به گزارش قدس آنلاین، فردوسی شاعری است که نقش و جایگاه رفیع او در زنده ماندن زبان فارسی بر کسی پوشیده نیست و از این منظر فارسیزبانان دنیا مدیون زحمات و رنج های این شاعر سترگ هستند. به مناسبت فرارسیدن روز بزرگداشت فردوسی به سراغ بهروز غریبپور؛ نویسنده، کارگردان تئاتر و سینما و استاد نمایش عروسکی رفتیم. غریبپور تاکنون بیش از ۵۰ نمایش و اپرای عروسکی را طراحی و کارگردانی کرده و بیش از ۲۰ اثر نوشته و ترجمه کرده است. غریبپور در کارنامه پر و پیمانی که دارد آثار فاخر و ماندگاری هم با اقتباس از شاهنامه فردوسی انجام داده است از جمله نگارش، کارگردانی و طراحی صحنه اپرای عروسکی «رستم و سهراب» و نگارش و کارگردانی «هفت خان رستم».
گفت و گوی ما را با این استاد نمایش و اپرای عروسکی در روز بزرگداشت فردوسی بخوانید.
فردوسی؛ نخستین بنیانگذار هنر اُپرا
در ابتدای این گفتگو در پاسخ به این پرسش که چرا بعد از گذشت قرنها باید اشعار فردوسی را بخوانیم، گفت: ما میتوانیم بپرسیم که چرا باید آثار هومر و شکسپیر را بر روی صحنه ببریم؟ این سوال در صورتی به جا است که شک کنیم فردوسی و سایر شاعران ایرانی ارزش و اهمیتی ندارند. در حالی که به باور من در بسیاری از زمینهها فردوسی توانمندتر، بیناتر، اندیشمندتر از آنها به جهان اطراف خود نگریسته و در اثر سترگش به زندگی، مرگ، عشق، دلدادگی، شجاعت و دیگر صفات ناب بشری اشاره کرده است. هیچ داستانی در شاهنامه فردوسی نیست که پند و دردهای مختلف را نداشته باشد. فردوسی اولین شخصی است که هنر اُپرا را بنیان گذاری کرده است. در تصور او جهانی بوده که دیالوگها به شعر و موسیقی گفته میشود و این نقطه اشتراک شاهنامه با دیگر اُپراها است.
وی افزود: زمانی که رستم و سهراب را بر روی صحنه آوردم، قصد داشتم این نکته را اثبات کنم که زبان فردوسی را نباید از نظم و شعر به نثر تبدیل کرد. وقتی فردوسی میگوید به گیتی نگه کن که جاوید کیست/شکاریم یکسر همه پیش مرگ / سری زیر تاج و سری زیر ترگ یا حتی به بازیگری ماند این چرخِ مست / که بازی برآرد به هفتاد دست/ زمانی دهد تخت و گنج و کلاه / زمانی غم و رنج و خواری و چاه به این نتیجه میرسیم هرچقدر این ابیات را به نثر مسجع بازگو کنیم، امکان ندارد که تاثیر فوق العادهای داشته باشد.
بنابراین من معتقدم اگر کسی سوال کند که چرا باید سراغ شاهنامه فردوسی برویم، به او بگوییم زیرا پندها، اندیشهها و اشعار فردوسی طی قرنها و درازای زمان ارزش خود را از دست نداده است. او کاراکترها و لحظات پرچالش را به زیبایی به نمایش گذاشته است و نگاه او یک نگاه جامع دراماتیک است.
ردپایِ فردوسی در اشعار امروزی
مترجم کتاب «قلعه حیوانات» زبان فردوسی را زبانی آموزنده در همه زمینهها دانست و عنوان کرد: ردپای او در اشعار امروزی نیز دیده میشود. او می گوید: اگر من گناه گران کرده ام/ و گر کیش آهرمن آوردهام/ به پوزش مگر کردگار جهان/ به من بر ببخشاید اندر نهان یا در جای دیگری میگوید: چه گویم از آن اژدهای دژم/ که هشتاد گز بود از دُم به دَم/بدان جایگه بودش آرامگاه/ نکردی ز بیمش برو دیو راه.
این یک زبان فاخر اساطیری است که معانی امروزی هم در آن یافت میشود از اینرو شاعران امروزی ناگزیر از خواندن اشعار فردوسی، سعدی و قلههای ادبی هستند. ردپای فردوسی را میتوان در اشعار شاعرانی مانند اخوان ثالث پیدا کرد و یا حتی زمانی که اندیشه خیام را بررسی میکنیم آثاری از فردوسی را میتوانیم پیدا کنیم. تاثیر دیگر فردوسی را میتوانیم در تعزیهها مشاهده کنیم؛ زیرا در آنجا از وزن شعر و تصاویر جنگی او استفاده شده است.
