به گزارش قدس آنلاین، این سریال داستان یکی از قهرمانان کرد به نام سنجرخان وزیری مشهور به سردار اکرم را روایت میکند. وی مبارز و آزادیخواه کرد اهلسنت و از فعالان انقلاب مشروطه بود که در برابر حضور نیروهای انگلیسی و روسی در منطقه کردستان به مبارزه علیه آنان پرداخت.
سیدرضا اورنگ، منتقد سینما و تلویزیون با انتقاد از ضعف سریالهای تلویزیونی طی سالهای اخیر «سنجرخان» را یکی از مجموعه های تلویزیونی دانسته که مردم پیگیر آن نبودند و به خبرنگار ما می گوید: تاریخ، گواه قدرت و مبارزات سنجرخان وزیری، قهرمان ملی ایران و کردستان است که مدت ها با خائنان داخلی و دشمنان خارجی بی وقفه و بدون واهمه جنگید. متاسفانه کارگردان سریال«سنجرخان» این قهرمان ملی را با کارنابلدی خود، تبدیل به فردی فاقد جذابیت کرد که به هیچ وجه شمایل یک قهرمان معمولی را نداشت چه رسد به قهرمان ملی و تاریخ ساز.
* عجله تلویزیون برای ساخت سریالی تاریخی
این فیلمنامه نویس دلیل ضعف در سریال سازی را تصمیمات مدیریتی و شوراهای ساخت سریال در تلویزیون دانسته و خاطرنشان می کند: اگر افراد توانمند و متخصص در این شوراها باشند به چنین سریالهایی مجوز ساخت نمی دهند ولی چون ضعف های فیلمنامه را نمی بینند، چنین سریالهایی ساخته می شود. برخی از تهیه کنندگان هم از موقعیت سوء استفاده کرده و طرح های ضعیف شان را ارائه می دهند تا بودجه بگیرند.
اورنگ با اشاره به ساختار و شخصیت پردازی ضعیف «سنجرخان» توضیح می دهد: آیا کارگران اثر به ساختار سریال تاریخی آشنایی دارد؟ قرار بود سنجرخان قهرمان باشد اما شمایلی از قهرمان در این سریال نشان داده نشد. صحنه هایی از نجات سنجرخان در سریال وجود داشت که بدون منطق روایی بود و این به معنای تمسخر بیننده است.
او اضافه می کند: انتظار تماشاچی از دیدن سریالی با پروداکشن عظیم بیشتر می شود ولی این سریال در فیلمنامه، کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و گریم پر از ایراد بود. داستان سریال جذابیت لازم را نداشت و شخصیت های آن هویت پیدا نکردند، گویشها در این سریال به گونه ای بود که مخاطب نمی توانست تشخیص دهد داستان در کردستان اتفاق افتاده یا جای دیگری؟ زیرا هرکسی به گویش دلخواه خود حرف می زد!
این منتقد سینما و تلویزیون تاکید می کند: سنجرخان، شخصیت بزرگی بود، کسی که روس ها را تا منجیل عقب راند ولی مخاطب چنین شخصیتی را در این سریال دید؟ من ضعف اصلی را در مدیران و شوراهای تلویزیون می دانم که فیلمنامه ها را دقیق بررسی نمی کنند و برای ساخت چنین سریالهایی عجله دارند.
او با بیان اینکه اخیرا چندین سریال امنیتی از تلویزیون پخش شده که فضاهای مشابهی داشتند و استقبال مخاطبان از آنها کم بود، می گوید: عده ای از مدیران و کارگردانها، سریال سازی را آسان می گیرند درحالیکه فیلمسازان بزرگ دنیا از ورود به این وادی هراس داشتند چون آن را کاری دشواتر از ساخت فیلم سینمایی می دانستند ولی عده ای آسان می گیرند و خروجی اش، آثاری ضعیف است.
* هیچ کجای دنیا به اندازه ما قهرمان ندارد
اورنگ درباره اینکه چرا قهرمانان سریالها در یاد مردم نمی مانند، می گوید: چون فیلمسازان ما با شمایل قهرمان آشنا نیستند. سریال «کوچک جنگلی» درباره میرزاکوچک خان در دهه شصت ساخته شد اما در ذهن مردم ماند چون شمایل یک قهرمان را با نقاط قوت و ضعفش به مخاطب نشان می داد یا در سریال سربداران، مردم با شخصیت شیخ حسن جوری آشنا شدند ولی در فیلم های سینمایی دهه اخیر که درباره شهدا ساخته می شود، این شخصیت ها، شمایل قهرمان ندارند.
