اینها را چندی پیش، رضامراد صحرایی، وزیر آموزش و پرورش در دومین رویداد مدارس آینده گفته بود. موضوعی که گستره آن از چگونگی معماری مدارس تا محتوای کتابهای درسی ادامه دارد.
واقعیت آن است در سالهای اخیر یکی از مسائلی که آموزش و پرورش نتوانسته آن را در خود درونی کند، موضوع توجه به خلاقیت و هوش خلاقه دانشآموزان است. با توجه به اینکه در هزاره سوم در بسیاری از سیستمهای آموزش و پرورش پیشرفته چرخش قابل توجهی در جایگزینی آموزشهای مبتنی بر حافظهمحوری به آموزشهای مبتنی بر خلاقیت ایجاد شده؛ اما نظام آموزش و پرورش ایران همچنان بر هوش انتزاعی (آیکیو) و حافظه دانشآموزان تأکید دارد.
رویکرد وفادارانه به جای خلاقانه
معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه این موضوع به فرهنگ آموزش و پرورش برمیگردد، میگوید: فرهنگ آموزش و پرورش ما ویژگیهایی دارد که مانع آزادی عمل دانشآموز و معلم در کلاس درس میشود و آنها را مقید به تدریس و فعالیت در یک قالب مشخص میکند.
علی زرافشان در گفتوگو با قدس، یکی از عواملی را که مانع آزادی عمل معلمان و دانشآموزان و پرورش استعدادها و خلاقیتها میشود، کتابهای درسی میداند و ادامه میدهد: کتابهای درسی ما متنهای از پیش تعیینشدهای هستند که تکلیف معلم و دانشآموز را از قبل تعیین کرده است.
در این شیوه تدریس، معلم خوب معلمی است که بتواند متن درسی را بهطور کامل به دانشآموز منتقل کند و آن چیزی که در این شیوه تدریس از معلم انتظار میرود، این است که به جای رویکرد خلاقانه، رویکردی وفادارانه به متن کتاب درسی داشته باشد.
در رویکرد فعلی آموزشی که یکی از موانع توسعه خلاقیت در مدارس است، ما با ارائه متنی که انتظار داریم ۱۰۰درصد آن آموزش داده شود به معلم القا میکنیم اگر میخواهی معلم موفقی باشی باید تمام کلماتی را که در کتابها آمده، تدریس کنی.
معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه بر اساس سند تحول، مفاهیم کتابهای درسی باید سه وجهی باشد؛ میگوید: وجه نخست، تجویزی است؛ یعنی همین شیوهای که الان تدریس میشود. وجه نیمه تجویزی یعنی معلم این اختیار را دارد که متناسب با شرایط مدرسه از میان چند متن، یک متن را انتخاب و برای بچهها ارائه دهد و وجه غیرتجویزی که موجب بروز خلاقیت و استعداد دانشآموز میشود یعنی معلم و دانشآموز ۱۰۰درصد اختیار دارند خودشان متنی را انتخاب کنند که متناسب با شرایط محیط زیستشان باشد.
وی ادامه میدهد: چون کتابهای درسی ما متمرکز است و برای شمال تا جنوب و غرب تا شرق یک کتاب درسی داریم و درخصوص محیط یادگیری و محیط زندگی یادگیرنده بیتفاوت است و هیچ واکنشی ندارد، به همین دلیل نمیتواند با محیط یادگیری بچهها ارتباط برقرار کند و در این محیط هیچ روش خلاقانهای وجود ندارد و هیچ خلاقیتی شکوفا نخواهد شد.
زرافشان با انتقاد از رویکرد حافظهمداری در مدارس میگوید: در این روش تدریس، متأسفانه معلم، دانشآموز و حتی مدرسهای خوب است که موفق شود همه متن و مفاهیم کتاب درسی را بیان کند و دانشآموز، آنها را حفظ کند و یاد بگیرد، بدون اینکه روش خلاقانهای در تدریس استفاده شود.
وی میافزاید: در مدارس ما تنها امتحان جهتدهنده است و تنها از مفاهیم استفاده میشود؛ رویکرد فعال برای یادگیری در مدارس ما برای آموزش مثلاً ریاضی، علوم و... وجود ندارد و از وسایل کمکآموزشی در مدارس استفاده نمیشود، دانشآموزان در مدارس فقط حفظ میکنند، ولی یاد نمیگیرند.
سلطنت کتابهای درسی
معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه یکی از کارهایی که باید در مدارس برای پرورش خلاقیت دانشآموزان به کار گرفته شود این است که سلطنت کتابهای درسی در کلاس از بین برود، ادامه میدهد: اگر میخواهیم رویکرد آموزشی ما فعال و خلاق باشد، باید شرایط یادگیری، محیط یادگیری و انتخاب معلم را ارزش بدانیم، درغیر این صورت تا وقتی که کتاب در کلاس درس سلطنت میکند همچنان حافظهمداری حاکم خواهد بود و معلم به دنبال ارائه مفاهیم و دانشآموزان به دنبال حفظ کردن مفاهیم هستند و خلاقیت جایی در این مدل آموزشی ندارد.
