تحولات لبنان و فلسطین

شاید باورتان نشود در یک ماهی که از عملیات وعده صادق گذشته حتی یک دکل دیده‌بانی وابسته به نیروهای ایرانی هم در سوریه یا لبنان مورد هدف قرار نگرفته است.

حذف اشغالگر؛ دومین گام تقابل با آمریکا / نگاهی به راهبرد اصلی ایران مقابل رژیم صهیونیستی در یک‌ماهگی «وعده صادق»

به گزارش قدس آنلاین، امروز دقیقاً یک ماه است از عملیات وعده صادق می‌گذرد. عملیاتی که در ۱۳ آوریل یا همان ۲۵ فروردین رقم خورد و ایران بیش از ۳۰۰ پرتابه به سوی اراضی اشغالی شلیک کرد. در جریان این عملیات، کشورمان بدون کمک گرفتن از سایر هسته‌های مقاومت و به طور مستقل اقدام به انجام عملیات انتقامی از رژیم اسرائیل کرد.

تا قبل از این عملیات و در فاصله ۶ماهی که از عملیات طوفان الاقصی گذشته بود، اسرائیل پا را از گلیم خودش درازتر کرده و ۱۸ نیروی سپاه قدس را که به صورت مستشاری در سوریه یا لبنان به سر می‌بردند به شهادت رسانده بود. تنها در یک قلم از عملیات‌ها، این رژیم به سفارت ایران حمله کرد و هفت افسر سپاه را به شهادت رساند، اما حالا در ۳۰روز گذشته، اسرائیل که ادعا داشت باید سراغ «سر مار» برود، متوجه شده است با «دم شیر» نباید بازی کند.

نویسنده این سطور البته ادعا نمی‌کند این رویه اشغالگران ادامه‌دار خواهد بود، اما به نظر می‌رسد دشمن منطقه‌ای به خوبی ظرفیت تغییر فاز ایران از «صبر استراتژیک» به «بازدارندگی» را درک کرده است.

باوجود این، عملیات وعده صادق را نباید در چارچوب عملیاتی شدن راهبرد اصلی ایران در قبال آمریکا و منافعش در منطقه دانست. شاید از این جمله تعجب کنید، اما صاحب این قلم معتقد است عملیات وعده صادق صرفاً یک حرکت تنبیهی در قبال اسرائیل بود تا این رژیم دوباره به «میز بازی بلندمدت طراحی شده توسط ایران» برگردد. ولی سؤال این است که وقتی از «میز بازی بلندمدت طراحی شده توسط ایران» صحبت می‌کنیم، دقیقاً از چه چیز حرف می‌زنیم؟

برای درک بهتر پاسخ این سؤال ابتدا باید نگاهی به چارچوب کلی اقدام و عمل جمهوری اسلامی ایران در زیست چهل‌وپنج‌ساله‌اش بیندازیم. چه آن زمان که امام خمینی(ره) در قید حیات بودند و چه حالا که رهبری انقلاب در اختیار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است، ایران همواره یک هدف بزرگ را دنبال می‌کرده است؛ تقابل با جبهه باطل به سرکردگی آمریکا.

۳ گام تقابلی با آمریکا
مبتنی بر این هدف و با توجه به اینکه در ابتدای انقلاب ایران ظرفیت‌های مادی لازم برای رویارویی مستقیم را در اختیار نداشت، اقدام به طراحی راهبردی بلندمدت در سه گام اصلی کرد.

گام اول این راهبرد، کوتاه کردن دست آمریکا و ایادی‌اش از داخل ایران بود که این اقدام در همان دهه ابتدایی انقلاب و با پایان یافتن جنگ تحمیلی به ثمر نشست.

