به عبارت دیگر این آدمها هستند که سلامتی را با سبک زندگی و نوع رفتار و مراوداتی که با یکدیگر در خانه، محیط کار، خیابانها و... دارند، خلق میکنند.
به همین خاطر است که هرچه زمان میگذرد، کشورهای بیشتری از رویکرد پیشگیری از بیماریها به رویکرد ارتقای سلامت سوق پیدا میکنند تا بهتر بتوانند سلامت آحاد جامعهشان را حفظ کنند و بهبود دهند. نظام سلامت ما نیز پس از چند دهه در تلاش است با تأکید بر «پیشگیری از بیماریها» رویکرد «ارتقای سلامت» را پیاده کند تا اینگونه در کنار ارائه خدمات تخصصی درمانی، سلامت مردم تأمین شود.
با این همه باید دید وضعیت کشور در پیشگیری از بیماریها و همچنین ارتقای سلامت که طبق تعریف علمی به مفهوم توانمندسازی مردم در شناخت عوامل تأثیرگذار بر سلامت فردی - اجتماعی و تصمیمگیری صحیح در انتخاب رفتارهای بهداشتی و در نتیجه رعایت شیوه زندگی سالم است، چگونه است.
مدیرکل آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت با اشاره به اینکه رویکرد معاونت بهداشت در سه چهار دهه اخیر، پیشگیری و ارائه خدمات درمانی ضروری سطح یک بوده است، میافزاید: درواقع ارائه خدمات تخصصی به معاونت درمان برمیگردد که از طریق بیمارستانها و دیگر مراکز درمانی مثل مطبها، کلینیکهای درمانی و... در حال انجام است؛ اما ارائه خدمات غیرتخصصی که ۹۰درصد خدمات بیماریها را دربرمیگیرد از سوی معاونت بهداشت مدیریت میشود. طبق ارزیابیهایی که در سطح جهانی انجام میشود، ایران در این زمینه یعنی از نظر سلامتی از طریق برنامههای پیشگیری مثل غربالگری دیابت، واکسیناسیون بهمنظور مقابله با بیماریهای واگیر و... جزو کشورهای خوب دنیا به شمار میآید. ما در سطح منطقه، جزو کشورهای سرآمد و در سطح جهان هم در بعضی از شاخصها سرآمد هستیم، در برخی شاخصها خوب و در برخی شاخصها هم مناسب نیستیم.
دکتر فرشید رضایی با بیان اینکه در پیشگیری از بیماریها وقتی کار فردی میشود و موضوع به واکسن، دارو و درمان میرسد بیشتر موفق هستیم، تصریح میکند: اما در جاهایی که پیشگیریها ریشه اجتماعی پیدا میکنند و نیازمند کار سازمانی و ترکیبی هستند دچار ضعف و مشکل میشویم. مثلاً در پیشگیری از مصرف دخانیات ضعف داریم، از این رو باید ببینیم هرکدام از بخشها مثل صدا و سیما، هنر و سیما، مطبوعات، تبلیغات و... که در شکلگیری باورها و رفتارهای افراد تأثیرگذار هستند تا چه اندازه به نقش خود عمل میکنند. یا وقتی از تصادفات صحبت میکنیم، بخشی از موضوع به راننده، بخشی به کیفیت وسیله نقلیه و بخشی هم به کیفیت جاده مربوط میشود، درواقع این بخشها کنار هم تصادفات را شکل میدهند. در اینگونه موارد ازقبیل پیشگیری از آلودگی هوا با تصادفات رانندگی خوب عمل نمیکنیم که نتیجه آن را هر ساله میبینیم.
