تحولات لبنان و فلسطین

در ایامی که غرب آسیا (خاورمیانه) بیش از هر زمان دیگری درگیر آتش‌افروزی رژیم صهیونیستی و کشتار ظالمانه مردم فلسطین شده، توجه به مباحث فرهنگی و اهمیت رسانه‌ها بیش از پیش خودنمایی می‌کند.

باید وارد تبیین‌های جدید شویم، تبیین‌هایی که منطبق با حقیقت و برگرفته از قرآن ‌باشد

به گزارش قدس آنلاین، چگونه می‌توان صدای مردم بی‌گناه بود و این نسل‌کشی وحشیانه را به گوش جهانیان رساند و از آن مهم‌تر چه راهبردهای فرهنگی در این مسیر وجود دارد که باید آن‌ها را یافت یا ساخت و چه تدابیری باید اندیشیده شود تا هنر متعهد راه خود را به سرمنزل مقصود پیدا کند.

عبدالحمید قدیریان هنرمند نقاش، پژوهشگر و از چهره‌های هنر انقلاب با اشاره به اتفاق‌هایی که این روزها در جهان می‌افتد معتقد است باید وارد تبیین‌های جدید شویم. تبیین‌هایی که منطبق با حقیقت و برگرفته از قرآن ‌باشد، زیرا پوسته ظاهرسازی در دنیا افتاده و دست یهود در تمام سیستم‌ها نمایان شده است. باید اندیشمندان دور هم جمع شوند و برای شرایط پیش رو و ‌اثرات فرهنگی این مجموعه اتفاق‌ها تبیین مرتفعی بیندیشند.
وی در این باره می‌گوید: تصور می‌کنم دیگر وقت آن رسیده که نگاه فرهنگی را در جامعه پررنگ کنیم. متأسفانه ما نسبت به جهان پیرامون خود نگاه فرهنگی برگرفته شده از انقلاب نداریم و عموم منظرهایی که به عنوان نگاه فرهنگی مطرح می‌شود زیرمجموعه مباحث سیاسی یا امنیتی است. در واقع آن نگاه فرهنگی خالصی که انقلاب براساس آن شکل گرفته، سال‌هاست فراموش شده و باید رجوعی دوباره به آن داشته باشیم.
قدیریان تأکید می‌کند: یکی از عللی که ورود به مباحث فرهنگی را ضروری می‌کند، وقوع اتفاق‌های عجیب و غریبی است که در اطراف ما پی‌درپی رخ می‌دهد. یکی از آن‌ها راهپیمایی اربعین است که تقریباً هیچ کدام از استادان، علما و اهل تفکر نتوانستند آن را توجیه کنند. همه درباره اربعین صحبت کردند ولی درباره اینکه چه شد که در اوج فتنه‌های داعش که تمام عراق را تسخیر کرده بود، چنین مقوله‌ عظیمی رخ داد و مردم وارد این میدان شدند، چیزی نمی‌گویند. 