در گام دوم که زمانی طولانی‌تر می‌طلبد و اکنون در آن به سر می‌بریم جمهوری اسلامی ایران اخراج آمریکا و ایادی‌اش از منطقه را دنبال می‌کند. این گام که پس از دفاع مقدس شروع شد و با تشکیل سپاه قدس صورت عملیاتی به خود گرفت، با متمرکز و تجهیز کردن هسته‌های مقاومت در خارج از مرزها در حال تکمیل است. همزمان دستگاه دیپلماسی کشورمان هم چندی است برای تغییر تعریف از عناصر متعارض در منطقه گام برمی‌دارد و با اتخاذ «دیپلماسی همسایگی» توسط دولت آقای رئیسی می‌بینیم که اتفاقاً در این مسیر توفیقاتی هم بدست آورده است. در فضای اقتصادی هم جمهوری اسلامی به‌منظور شفاف کردن و حتی جداکردن مرزهای شبکه اقتصادی خود از هسته غربی حرکت می‌کند؛ روی آوردن به بازارهای کمتر دیده شده مثل آسیای میانه، آسیای جنوب شرقی، آمریکای لاتین و به‌تازگی هم آفریقا را دقیقاً باید در همین راستا ارزیابی کرد. به این ترتیب ایران در ابتدا در تلاش است در ساحت‌های مختلف اعم از اقتصاد و سیاست و حتی تجهیزات نظامی، به ساخت درونی بی‌نیاز از غرب (چرا که در طول سال‌های پیش از انقلاب و یکی دو دهه ابتدای انقلاب این نیاز به‌شدت ایجاد شده است) دست پیدا کند.

در ادامه در تلاش است تا با فعال کردن هسته‌های همسو در لایه دولت‌ها و ملت‌های منطقه، اقدام به حذف منافع آمریکا و یا بالابردن هزینه‌های این کشور در منطقه کند.

عملیات طوفان‌الاقصی اگرچه بدون هماهنگی با مقامات کشورمان و تماماً توسط فلسطینی‌ها رقم خورد اما به‌مثابه کاتالیزوری برای تسریع تقابل ایران و آمریکا و عملیاتی شدن راهبرد بلندمدت ما عمل کرد.

حذف اسرائیل؛ راهبرد اصلی ایران در منطقه
شاید در گمان برخی شکل گرفتن هسته‌هایی مثل حزب‌الله یا کتائب عراق یا گروه‌های مقاومت سوریه و بحرین شبیه ایجاد سنگرهایی توسط ایران در منطقه باشد، اما اینچنین نیست. در حقیقت ایران در منطقه تنها یک هدف را برای عملیاتی شدن مبارزه‌اش با آمریکا دنبال می‌کند؛ حذف اسرائیل. البته که ایران بنا ندارد حداقل در شرایط کنونی وارد درگیری مستقیم با این رژیم جعلی شود، اما بدون شک به دنبال تنگ‌کردن حلقه محاصره علیه آن است. در حقیقت ایران حذف اسرائیل و بازگشت اراضی اشغالی به دست صاحبان اصلی آن را نخستین فتح واقعی در تقابل منطقه‌ای با آمریکا می‌داند.

برای به‌ثمر نشستن این راهبرد میان‌مدت هم ایران در سه ساحت وارد مبارزه با اسرائیل شده است:
الف) ساحت دیپلماتیک: از حق نباید بگذریم که در میان نهادهای دولتی وابسته به دولت سیزدهم وزارت اقتصاد و وزارت خارجه بیش از دیگران فعال بوده‌اند. امیرعبداللهیان وزیر خارجه که خودش در حوزه عربی آفریقایی سابقه طولانی دارد، به خوبی توانسته ظرفیت‌های بالقوه زیادی را در منطقه علیه اسرائیل بالفعل کند. او شجاعانه حتی تصمیم گرفت زیر بیانیه‌ای که توسط شورای همکاری کشورهای حاشیه خلیج فارس ارائه و در آن بر مرزهای ۱۹۶۷ فلسطین تأکید شده بود را به شرط تحفظ امضا کند تا بتواند بخشی از بدنه عربی را همراه خود کند. از این گذشته سفرهای بی‌شمار او به کشورهای مختلف منطقه در هفت‌ماه گذشته خودش به تنهایی یک رکورد محسوب می‌شود. دفاع قدرتمند نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل و در شورای امنیت پس از عملیات وعده صادق یکی دیگر از اقدامات ارزشمند او در این مدت بوده است. مجموعه این اقدامات وزارت خارجه توانسته است زمینه همگرایی بین‌المللی علیه اسرائیل و در حمایت از فلسطین را فراهم کند.
 