اگر میخواهیم خلاقیت در مدارس جایگاهی داشته باشد، باید خلاقیت تبدیل به ارزش شود و دانشآموزی که خلاقیت دارد مورد توجه و قدردانی قرار گیرد، علاوه بر این، کتابهای درسی به سمت باز شدن بروند و فرهنگ آموزش را در کلاس درس تغییر دهیم و از آن فرهنگ حمایت کنیم.اگر میخواهیم رویکرد آموزشی ما فعال و خلاق باشد، باید شرایط یادگیری، محیط یادگیری و انتخاب معلم را ارزش بدانیم، درغیر این صورت تا وقتی که کتاب در کلاس درس سلطنت میکند
وی ادامه میدهد: اگر معلم میخواهد از محیط کلاس و روشهای فعال برای آموزش استفاده کند، باید حمایت شود. در سند تحول به موضوع تنوع محیطهای یادگیری اشاره شده است. محیط یادگیری فقط کلاس درس نیست؛ نمازخانه، حیاط مدرسه و حتی پارک مجاور مدرسه هم میتواند محیط یادگیری برای دانشآموزان باشد.
وی موضوعات مطرح شده در وزارت آموزش و پرورش در خصوص روز بدون کیف و کتاب، کلاس بدون کفش و... را تکراری و شعاری میداند و اضافه میکند: شعار روز بدون کیف و کتاب قبلاً هم به عنوان یک رویکرد در دورههای دیگر بود؛ ولی دوام و استمرار نداشت. البته هدف همین بود که میخواست سلطه کتاب درسی را از بین ببرد و به معلم و دانشآموز اجازه دهد یک روز چیزی را یاد بگیرند که به آن نیاز دارند.
سبک آموزشی باید تغییر کند
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی هم با بیان اینکه به نظر میرسد مدارس عصر سنتی و مدرن از بسیاری از تنگناها و ناملایمات رنج میبرند، ادامه میدهد: اگرچه نقدهای فراوانی درخصوص اصلاح این مدارس ارائه شده، اما بسیاری از این نقدها نتوانسته کار خاصی انجام دهد. مدرسه خلاق، مدرسهای است که هم از لحاظ معماری و هم از لحاظ مفاهیم ارزشی تفاوتهای بسیاری با مدارس سنتی و مدرن داشته باشد.
مهرداد ناظری با اشاره به اینکه بهطور کلی روی تفکر خلاق در مدارس کار جدی نشده به قدس میگوید: این موضوع به این برمیگردد که در جامعه ما مدل تفکر خلاق مورد توجه خانوادهها و جامعه نیست؛ اصولاً عادت به تفکر همگرا دیده میشود؛ دوست داریم برای هر پرسش یک پاسخ مشخص و معین داشته باشیم و بدانیم وقتی کاری را شروع میکنیم، میتوانیم بهراحتی و با کمترین هزینه به آن هدف برسیم؛ این موضوع موجب شده از کار خلاق و تفکر خلاق دور بیفتیم.
وی با بیان اینکه در تفکر خلاق به جای تفکر همگرا هدف، جایگزینی تفکر واگراست، میافزاید: در واقع در تفکر واگرا برای یک مسئله پاسخهای متنوع و متعددی داده میشود، اما به دلیل اینکه جامعه عادت به خطی فکر کردن دار،د در مدارس هم تلاش میشود همان تفکر خطی بیشتر آموزش داده شود.
این مدرس خلاقیت ادامه میدهد: بهطور کلی در نظام آموزشی ما فقط تربیت انسان علمی مدنظر است؛ درحالی که یک انسان ابعاد مختلفی دارد و اگر قرار باشد آموزش و پرورش یک نگاه همهجانبه داشته باشد، باید به همه ابعاد انسان توجه کند.
ناظری با اشاره به اینکه مدل نگاه در آموزش و پرورش ما چندبعدی نیست و خلاقیت در آن کمتر دیده میشود، میگوید: سبک آموزش در نظام آموزشی باید تغییر کند. نیاز است مدارس سبک فعلی را به حالت تعلیق دربیاوریم و بهطور اساسی مدل فکریمان را تغییر دهیم؛ سرمایهگذاری روی حوزه انسان خلاق که امکان تولید فکر و اندیشه دارد و همچنین توجه به منابع فرهنگی مثل ادبیات میتواند در راستای رسیدن به انسان خلاق بسیار مؤثر باشد.
وی با اشاره به اینکه در مدرسه خلاق تلاش میشود با آمیزهای از رنگ، طرح و ایدههای نوین در معماری کلاسها و حتی نوع ساخت حیاط مدارس، اتاق معلمان، مدیران و پرسنل خدمه، تحولی اساسی پدید آید، ادامه میدهد: در یک کلاس درس خلاق، نحوه چینش میز و صندلیها بهگونهای است که موجب ارتباطات گسترده دانشآموزان با یکدیگر میشود، همچنین از تراکم و فشارهای فیزیکی آنها بر یکدیگر جلوگیری میکند.