حضور پررنگ شاهنامه فردوسی در میان مردم تاجیک
غریبپور ضمن اشاره به بیاعتنایی دانشگاهها به جهان دراماتیک فردوسی در عصر حاضر گفت: بایستی در دانشکدهها کرسیهایی بر پایه آموزش زبان فردوسی، حافظ، سعدی و... داشته باشیم. متاسفانه در حال حاضر هم بی سوادان بر جایگاه استادی تکیه زدهاند و هم دانشجویان با آثار بیکیفیتی که ربطی به زندگی یک ایرانی ندارد و توسط این استادان ارائه میشود، مواجهند. حتی گاها آثاری بر صحنه میبینیم که بی اعتنا به گذشته، فرهنگ و زبان ما هستند. همه این ها به این دلیل است که در دانشگاهها اساتید آگاه بر کرسی تدریس تکیه نمیزنند . همین مساله باعث شده کشورهای دیگر گوی سبقت توجه به فردوسی را از ما ببرند. در تاجیکستان احترام به فردوسی بسیار فراتر از ایرانی است که هم زادگاه فردوسی در آن بوده و آرامگاهش در آن قرار دارد.
ورود هنر اُپرا به تعزیه و نقالی
کارگردان اپرای عروسکی رستم و سهراب در خصوص شکلگیری هنر اُپرا بیان کرد: زمانی که شعر و موسیقی در هم میآمیزند طبیعی است که هنر اُپرا شکل میگیرد. این هنر در فرهنگ ما دارای پیشینهای فوق العاده است که بعدها عوام به آن توجه کردند و تعزیه شکل گرفت و اُپرا تبدیل به میراثی شد که در شعر و موسیقی خوانندگان برجسته است. متاسفانه باید بگویم که روشنفکران بسیار به شاهنامه فردوسی و هنر اُپرا بی توجه بودند اما عوام به صورت نقالی یا تعزیه از آن استفاده میکردند و آثار فاخر تولید کردند. اگر بخواهم در این زمینه به فردوسی اشاره کنم، باید بگویم که زبان و داستانهای او حداقل ۱۸ داستان تراژدی دارد که از تراژدیهای شکیپیر بالاتر است.
غریبپور در خصوص علاقه و توجه خودش به هنر اپرا گفت: من از سال ۱۳۴۹ تا به امروز عاشق و علاقهمند به هنر اُپرا بودم و هستم اما به عنوان آفریننده، نویسنده و خالق اُپراها، از سال ۱۳۸۲ شروع به فعالیت کردم. در این راستا گروه تئاتر عروسکی آران را بنیان گذاری کردم و رستم و سهراب، مولوی، عاشورا، حافظ، خیام، سعدی، لیلی و مجنون، منطق الطیر را با نام «اُپرای عشق» بر روی صحنه بردم. بنابراین میتوان گفت از ۲۰ سالگی تا به امروز در خدمت این هنر ارزشمند بودهام. در گروه تئاتر عروسکی آران از تکنیک عروسکی نخی یا ماریونت استفاده شده است و حداقل ۱۱ عدد نخ دارد. این تکنیک شیوهای است که کمتر در دنیا اجرا میشود و منحصر به فرد است. از روزی که اجرای اُپرا را تعطیل کردیم تا به امروز، مردم پیاپی درخواستهایی مبنی بر آغاز مجدد این هنر دارند؛ زیرا من معتقدم این هنر اگر درست اجرا شود همیشه مقبول طبع مردم است.البته ظرف چند ماه آینده با اُپرای مولوی روی صحنه خواهیم آمد.
باید با خلاقیت به آثار کهن بنگریم
غریبپور در پاسخ به این سوال که بازنویسی و بازآفرینی متون کهن به زبان فارسی میتواند در افزایش انگیزه کودکان و نوجوانان در توجه به متون کهن نقشی داشته باشد، بیان کرد: قطعا نقش دارد. مگر اشخاصی مانند شکسپیر با وجود اینکه کتابهای مصورش، اجراهای صحنه و اُپرای آن وجود دارد، کهنه شده است؟ این آثار به هیچ عنوان کهنه نمیشوند به این شرط که با خلاقیت به آنها نگاه کنیم. شاعرانی مانند مولوی توجه بسیاری به کودکان داشتند. زمانی که مولوی میگوید کودکان سازند در بازی دکان / سود نبود جز که تعبیر زمان/...این جهان بازیگهست و مرگ شب/ باز گردی کیسه خالی پر تعب در واقع او از کودکی و اهمیت به آنها سخن میگوید که خوب است همه این ها در قرن حاضر بازنگری و بازنویسی شود.
غریبپور در پایان این گفتگو از بی مهری آموزش و پرورش نسبت به متون کهن و قلههای ادبی گلایه کرد و گفت: من با نهاد آموزش و پرورش هیچ میانهای ندارم زیرا معتقدم آنها در کشتن گذشته ما نقش به سزایی داشتند. آنها بسیاری از نثرهای شاعرانی مانند بیهقی را از کتابهای درسی حذف کردند و دلیلش این است که با علم،معرفت و فرهنگ ما بیگانهاند.
نظر شما