ب) ساحت نظامی: در فضای نظامی، اقدامات ایران علیه منافع آمریکا و برای حذف اسرائیل بر کسی پوشیده نیست. تنها یکی از فعالیت‌های سپاه قدس تجهیز و آموزش گروه‌های مقاومت بوده است. اما شاید مهم‌ترین اقدام ایران که به‌واسطه افزایش سرعت اتفاقات در هفت ماه گذشته به‌وضوح قابل تشخیص شد، ایجاد همگرایی میان هسته‌های مقاومت در منطقه است. ایران توانسته است به‌خوبی حذف اسرائیل را به‌عنوان هدف راهبردی همه گروه‌های مقاومت جا بیندازد و این گروه‌های مقاومت هستند که گام به گام در این جهت اقدام می‌کنند. در همین راستا بیانیه ارتش یمن برای ورود به فاز چهارم مبارزه با اسرائیل و تعریف دریای مدیترانه به‌عنوان عرصه جدید نبرد یکی از همین گام‌های مهم است. ورود مقاومت عراق هم به مرحله هدف  قرار دادن اهداف در تل‌آویو گام دیگری محسوب می‌شود. اقدام دیگر را هم باید روی آوردن حزب‌الله به استفاده از تجهیزات مدرن برای خالی نگه داشتن مناطق مرزی اراضی اشغالی از سکنه دانست.
 

ج) ساحت اقتصادی: حوزه اقتصاد را باید مهم‌ترین چالش ایران در تقابل با آمریکا و رژیم اسرائیل دانست. رهبر معظم انقلاب در طول چندماه گذشته بارها تأکید کرده‌اند کشورهای اسلامی باید اسرائیل را تحریم اقتصادی کنند. بدون شک یکی از اهدافی که وزارت خارجه دنبال می‌کند هم همین است. مقاومت یمن هم به‌خوبی توانسته است بندر ایلات را ناکارآمد کند. حتی اقدام اخیر رژیم صهیونیستی، آمریکا، هند و عربستان برای راه‌اندازی کریدور زمینی با عملیات موفق مقاومت بحرین ناکام ماند، اما تا فتح این حوزه هنوز خیلی راه مانده است. حضور کشورهای اسلامی مانند ترکیه، عربستان، امارات، اردن و مصر در کنار رژیم اشغالگر سبب شده محاصره اقتصادی این رژیم کامل نشود و این همان حوزه‌ای است که ایران باید تلاشش را برای فتح آن بیشتر کند.

باوجود این، نگارنده معتقد است راهبرد اصلی و منطقه‌ای ایران در قبال آمریکا، حذف اسرائیل (که حافظ منافع ایالات متحده است) تعریف شده و کشورمان تاکنون توانسته در عرصه دیپلماتیک و نظامی موفقیت‌های بزرگی در این راه کسب کند. اما چالش اصلی در عملیاتی شدن این راهبرد حوزه اقتصاد است. ایران باید ضمن تقویت ساخت درونی اقتصاد خودش همزمان شریان‌های حیاتی اقتصادی رژیم صهیونیستی را مسدود کند. با حذف اسرائیل گام دوم تقابل ایران با آمریکا تکمیل می‌شود.

گام سوم این تقابل هم در عرصه جهانی تعریف خواهد شد که با تبدیل ایران به یک تمدن بین‌المللی محقق می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.