در مدرسه خلاق تلاش میشود با آمیزهای از رنگ، طرح و ایدههای نوین در معماری کلاسها و حتی نوع ساخت حیاط مدارس، اتاق معلمان، مدیران و پرسنل خدمه، تحولی اساسی پدید آیدعضو هیئت علمی دانشگاه آزاد توضیح میدهد: علاوه بر این، فضاهای میان میز و صندلیها بهگونهای در نظر گرفته میشود که عبور دانشآموزان و معلمها بهسادگی صورت گیرد. مهمترین نکته در طراحی داخلی این مدارس، توجه به ترکیب رنگهای به کار رفته در اشیای داخلی است.
ناظری تعیین محل کلی مدرسه، نحوه ساخت آن و استفاده از مصالح با نظر متخصصان و کارشناسان را موضوع بسیار مهمی میداند و میافزاید: آنچه در ساخت مدرسه مهم است، مکان جغرافیایی مدرسه و همچنین فضای کلاسها و اتاق معلمان و مدیران است. لازم است از طراحی یکدست در مدارس پرهیز شود، چراکه اصلاً دلیلی ندارد همه کلاسها مطابق یک الگو ساخته شوند.
وی با تأکید بر اینکه میتوان با توجه به استفادههای متفاوت و دروس مختلف، کلاسها را به اشکال گوناگون طراحی کرد، بیان میکند: مثلاً میتوان در کلاس درسی که قرار است در آن جغرافیا تدریس شود، کلاس به شکل کره زمین طراحی شود تا بچهها بتوانند با حضور روی نقشه جهان بهطور عینی و عملی زمین را لمس کنند و بشناسند و یا برای کلاس موسیقی لازم است اتاقهای آکوستیک مطابق با استانداردهای لازم برای آموزش موسیقی ایجاد شود. بهطور کلی کلاسهای خلاق، کلاسهایی هستند که ممکن است هر روز ریتم متفاوتی با گذشته داشته باشند.
کنکور، سد راه خلاقیت
وی یکی از موانع اصلی شکل نگرفتن مدارس خلاق را وجود سدی به نام کنکور میداند و ادامه میدهد: یک فرد خلاق الزامی در خود نمیبیند که با سرعت به یک پرسش پاسخ دهد و بخواهد سریع به جواب برسد، اما برای قبولی در کنکور باید بتواند سریع تست را تشخیص دهد و پاسخ درست را علامت بزند و آنهایی در این رقابت موفقتر هستند که بتوانند سریعتر این کار را انجام دهند.
این مدرس خلاقیت ادامه میدهد: فرد خلاق میگوید من ابتدا فکر میکنم و شاید کوتاهترین راه، بهترین راه نباشد و شاید دورترین راه، بهترین راه باشد. اینها همه موجب میشود نظام آموزشی ما کمتر به سمت مدرسه خلاق، تفکر خلاق و یا تربیت انسان خلاق برود.
ناظری به نقش معلمان در پرورش تفکر خلاق اشاره و بیان میکند: متأسفانه مشکل این است بیشتر معلمان ما تفکر غیرخلاق دارند؛ یعنی روی خلاقیت در جامعه کار جدی کمتری انجام دادهایم؛ به همین دلیل اگر معلمی بتواند خلاق ببودهاشد و از تفکر خلاق بهرهمند باشد و تدریس خلاقانهای داشته باشد، قطعاً میتواند مؤثر باشد.
آموزش این نیست که در کلاس یکسری اصول آموزشی را به دانشآموزان ارائه دهیم؛ آموزش در دوره جدید یعنی خودِ زندگی کردن را به بچهها یاد بدهیم، کاری که در کشورهای پیشرفته انجام میشود و سعی میکنند زندگی کردن و کیفیت زیستن را مدنظر قرار دهند.
ناظری عنوان میکند: در نظامهای آموزشی دنیا به این نکته توجه شده که بچهها در مدرسه قرار است با هم بودن، زندگی کردن، حس خوب و درک با هم بودن را تجربه کنند و اساساً هرکس بتواند جایگاه خودش را در هستی مدنظر قرار دهد.
وی با تأکید بر اینکه برای رسیدن به یک دانشآموز خلاق باید چهار مرحله یادگیری برای انجام دادن، یادگیری برای بودن، یادگیری برای دانستن و یادگیری برای با هم بودن را آموزش دهیم، ادامه میدهد: مدارس ما از این چهار مرحله فقط یادگیری برای دانستن را آموزش میدهند؛ یعنی فقط بر محفوظات و حافظهمحوری تأکید میشود.
دنیای جدید، دنیای داشتنها شده؛ درحالی که بودن بچهها مهم است؛ اینکه بچهها چه هستند و چگونه باید در زندگی، خودشان را پیدا کند؛ خودشناسی را تمرین کنند و به دگرشناسی و در نهایت خداشناسی برسند؛ آنها باید این موضوعات را به مرور تمرین کنند.
نظر شما