در متن پیام این مرجع عالیقدر آمده است:
«ائمه اثنی عشر در صحاح و مسانید آیات قرآنی و روایات نبوی حاکی است که پیامبران پیشین از بنی اسرائیل دارای خلفای دوازدهگانه بودهاند. قرآن درباره خلفای حضرت موسی چنین میفرماید: «وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبًا»؛ «خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از آنها، دوازده نقیب برانگیختیم». از نظر تاریخ شمار حواریون حضرت عیسی 12 تَن بودند، این سنت نیز همچنین ادامه داشته است. صحیح بخاری و صحیح مسلم نیز از دوازده خلیفه برای پیامبر اسالم نام میبرد. مسلم در صحیح خود نقل میکند که جابر بن سمرة میگوید: پیامبر در اجتماع عظیمی چنین فرمود: «لایزال اسلام عزیزاً إلی إثنیْ عَشَر خــلیفةْ - کُلّهمْ مِنْ قُــریْش». روایات خلفای دوازدهگانه به صورت متضافر بلکه متواتر در صحیحین آمده است و غالباً میگویند پیامبر فرمود: همگی از قریش و البته برخی میگوید از»بنی هاشم«. یکی از ویژگیهای جانشینان دوازدهگانه، عزت بخشی آنان به اسلام است. چنانکه فرمود: «لایزال اسلام عزیزاً الی إثنیْ عَشَر خلیفة». تاریخ میگوید چنین دوازده خلیفهای که به اسالم عزت بخشیدند، نه در خلفای اموی بوده و نه در خلفای بنی عباس! هر دو گروه، آن چنان رفتار نکردند که بتوانند، مالک عزت اسلام باشند، بلکه رویِ زمین را با خونِ افراد بیگناه رنگین کردند. زندان ها را به وسیله افراد بیگناه که وابستگان به خاندان اهلبیت: بودند پر کردند. اگر به طور بی طرفانه نظر به تاریخ افکنیم دوازده خلیفه ای که از امیر مؤمنان آغاز شده و با حضرت مهدی ختم میشود، خواهیم دید که مصداق بارز این روایات، امیرمؤمنان و فرزندان یازدهگانه اوست؛ البته وقت مجلس اجازه نمیدهد که درباره این خلفا به صورت گسترده عرض ادب کنیم؛ ولی چون همایش به عنوان امام رؤوف امام علی بن موسی الرضا برگزار شده است؛ فقط نظر بزرگان اهل سنت را درباره این امام رؤوف مطرح میکنیم.
۱. ابن حبّان از رجالیون اهل سنت بوده دو نوع رجالی دارد: ثقات و ضعاف. در بخش نخست هنگامی که نوبت به علی بن موسی الرضا میرسد میگوید: این بزرگوار به وسیله مأمون مسموم شد، من هر موقع مشکلی پیدا میکردم به مرقد ایشان مشرف شده و نماز میگزاردم و از خداوند متعال حاجات خود را میخواستم. واتفاقاً برآورده میشد و من کراراً این را انجام داده ام.
۲. واقدی یکی از نویسندگان تاریخ در قرن سوم اسلامی است میگوید: «کان یُفتی بمسجدِ رسولِ اللّه وهو إبنُ نیّفٍ وعشرینَ سنةٍ» - «علی بن موسی الرضا در مسجد رسول خدا در حالی که بیست و چند ساله بود به مسائل دینی و عقیدتی پاسخ میگفت.» از نظر تاریخ بخشی از این سالها در زمان حیات والد بزرگوار او بوده است. تا اینجا توانستیم شأن و موقعیت علی بن موسی الرضا را در آینه افکار دیگران مطالعه کنیم. اکنون وقت آن رسیده درباره موضوع این همایش «عدالت برای همه، ظلم به هیچ کس» به صورت موجز سخن بگوییم. ستم زدایی از چهره امتها، شیوه تمام پیامبران است، که پیوسته در کنار مستضعفان بودند و امیر مؤمنان انگیزه شرط پذیرش بیعت مهاجر و انصار را در مرحله چهارم، ستم زدایی معرفی میکند. آنگاه که ستم بزرگ و چشمگیر باشد اهل معرفت و کمال، با آن مبارزه میکنند ولی اگر ستم جزئی و چشمگیر نباشد، از آن صرف نظر میکنند. ولی امام هشتم کوچکترین ستم را پذیرا نبود. روزی وارد خانه شد و دید برخی از کارگران مشغول کارند اما کارگری در گوشه ای نشسته، دست از کار کشیده است. علت را جویا شدند، گفتند آنچه به او میدهیم راضی نمیشود. فرمود: مگر اجرت او را معین نکرده اید؟! گفتند: نه. امام برآشفت و آنان را توبیخ کرد، که نباید چنین کاری کرده باشید. سپس فرمود: اگر اجرت کارگر را تعیین کنید ولی چیز مختصری بیفزایید او سپاسگزار میشود ولی اگر معیّن نکنید و دو برابر اجرت هم به او بدهید او نگران میشود و تصور میکند که حق او را ادا نکردهاید! صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا مینویسد که ابراهیم بن محمد همدانی میگوید: از حضرت رضا شنیدم که فرمود: «من أحبّ عاصیاً فهو عاص،ٍ و مَنْ أحبَّ مُطیعـاً فهو مُطیع،ٌ ومَنْ أعــانَ ظالماً فهو ظالمٌ و مَنْ خَذَلَ عادالً فهو ظالمٌ»: «آن کس که گنه کار را دوست بدارد خود، گنهکار است، آن کس که انسان فرمانبردار را دوست بدارد او خود، فرمانبردار است و آنکس که ظالم را کمک کند او خود ظالم است. آن کس که عادلی را خوار کند او خود ظالم است. در این مورد فرقی بین اولاد رسول و غیره نیست.
در پایان از متولی محترم آستان قدس رضوی برای برگزاری چنین مجلسی تشکر میکنم و همچنین از بنیانگذار این همایش، مرحوم آیتاللّه طبسی،
که خاطر او عزیز و رضوان خدا را برای او خواهانیم. مسلماً او نیز بهرهای از ثواب این همایش دارد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
جعفر سبحانی
نظر شما