا اسپند دود می‌کنند و کمی آن طرف‌تر می‌خواهند به هر طریقی شده به تو گل بفروشند یا شاید هم شبیه پیرمرد خسته و خمیده‌ای که در یک دست شیشه پاک‌کن دارد و در دست دیگر یک تکه لنگ چرک، می‌خواهد شیشه‌های خودروها را شفاف‌تر کند تا شاید در این میان راننده‌ای

از زنانه‌دوزی تا تکدی‌گری سر چهارراه

عمو موسی در یکی از همین چهارراه‌های به قول خودش بالاشهر اسپند دود می‌کند. مردی با ریش و موهای مجعد سفید و دستانی سیاه که یک روز زنانه‌دوز ماهری بوده است. خودش این‌طور می‌گوید: هر سال نزدیک عید مغازه‌ام پر بود از پارچه‌های رنگارنگ و لایه چسب و تور برای لباس مشتری‌هایی که دم عید برای آماده شدن لباس‌هایشان بیشتر از هر وقت دیگر عجله داشتند. هر مدل لباس زنانه که از هر ژورنال خارجی یا ایرانی بیاورید، می‌توانم برایتان بدوزم، ولی مشکل فقط چشمانم است.

همان‌طور که اسپندها را در آتش می‌ریزد، ادامه می‌دهد: از سه سال پیش که به آب مروارید مبتلا شدم دیگر توان خیاطی نداشتم و مشتری‌هایم به‌خاطر کندی کارها شاکی شدند، این موضوع سبب شد به سمت مصرف موادمخدر بروم و یک روز که چشم باز کردم، دیدم اسپندی سر چهارراه شده‌ام، همسرم جدا شده و فرزندانم من را ترک کرده‌اند.

وقتی از درآمدش می‌پرسم، می‌گوید: شهرداری اذیت می‌کند، ولی متوسط روزی ۲۰۰ تا ۳۰۰هزار تومان کمک مردمی بدست می‌آورم، در کل شب‌ها افراد سرچهارراه‌ها راحت‌تر کار می‌کنند.

ماسک می‌زنم تا آبروی زن و بچه‌ام نرود

به چهارراه بعدی می‌روم و این بار با مردی حدود ۳۵ساله که دسته گل می‌فروشد هم‌صحبت می‌شوم. محمد که تا چهار پنج ماه پیش در میدان میوه و تره‌بار کار می‌کرده، به‌خاطر دیسک کمر مجبور به ترک این شغل شده و حالا با دسته گل‌هایی که به مردم می‌دهد، چرخ زندگی خانواده چهار نفره‌اش را می‌چرخاند.

او می‌گوید: در ابتدا که به سمت این شغل آمدم، همسرم خبر نداشت؛ او فکر می‌کرد من در یک مغازه کار می‌کنم اما بعد افراد مختلفی از فامیل و آشناها برایش خبر بردند که من گلفروش سر چهارراه شده‌ام. او اول خیلی ناراحت بود اما الان انگار کمی با موضوع کنار آمده، دیگر دعوا نمی‌کند.

لبخند تلخی می‌زند و ماسکش را روی صورتش مرتب می‌کند و ادامه می‌دهد: فقط برایم شرط گذاشته که ماسک بزنم تا شناخته نشوم و آبروی او و بچه‌ها نرود.

یک چهارراه پایین‌تر، پیرمردی از خودروهای پشت چراغ قرمز درخواست می‌کند اجازه بدهند شیشه‌هایشان را پاک کند. گاهی یک نفر اجازه می‌دهد و از لای شیشه، اسکناسی را به سمتش می‌گیرد.

مردم دلشان می‌سوزد

پوریا و امیرعلی دو پسرخاله هستند که سر یکی دیگر از چهارراه‌های شهر می‌خواهند به مردم واکس و جوراب بفروشند. پوریا کلاس هفتم است و بیشتر از امیرعلی متوجه است؛ همان‌طور که با چشم‌هایش دور و اطرافش را می‌پاید تا مبادا مأموران شهرداری سر برسند و بساطش را با خود ببرند، می‌گوید: این کار برای جلب کمک مردم است وگرنه مگر کل این جوراب‌ها و واکس‌ها چند می‌ارزد که هر روز از انتهای شهرک باهنر، خودمان را به اینجا برسانیم؟ مردم دلشان می‌سوزد و گاهی چند برابر جوراب و واکسی که می‌خرند به ما پول می‌دهند.

امیرعلی که تا این لحظه ساکت ایستاده بود، حرف پوریا را قطع می‌کند و می‌گوید: محله خودمان پایین‌شهر است، کسی چیزی نمی‌خرد.

از درس‌هایشان که می‌پرسم، پوریا می‌گوید: درس‌هایمان بد نیست؛ یک خانم پولدار دلش سوخت و خرج تحصیل ما را به عهده گرفت. پدر من در زندان و پدر امیرعلی معتاد است؛ اگر ما خرج خانواده را ندهیم مادرهایمان باید کلفتی خانه مردم را بکنند.

از یک جایی به بعد، حرف‌های سر چهارراه‌ها تکراری می‌شود، اعتیاد، فقر، استیصال، تکدی‌گری... .

موضوع را از معاون اجتماعی و مشارکت‌های سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری مشهد پیگیری می‌کنم.

مهدی ابراهیمی با اذعان به این موضوع که تعداد متکدی‌های سرچهارراه‌های شهر زیاد شده است، در خصوص وظیفه شهرداری در این مورد عنوان می‌کند: شهرداری برای شناسایی و جمع‌آوری آمادگی کامل دارد و به‌زودی در روزهای آینده با هماهنگی مقام قضایی و نیروی انتظامی طرح جمع‌آوری متکدیان را اجرایی خواهیم کرد. وی ادامه می‌دهد: این افراد پس از جمع‌آوری به مرکز آسیب‌دیدگان اجتماعی خانه سبز منتقل و در آنجا غربال‌گری می‌شوند. افرادی که تست اعتیادشان مثبت شود به کمپ‌های ماده۱۶ و سایر افراد بر اساس حکم مقام قضایی در مدت زمان مشخصی همان‌جا (خانه سبز) نگهداری می‌شوند.

معاون اجتماعی و مشارکت‌های سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری مشهد در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود این جمع‌آوری‌ها باز هم شاهد حضور زیاد متکدی‌ها هستیم، پاسخ می‌دهد: علت، نبودن ضابط قضایی در گشت‌های شهرداری است که البته همان‌طور که ذکر شد در چند روز آینده این مشکل حل خواهد شد.

ابراهیمی می‌گوید: برای هسته اطراف حرم مطهر رضوی طرح ویژه‌ داریم و به صورت شبانه‌روزی کار جمع‌آوری متکدیان انجام خواهد شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.