 بازگشت به نگاه فرهنگی برگرفته از قرآن
به گفته او درباره‌ موضوع غزه که این روزها با آن درگیر هستیم، تحلیل خاصی وجود ندارد، حال آنکه به نظر می‌رسد اتفاق‌های عجیبی از سوی خداوند در دنیا در حال رقم خوردن است و خداوند دارد بشریت را وارد دوران جدیدی می‌کند؛ چه شده که تمام قلوب مردم غزه و بلکه مردم سراسر دنیا به شکل حیرت‌انگیزی به هم وصل و ید واحده‌ شده‌اند؟ گویا نورانیتی از ایمان در قلوبشان قرار داده شده است. 
منتخب چهره هنر انقلاب اضافه می‌کند: صرف نظر از مباحث روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌نگری، همه از این اتفاق مدهوش و متحیر هستند. ایمان مردم غزه به جنگ و دفاع سبب شد حتی غربی‌ها هم نسبت به اتفاق‌های غزه متأثر و قلب‌هایشان نسبت به فلسطین نرم شود و این ایمان است که بر جامعه جهانی تأثیر گذاشته است؛ آن هم از مردمانی که هیچ گاه تصور نمی‌کردیم در مقابل تفکر صهیونیسم و یهود بایستند و از غزه پشتیبانی کنند و کشورهایی که نگاه نژادپرستانه بر آن‌ها حاکم بود و مقابل نگاه اسلامی گارد ذاتی داشتند که به واسطه‌ تبلیغات یهود و اسلام‌هراسی به وجود آمده بود.
قدیریان معتقد است: رویدادهایی که به آن‌ها اشاره شد، اتفاق‌های کمی نیست و ما هم هیچ توضیح روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه‌ منطقی برای آن نداریم. اگر بخواهیم نخ تسبیحی درباره این حوادث پیدا کنیم، باید بازگشتی به نگاه فرهنگی برگرفته از قرآن داشته باشیم یعنی نگاه به علت العلل‌ها، علت‌هایی که تمام این حوادث به صورت تبعات آن علت در اطرافش رخ می‌دهد و باید به نگاهی بازگردیم که حضرت امام(ره) در اوایل انقلاب سعی می‌کرد آن را به عنوان یک فضای فرهنگی در جامعه برجسته کند و آن، نگاه توحیدی بود. 
او با بیان اینکه حضرت امام(ره) بحث توحید را در هر مقوله‌ای همچون انقلاب، جنگ و همه مقولاتی که به ظهور ختم می‌شود، پررنگ می‌کرد، یادآور می‌شود: به طور مثال در واقعه طبس، ایشان می‌فرمود شن‌ها مأموران خدا بودند و وقتی خرمشهر آزاد شد ایشان به عنوان یک حرکت الهی به آن نگاه می‌کرد و خدا را فاعل ماجرا می‌دانست و آن جمله معروف را بیان کرد که خرمشهر را خدا آزاد کرد. ایشان این نگاه فرهنگی توحیدی را حاکم و شامل بر همه چیز می‌دانست و همه اتفاق‌ها را در مدار نگاه توحیدی تبیین می‌کرد.

اهمیت درک حکمت اتفاقات
قدیریان با ابراز تأسف از کمبود این نگاه در روزگار کنونی خاطرنشان می‌کند: نمونه آن شهادت سردار سلیمانی است که تا علت را جویا می‌شویم، صرفاً به لایه‌ وسایل و اسباب می‌پردازیم و می‌گوییم «کار دشمن بود» و به این حد از پرداختن اکتفا می‌کنیم. حال آنکه علاوه بر این لایه و پیگیری آن و انتقام از دشمن، باید پرسش ما این باشد که خدایا این ماجرا در حیطه‌ ملک تو واقع شده و در این حیطه همه‌ چیز به اذن تو رقم می‌خورد. در این صورت حکمت این ماجرا چه بوده است؟ 
او می افزاید: به تعبیر دیگر اگر بخواهیم به آن نگاهی فرهنگی داشته باشیم باید این پرسش را مطرح کنیم که خدایا چرا اذن شهادت را در این زمان به سردار سلیمانی دادی تا دشمنان وسیله‌ تحقق آن شوند؟ چه پیامی در آن وجود داشت؟ یا اینکه در قبال مقوله‌ اربعین باید این پرسش را داشته باشیم که خدایا! چرا دقیقاً در دورانی که داعش، عراق را تصرف کرده و امنیتی در آن دیار حاکم نیست، پیاده‌روی اربعین را شکل دادی؟ وقتی این پرسش‌ها مطرح می‌شود، به جواب‌هایی می‌رسیم که راه ما را به طرف آینده باز می‌کند.
وی در خصوص عملیاتی کردن نگاه توحیدی در فضای فرهنگی توضیح می‌دهد: اگر بخواهیم نگاه فرهنگی از جنس انقلاب اسلامی را در جامعه پررنگ کنیم، باید روی توحیدمحور بودن همه وقایع و حوادث سرمایه‌گذاری کنیم و از اینکه مردم نگاه توحیدمحوری داشته باشند، نهراسیم.
قدیریان با بیان اینکه باید با خدا ارتباطی زنده برقرار کنیم، تصریح می‌کند: ما معتقدیم خدا زنده است، اما یهود معتقد به خدای ساعت‌ساز است. ما خدایی را تعریف می‌کنیم که از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است پس چرا در عمل به آن نمی‌پردازیم و فکر نمی‌کنیم که خداوند برای عالم و حیطه‌ خدایی خویش و هر لحظه از مسیر رشد و تربیت عالم و آنچه در آن قرار داده و همچنین غایت بشر، برنامه دارد؟
به باور این هنرمند، اگر این نگاه را در جامعه رواج بدهیم و اهل تفکر هم به این نوع نگاه بپردازند، طبیعتاً می‌توانند برنامه خدا را برای آینده‌ 
پیش رو حدس بزنند مانند حضور در اربعین که نتیجه آن، یکسو کردن مؤمنان و آشنا کردن آن‌ها با مسیر الهی است و در این صورت است که می‌بینیم، اتفاقاً اربعین با نابودی داعش رابطه مستقیم داشت. خدا اربعین را برپا می‌کند تا ما را با نور الهی آشنا کرده و بالطبع ما نیز به این فرهنگ و وحدت اسلامی در مسیر و برای مقصدی مشخص نیاز داریم. البته ناگفته نماند که ما با خدا همراهی نکردیم و از اربعین‌ها فقط موکب‌ها را دیدیم با این حال این حرکت در قلبمان تأثیر گذاشت و این تجربه شیرین را به کام مؤمنان چشاند. 
به گفته قدیریان، اگر زمانی که وارد حیطه الهی می‌شویم، یاد بگیریم به صورت توحیدی به مسائل بنگریم، دستاوردهای زیادی خواهیم داشت اما القائات و وساوس شیطان که در قلوب مؤمنان اثر گذاشته، سبب شده حتی برخی خوبان، ما را دعوت به معارف قرآنی نکنند و بلکه به لحاظ نگرانی از سوءبرداشت، از نزدیک شدن به قرآن بترسانند. در حالی که آشنایی با معارف قرآنی و ورود جامعه به حیطه نگاه توحیدی از ضروریات معرفتی مؤمنان بوده که نپرداختن به آن، راه استفاده از مواهب توحید را بر مردم بسته و لطماتی هم به بار آورده است.