رضایی ارتقای سلامت را یک لایه جلوتر از پیشگیری بیماری میخواند و میگوید: در اینجا موضوع، خلق سلامت است. چه بسا فردی سواد یا آگاهی سلامت را دارد و اگر شرایط فراهم باشد رفتارش میتواند خلق سلامت کند، اما وقتی شرایط فراهم نیست که رفتار درست را انجام دهد، موضوع متفاوت میشود. برای مثال اگر خیابان مجهز به پل عابر پیاده باشد، فردی که دارای آگاهی سلامت است از آن استفاده میکند، اما وقتی چنین پلی وجود نداشته باشد چطور میتواند از آن بهره ببرد؟ بنابراین سلامتی با اینگونه رفتارها و اقدامات خلق میشود. یعنی شهرداری در سلامت شهروندان از طریق نصب پلهای عابر پیاده در خیابانها و مواردی از این دست تأثیرگذار است، یا پلیس راهنمایی و رانندگی با اجرای دقیق قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی در کاهش تصادفات و مرگ و جرح افراد نقش دارد؛ همینطور مدرسه با فراهم کردن شرایط مناسب شستن دستها توسط دانشآموزان. در مجموع همه سازمانها، دستگاهها و مردم در یک فرایند مشارکتی، سلامتی را خلق میکنند که این موضوع جدا از پیشگیری از بیماریهایی مثل دیابت، سرطانها و... است. وقتی میگوییم پیشگیری، یعنی بر «بیماری» تأکید میکنیم، اما وقتی از ارتقای سلامت میگوییم دیگر موضوع پیشگیری از بیماری مطرح نیست، بلکه خلق سلامتی مدنظر است؛ اینجا بهگونهای زندگی میکنیم که بیماریها اصلاً فرصت بروز پیدا نمیکنند؛ این تفاوت میان پیشگیری و خلق سلامت است.
کشورهایی که سازمانها، ارگانها و مردمانشان خود را دربرابر خلق سلامت متعهد و مسئولیتپذیر نمیدانند، فقط به «پیشگیری از بیماری» میپردازند؛ یعنی موضوع سلامت را فقط به وزارت بهداشت و درمان میآورند تا برای مثال با انجام واکسیناسیون، ارائه خدمات تخصصی به بیماران و... سلامت مردم را حفظ کنند که تحقق چنین هدفی ممکن نیست و این کشورها در مسیر چرخه سلامت یک پله از کشورهایی که به سمت ارتقای سلامت حرکت میکنند، عقبتر خواهند بود.
نتیجه بیتوجهی سازمانها به خلق سلامت
مدیرکل آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت، وضعیت کشور را در ارتقای سلامت خوب توصیف نمیکند و میگوید: این موضوع را در افزایش آلودگی هوای شهرها، تصادفات رانندگی و... بهراحتی میتوانیم ببینیم. بنابراین نباید در پیشگیری از بیماری بمانیم، بلکه باید یک پله جلوتر رفته و به سوی ارتقای سلامت گام برداریم. برای این منظور هم سازمانها و همه افراد باید بسیار بیشتر از پیش نقش خود را در سلامت جامعه جدی ببینند. مثلاً یک سازمان در کنار وظیفه ذاتی خود، باید نقش خویش را در خلق سلامت نیز جدی ببیند و آن را ایفا کند، در این صورت ارتقای سلامت اتفاق میافتد.
رضایی در پاسخ به اینکه سازمانها و افراد جامعه با بیتوجهی به نقش و مسئولیتشان در خلق سلامت، سالانه چقدر بر نظام سلامت کشور هزینه تحمیل میکنند، میگوید: در حال حاضر اعداد و ارقامی ندارم که نشان دهد یک رفتار به تنهایی از سوی یک فرد یا سازمان چقدر میتواند بر نظام سلامت کشور هزینه تحمیل کند، اما بدون شک رفتارها و برنامهها وقتی مسئولانه و بر اساس مسئولیتپذیری فردی و اجتماعی شکل نگیرند در ترکیب با هم سبب بروز پدیدههایی میشوند که هزینههای سرسامآور مادی، جسمانی و روانی به جامعه تحمیل میکنند. مثلاً وقتی به مصرف سیگار به عنوان یک پدیده پیچیده نگاه کنیم، درمییابیم ظاهراً یک جوان سیگارمیکشد اما پیامدهای مختلفی برای خودش و دیگران از نظر جسمی و اجتماعی بهدنبال دارد.
