نوسازی بافتهای فرسوده امری لازم برای افزایش امنیت ساکنین و رفاه شهروندان میباشد، با وجود تلاش برای نوسازی این بافتها بوسیله مشوق ها به نظر می رسد دولت به جای تمرکز بر کم کردن مخاطرات بیشتر به صورت ابزاری برای تأمین کسری واحدهای مسکونی شهری به این مقوله نگاه میکند.
بافت های فرسوده شهری یکی از معضلات مهم شهرهای کشور بوده که کیفیت و سطح زندگی ساکنین این بافتها و سایر نقاط شهری را به صورت توامان با چالش روبرو نموده است. چراکه ساختمانهای موجود در این بافتها عموما دربرابر بلایای طبیعی همچون زلزله و یا آتش سوزی و ... بسیار خطر پذیر بوده و جان ساکنین در تهدید میباشد.
علاوه بر آن معابر کم عرض و پیچ در پیچ آنها در مخاطرات مذکور منجر به سختی امدادرسانی به سانحه دیدگان میشود. (ضعف در تجهیزات پیشگیری همچون اطفای حریق و ... ) بدلیل اینکه این بافتها اغلب در نقاط مرکزی شهرها واقع شدهاند، معضلاتی مثل آلودگیهای محیط زیستی، اشکالات شبکههای فاضلاب، ترافیک و ... علاوه بر ساکنان این مناطق، سایر شهروندان را نیز دچار مشکل مینماید.
بنابراین بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شهری امری لازم برای افزایش امنیت ساکنین، سطح زندگی افراد و رفاه شهروندان میباشد و لذا لازم است دولت برنامهریزی و سرمایهگذاری لازم را در این راستا انجام دهد. اما معمولا نگاه دولتها به بافتهای مذکور صرف این امر نمیشود و به بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده به صورت ابزاری برای تأمین کسری واحدهای مسکونی شهری نگاه میکنند.
در حالی که این بافتها چنانچه گفته شد عموما در مناطق مرکزی شهرها واقع شدهاند و با مشکلاتی مثل آلودگی هوا و ترافیک روبرو هستند و بارگذاری جمعیت در آنها خود منجر به تشدید این مشکلات میشود.
علت دیگر مردودی این نگاه، فرسوده بودن و یا عدم تناسب خدمات زیربنایی و روبنایی این مناطق است و طبیعتا بارگذاری جمعیت بیشتر نیازمند ارتقای این خدمات میباشد که هزینههای این امر بعضا از ایجاد خدمات در اراضی جدید بیشتر است.
مورد دیگر این است که تشویق به بازسازی های خرد و تک بلوکی لزوما منجر به بهسازی بافتهای فرسوده نمی شود زیرا این بافتها بدون طراحی کلان و متناسب با طرح جامع شهرها و اجرای صحیح پروژه های بزرگ که منجر به ایجاد معابر شهری متناسب و نیز خدمات زیربنایی و روبنایی لازم، به معنی واقعی کلمه بهسازی نمی شوند.
اما چنانچه گفته شد بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شهری امری محتوم بوده و قطعا نیازمند مداخله، برنامه ریزی، بسترسازی و سرمایهگذاری دولت میباشد. معمولا تسهیلات بانکی، تخفیفات مالیاتی و عوارض شهرداری و ... به عنوان مهمترین مشوق در ترغیب ساکنان به نوسازی شناخته می شوند.
همین طور باید توجه نمود تشویق به بازسازی های خرد منجر به بهسازی بافتهای فرسوده نمی شود و این کار باید متناسب با طرح جامع شهرها و اجرای صحیح پروژه های بزرگ که منجر به ایجاد معابر شهری متناسب و نیز خدمات زیربنایی و روبنایی لازم می شود صورت بگیرد.
به نظر می رسد نقش مهمتر دولت در این امر، اعتمادسازی بین مالکین واحدهای فرسوده و سازندگان کوچک و بزرگ (انبوهسازان) به عنوان طرفین مشارکت باشد. به عبارت دیگر عامل مهم در ترغیب مالکین برای نوسازی واحد خود، پیداکردن سازندهای مورد اعتماد میباشد.
این جلب اعتماد را دولت می تواند از طریق رتبه بندی سازندگان، اخذ ضمانت های لازم، تهیه پیش نویس قراردادهای مشارکت با قید نحوه واگذاری واحدهای فرسوده، سهم مشارکت و ... در بستری امن و نظارت بر این فرآیند باشد. این اقدام می تواند بر بستر قانون پیش فروش ساختمان صورت پذیرد. البته این قانون نواقصی دارد که دولت باید به سرعت لایحه اصلاح آن را تهیه نماید، اما همین قانون نیز می تواند در این امر راهگشا باشد.
به صورت خلاصه باید گفت نوسازی و بهسازی بافت فرسوده شهری امری لازم می باشد که دولت نقش کلیدی در آن دارد و لازم است ضمن ارائه مشوقهایی همچون تسهیلات بانکی، برنامه ریزی لازم برای بهسازی بافت ها بصورت تجمیعی بر مبنای طرحهای جامع و تفصیلی شهری به عمل آورده و به عنوان اعتمادساز نقش موثری ایفا کند.
نظر شما