به باور این کارشناس و منتقد، هیچ کجای دنیا به اندازه ما قهرمان ندارد، چه قهرمانان تاریخی و چه معاصر و می افزاید: آنها قهرمان ندارند و قهرمان سازی می کنند ولی ما قهرمان داریم و شمایل قهرمانهایمان را خراب می کنیم.
این تهیه کننده و کارگردان تلویزیون با بیان اینکه قرار نیست همه آثار سینمایی و تلویزیونی قهرمان محور باشند، توضیح می دهد: ولی باید چند اثر قهرمان محور خوب و ماندگار ساخته شود. اگر شخصیت میرزاکوچک خان در ذهن مردم می ماند و شخصیت سنجرخان نه، دلیلش این است که سریال با عجله و برای رفع مسوولیت ساخته شده و نه اثرگذاری و دیده شدن.
* زمان مرده در سریالهای ایرانی زیاد است
اورنگ درباره اینکه چرا قهرمان های ساختگی سریالهای کره ای در تلویزیون ایران مخاطب دارند ولی قهرمانان سریالهای داخلی نه، تاکید می کند: سریال سازی باید براساس اصول و استاندارد ساخته شود در حالیکه در سریالهای ایرانی، گاهی مخاطب تا چند قسمت اولیه سردرگم است و توجیه کارگردان این است که مثلا سریال ما از قسمت دهم به بعد جذاب می شود! این حرف خنده داری است چون سریال از دقایق اولیه باید مخاطب را جذب خودش کند. اگر مخاطب در قسمت اول با داستان سریال همراه نشود تا آخر همراه نمی شود.
او با بیان اینکه سریالهای ایرانی زمان مرده زیاد دارند و ریتم آنها کند است می گوید: چون در تلویزیون، دقیقه ای پول می دهند، آب بستن به سریالها رایج شده است. کارشناس و ناظری هم وجود ندارد که بابت صحنه ها و سکانس های اضافه، دستمزدها را کم کند در حالیکه اگر از نظر کیفی به آثار پول بدهند، دیگر به سریالها آب نمی بندند.
وی با تاکید بر پایبندی به اصول سریالسازی خاطرنشان می کند: اگر کشورهایی مثل کره جنوبی یا ترکیه در سریال سازی موفق هستند چون به این قواعد پایبندند و به مخاطب فکر می کنند ولی در تلویزیون ما به تنها چیزی که فکر نمی کنند مخاطب است.
نویسنده سریال «زیرآسمان شهر» یادآور می شود: اگر به سریالهای دهه شصت نگاه کنید، آثار موفق و پرمخاطب زیادی ساخته می شد چون آدمهای کاربلد طبق چارچوبها و قواعد سریال سازی عمل می کردند.
اورنگ اضافه می کند: مگر هنرمند، کارشناس و امکانات کم داریم؟ مگر قصه و محتوا کم داریم؟ در گلستان و بوستان سعدی، قصه های دراماتیک زیادی وجود دارد. شاهنامه فردوسی که فیلمنامه دکوپاژ شده است. آثار نظامی گنجوی و عطار چقدر قصه های جذابی دارند. از آنها استفاده نمی کنیم چون تنبل هستیم و به جای خلق و نوآوری، از سریالهای کره ای، ترکیه ای و آمریکایی تقلید می کنیم! نه فقط سریالهای تلویزیون که این موج تقلید در برنامه ها و سریالهای شبکه های نمایش خانگی هم راه افتاده است.
او می گوید: به یاد دارم چند سال پیش یکی از مدیران سازمان به من زنگ زد و پیشنهاد نوشتن فیلمنامه ای را داد. یک سی دی جلویم گذاشت و گفت این سریال خارجی را ببین، از روی آن کپی کن و فیلمنامه اش را بنویس. گفتم اصلا چنین کاری نمی کنم. وقتی تفکر یک مدیر تلویزیون، این است انتظار دارید که کارگردان و تهیه کننده دل بسوزانند؟!
نظر شما