چالشهای ارتقای سلامت
وی درباره عمده چالشهای ارتقای سلامت و پیشگیری از بیماریها با توجه به اینکه در قوانین بالادستی کشور در یکی دو دهه اخیر بر پیشگیری بیشتر از درمان بیماریها تأکید شده، میگوید: یکی از چالشهایی که در این زمینه وجود دارد و باید روی آن کار کنیم به نبود تعریفی مشخص از نقش سازمانها در ارتقای سلامت برمیگردد. درواقع سازمانها به نقش ذاتیشان کاملاً مسلط هستند و آن را هم انجام میدهند، اما معمولاً درباره رسالت دیگر خود که خلق سلامت است چندان آگاه نیستند. این درحالی است که سازمان یا تیمی که یک فرایند اقتصادی یا اجتماعی را پیش میبرد باید حواسش باشد حلقهای از جامعه است و در سلامت فرد و اجتماع نقش دارد. وقتی این نقشها تعریف و پررنگ نشده و برای انجام یا انجام ندادن آنها تشویق و تنبیهی -جریمه- لحاظ نشود، سازمانها نمیدانند چگونه باید بازی تیمی کنند و به ایفای نقش خود در خلق سلامت بپردازند.
وی در پاسخ به اینکه قانونگذار و نظام سلامت کشور از یک طرف بر رویکرد پیشگیری از بیماریها تأکید میکنند و از سوی دیگر سهم نظام سلامت از تولید ناخالص داخلی در یک دهه اخیر روند نزولی یافته و از ۸ درصد به ۵/۳ درصد رسیده، با وجود این چگونه میتوان به تحقق برتری رویکرد پیشگیریمحوری بر درمانمحوری امیدوار بود، میگوید: رسیدن و تحقق هدف فقط پول نیست؛ یعنی اینگونه نیست که اگر سهم نظام سلامت مثلاً از رقم یاد شده بیشتر شود و به ۵/۴درصد برسد حتماً در ارتقای سلامت و پیشگیری از بیماریها موفقتر خواهیم بود. برخورداری از منابع مالی کافی یکی از حلقههایی است که ما را به هدف مورد نظر نزدیکتر میکند، اما موضوعات یا حلقههای دیگری هم هستند که باید در کنار پول قرار گیرند تا هدف موردنظر محقق شود. با وجود این بدون شک منابع مالی که بابت پیشگیری تعیین میشود باید بیشتر شود تا از مسیر درمان، بیمارستان، توانبخشی و آسیبهای ماندگار جسمانی و روحی به سمت نشاط و سلامتی برویم. این یک امر طبیعی است واگر خلاف این پیش برویم کار را برای خود سخت میکنیم؛ نه اینکه کار انجام نخواهد شد بلکه سختتر انجام میشود و حتی چه بسا در مواقعی ممکن است برنامهای شکست بخورد.
راهکار عملی برای ارتقای سلامت
وی در خصوص راهکار عملی برای ارتقای سلامت و پیشگیری از بیماریها هم میگوید: برای رسیدن به ارتقای سلامت، همه افراد و خانوادهها باید سواد سلامت کافی داشته باشند. سواد نه صرفاً به معنای دانش؛ بلکه به معنای دانش و عمل، یعنی وقتی شرایط آن فراهم است از دانش سلامت خود مثلاً برای استفاده از پل عابر پیاده برای تردد استفاده کنیم. بنابراین باید از آموزش و پرورش تا آموزش عالی بر آموزش سواد سلامت دانشآموزان و دانشجویان تأکید بیشتری شود چون این آدمها هستند که سلامتی را خلق میکنند. پس از آن هم باید اصول و دستورالعملهای مشخصی برای سازمانها بهمنظور ایفای نقششان در خلق سلامت پیشبینی شود.
نظر شما