تحولات لبنان و فلسطین

۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۲
کد خبر: 980560

شاید بتوان این‌گونه مطرح کرد یکی از عوامل بی‌ثباتی در منطقه غرب آسیا حضور آمریکا و رژیم جعلی اسرائیل در منطقه است. بدون شک برای مقابله با این حضور یکی از ایده‌های مناسب استفاده از ظرفیت سازمان‌های بومی خواهد بود.

سازمان همکاری شانگهای از جمله نهادهای دارای ماهیت و کارکرد سیاسی، امنیتی و اقتصادی محسوب می‌شود که ظرفیت‌های بسیاری برای برقراری صلح و امنیت و موازنه‌سازی در برابر نفوذ آمریکا در منطقه دارد. مسئله فلسطین یکی از عرصه‌های مهمی است که سازمان شانگهای می‌تواند با بهره‌مندی از ظرفیت دیپلماتیک و سیاسی اعضای فرامنطقه‌ای همچون روسیه و چین و اعضای منطقه‌ای مانند ایران به رفع تنش‌ها و برقراری صلح اقدام کند. این سازمان می‌تواند با ایجاد توازن در برابر حامیان اسرائیل به رهبری آمریکا و برقراری سدی در برابر اقدامات رژیم صهیونیستی عمل کند. باوجود ظرفیت‌های این سازمان در تحقق صلح منطقه‌ای، اما واقعیات عرصه بین‌المللی سمت و سوی دیگری را برای آن رقم می‌زند. به نظر می‌رسد اعضای سازمان شانگهای درصددند با محوریت راهبردها و اهداف ملی پیش بروند. 

درواقع، درهم تنیدگی روابط رژیم صهیونیستی و آمریکا با برخی دولت‌های عضو سازمان شانگهای همچون چین و هند مانع از آن است که گامی به سوی آتش‌بس و برقراری صلح در غزه برداشت. چنان‌که با روی کار آمدن نتانیاهو سطح مبادلات و همکاری‌های اقتصادی میان چین و اسرائیل افزایش یافته و براساس آمارها، چین میزان ۹/۱۲ میلیارد دلار در زیرساخت‌های این رژیم سرمایه‌گذاری کرده است تا جایی که اکنون به عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری رژیم اسرائیل در آسیا محسوب می‌شود. همچنین فروش گسترده تسلیحات دفاعی به هند عملاً آن را به عمده‌ترین بازار صادرات مصنوعات دفاعی و نظامی رژیم صهیونیستی تبدیل کرده است. در کنار این‌ها، می‌توان به سایر طرح‌ها و پروژه‌های مشترک میان هند و اسرائیل همچون طرح کریدوری عرب‌مد اشاره کرد که بیانگر درهم‌تنیدگی روابط و وابستگی متقابل هند و رژیم صهیونیستی است و کار سازمان شانگهای برای اتخاذ تدابیری ضد اقدامات بی‌ثبات‌ساز اسرائیل را دشوار می‌کند.

افزون بر این، تفاوت و ناهمگونی میان رویکردها و اهداف منطقه‌ای اعضای بانفوذ سازمان شانگهای با یکدیگر موجب می‌شود همصدایی و اجماع همه‌جانبه اعضا برای ورود به مسئله فلسطین و اولویت قرار دادن صلح غزه مدنظر نباشد. 

از سوی دیگر، نبود ابزارهای بازدارندگی و الزام‌آور برای عملیاتی ساختن تصمیمات سازمان شانگهای عامل دیگری است که آن را در پیگیری اهداف صلح‌جویانه و حل و فصل تخاصمات ناتوان می‌کند. اما روسیه به عنوان دیگر بازوی قدرتمند سازمان شانگهای، در موضع‌گیری درباره مسئله فلسطین دچار نوسان بوده است. باوجود اینکه اقلیت یهودی روس‌تبار در اسرائیل تا مدت‌های طولانی به تنظیم‌گری روابط میان روسیه و رژیم صهیونیستی می‌پرداخته‌اند اما تحولات میدانی در نبرد اوکراین و سپس وقوع جنگ غزه شرایط را به‌گونه دیگری پیش برد. روسیه در مواجهه با اقدامات آمریکا در جبهه غربی و حمایت آن از اوکراین و نیز همسویی آمریکایی‌ها با اقدامات و سیاست‌های اسرائیل تلاش کرده با حمایت از فلسطین به مشروعیت بخشی خود در خاورمیانه و جهان عرب بپردازد. از سوی دیگر روسیه درصدد است از جنگ غزه به عنوان محملی برای کاهش فشارهای نبرد اوکراین و درگیر ساختن آمریکا در خاورمیانه بهره ببرد. بنابراین به نظر می‌رسد روسیه تلاش می‌کند اهداف و منافع ملی خود را از طریق راهبرد محافظه‌کاری و همسویی با اسرائیل و اعراب حامی آن به موازات حمایت از گروه‌های فلسطینی به عنوان جبهه ضدغربی پیش ببرد و همین رویکرد را در سازمان شانگهای عملیاتی سازد. در جمع‌بندی می‌توان گفت گرچه هر یک از اعضای پرنفوذ سازمان شانگهای به تنهایی دارای ظرفیت‌ها و توانمندی‌های گسترده دیپلماتیک و سیاسی و نیز اهرم‌های اقتصادی برای ملزم‌سازی اسرائیل به ایجاد صلح گسترده در فلسطین هستند، اما زمانی که در قالب سازمان شانگهای گردهم می‌آیند بر اساس محاسبه سود و زیان فردی عمل می‌کنند و همین تعارضات و مغایرت‌های موجود میان اهداف تأسیسی سازمان شانگهای با اهداف فردی اعضا موجب تضعیف کارکرد این سازمان در تحقق صلح و ثبات می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.