چرا جوانان از دین زده می‌شوند؟
وی با بیان اینکه مشکل اینجاست که جوانان ما جواب پرسش‌هایشان را در حیطه نگاه دنیایی می‌شنوند و نگاه توحیدی ندارند، تأکید می‌کند: جوانان ما چون جواب توحیدی و مرتفع ندارند به مرور از دین زده می‌شوند. واقعیت این است تا حدی می‌توان جوانان را با تولید افتخارات و استفاده از خون شهیدان پیش برد، اما از یک جایی به بعد باید ایده و تفکر را بهشان تزریق کرد و برای تزریق این ایده باید وارد مباحث توحیدی شد و از جنس فرهنگ انقلاب که همان فرهنگ قرآنی است به پرسش‌ها پاسخ داد. من معتقدم هر چه زودتر باید وارد این حیطه بشویم و اجازه دهیم جوانان ما از منظر الهی هم به مباحث پیرامونشان نگاه کنند.
وی درباره وظیفه و رسالت هنرمندان در این میدان متذکر می‌شود: هنرمند هنگامی که انگیزه دارد، دست به تولید می‌زند بنابراین دشمن انگیزه‌های کاذب برای هنرمند ما ساخته و تصور هنرمند این است که در حال خدمت کردن است. به نظرم راه این است که تولید تفکر کنیم. یکی از مباحث تولید تفکر، نگاه فرهنگی انقلاب است و اگر وارد آن شویم، لاجرم به نگاه توحیدی می‌رسیم و اگر به نگاه توحیدی برسیم عالم عظیم و گسترده‌ای پیش روی هنرمند باز می‌شود و در حیطه آن می‌تواند تخیل و تولید اثری کند که همراه با مسیر الهی باشد. 
او در پایان یادآور می‌شود: اما وقتی اجازه تولید تفکر نمی‌دهیم، هنرمند از نفسانیات خودش سرمایه‌گذاری کرده و مسیر را طی می‌کند که به جای مطلوبی نمی‌رسد، زیرا آن اثر از نفس تربیت نشده، تولید شده است بنابراین برای حل این معضل باید تفکر هنرمند پرورانده شود تا بر مبنای یک تفکر معرفتی دست به تولید بزند. واقعیت این است که علت پیروزی غرب در صحنه تهاجم فرهنگی، تولید آثارش نیست بلکه تولید تفکری است که از ساختاری برخوردار است، اما تفکر ما براساس عواطف و احساسات است و باید به سمتی برویم که بر مبنای مباحث توحیدی و ساختار قرآنی تولید فکر کنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.