استادیار گروه علوم و معارف قرآن دانشگاه قرآن و حدیث با بیان اینکه دنیای مدرن در تربیت دینی چند چالش مهم دارد، گفت:بار شناختی نسل جدید خیلی زیاد است و این زیاد شدن بار شناختی به معنای آن است که پردازش شناختی خیلی کم صورت می‌گیرد...

فردگرایی و هجوم اطلاعات از مهمترین چالش‌های تربیت دینی است
مهرناز باشی‌زاده مقدم؛ استادیار گروه علوم و معارف قرآن دانشگاه قرآن و حدیث، شامگاه ۲۲ خردادماه در نشست علمی «چالش‌های تربیت دینی در دوره مدرن و رهیافت‌های عصب‌شناختی آن» با بیان اینکه دین متشکل از باورها و سنت‌ها است که سنت‌ها شامل احکام و قواعد اخلاقی هستند، گفت: تربیت هم در اصطلاح هر نوع فعالیت به منظور اثرگذاری بر اخلاق و رفتار سایرین است و تربیت دینی هم مجموعا اعمال هدفمند است که با استفاده از گزاره‌های دینی صورت می‌گیرد.
وی افزود: یکی از آفات دنیای جدید، دین‌زدایی است که در قالب فردگرایی، تاکید بر عقل ابزاری و طبیعت‌گرایی و ... خود را نشان می‌دهد که این طبیعت‌گرایی، حاصل انقلاب‌های علمی مانند انقلاب کوپرنیکی و تکاملی داروین و علوم شناختی و عصب‌شناسی است؛ عصب‌شناسی تمرکز بر فرایندهای ذهنی در مغز انسان و ساز و کارهای عصبی در مغز دارد. 

چالش‌های تربیت دینی 

باشی‌زاده مقدم با بیان اینکه تربیت دینی خیلی موسع است و می‌توان آن را در حوزه مناسک، احکام، باورهای دینی و اخلاق در نظر بگیریم و رویکردهای عصب‌شناختی به این مسائل هم متعدد است، گفت: دنیای مدرن در تربیت دینی چند چالش مهم دارد؛ اول اینکه بار شناختی نسل جدید خیلی زیاد است و این زیاد شدن بار شناختی به معنای آن است که پردازش شناختی خیلی کم صورت می‌گیرد یعنی وقتی یک جوان در فضای مجازی قرار گرفت بدون اینکه اینها را پردازش کند برخی از این صفحات ذهن او را مدیریت می‌کنند لذا وقتی از او بخواهیم در مورد آموزه‌های خودش سخن بگوید نمی‌تواند گزارش درستی از آنچه در ذهن دارند به ما بدهد.
استاد دانشگاه قرآن و حدیث با بیان اینکه چالش دوم، چالش تردید است، اظهار کرد: جوانان ما غالبا برای هویت‌یابی در یک گروه اجتماعی قرار می‌گیرند و تاثیراتی که می‌پذیریم و در رفتار خود نمایش می‌دهیم ناشی از افراد هم گروهی است و این تعلق به گروه خاص، چالش پذیرش را در آنان ایجاد می‌کند، یعنی اگر شخصی را به عنوان الگو در نظر بگیرند از او نقش‌پذیری دارند و اگر این نقش‌پذیری همراه با دلبستگی و احساسات باشد برون‌سپاری معرفتی دارند و هر چیزی را که افراد گروه بگویند می‌پذیرند.
باشی‌زاده مقدم با بیان اینکه چالش نقد و نظر، چالش دیگر دنیای مدرن است، تصریح کرد: بسیاری از افراد در فضای مجازی داده‌ها را بدون به کاربردن فضائل معرفتی مانند شجاعت، فروتنی، گشودگی فکری و ... مورد استفاده قرار می‌دهند و اطلاعاتی را می‌پذیرند؛ در مغز ما دو سیستم پردازش وجود دارد؛ سیستم اول مغز بسامد آن زیاد و بازیابی اطلاعات آن هم در بخش پس سر رخ می‌دهد و کارکرد بقا و واکنش سریع دارد ولی در مباحث معرفتی ما نیازمند سیستم معرفتی کند، خودآگاه و تمام‌گرا هستیم لذا وقتی یک فرد در برابر یک گزاره معرفتی قرار گرفت باید فرصت ته‌نشین شدن اطلاعات را به خودش بدهد تا بتواند به سیستم پردازش دوم بسپارد.
استاد دانشگاه قرآن و حدیث با بیان اینکه چالش ثبات قدم، چالش مهم دنیای معاصر است، افزود: آنقدر تنوع داده‌ها زیاد است که به قولی می‌شود گفت دنیای مدرن، دنیای دزدی توجه است ولی باید حواسمان باشد که کسب فضائل اخلاقی و عبادی در بستر زمان رخ می‌دهد و چیز سریعی هم نیست و نیازمند آن است که در مسیر ثبات قدم داشته باشیم لذا قرآن کریم فرموده است: رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا؛ لذا تاب‌آوری در گذر زمان خیلی مهم است؛ الان جوانان ما مدیریت زمان خوبی ندارند و هدف‌گذاری و آینده‌نگری درستی ندارند، در حالی که دنیای مدرن ما را به سرعت فرامی‌خواند موفقیت در گرو آهستگی و پیوستگی است.

فردگرایی چالش تربیت دینی

باشی‌زاده مقدم با بیان اینکه یکی دیگر از چالش‌های مهم، فردگرایی، دوری از فضای اجتماعی و بلدنبودن تعاملات اجتماعی است، تصریح کرد: علم عصب‌شناسی که زیرمجموعه دانش شناختی است می‌تواند در مواجهه با این چالش‌ها کمک زیادی به ما بکند؛ این دانش قدمتی ۶۰ ساله دارد. علوم اعصاب کارکردهای ذهنی یعنی حل مسئله و تفکر و حافظه را به صورت سیستمی مورد بررسی قرار می‌دهد؛ شاخه جدید علوم عصب‌شناختی دین به ساز و کار و فرایند انتقال آموزه‌های دینی و نهادینه شدن آن در وجود انسان می‌پردازد اما حقیقت آن است که در مورد صدق و کذب باورها حرفی برای گفتن ندارد و فقط سازو کارها را بیان می‌کند.  
وی افزود: در فرایند تکامل، سخت‌افزارهای شناختی خاصی از سوی خداوند در اختیار ما قرار گرفته است که اولین آن عاملیت‌پنداری است؛ سخت‌افزار شناختی ما می‌تواند به هویت‌های غیردیدنی هویت بدهد مثلا اگر شما شب در یک بیابانی باشید هر نوع حرکتی را به یک عامل بیرونی نسبت می‌دهید تا جان خود را از خطرات دور کنید. وجود این ابزارها در آزمایشات متعدد از کودکان زیر ۳ سال کشف شده است مثلا کودکی که چهاردست و پا حر کت می‌کند برای گرسنگی پایه صندلی را نمی‌گیرد بلکه سراغ شیر مادر می‌رود. 
باشی‌زاده مقدم اظهار کرد: اینکه در ادیان ابراهیمی توصیفات خدا بیان می‌شود به این علت است که ما می‌توانیم تصور کنیم خدایی وجود دارد که مهربان است، ما را می‌بیند و بخشنده است، در برابر خطای ما چشم‌پوشی می‌کند و انسان‌ها می‌توانند در فرایند تکامل خودشان، وجودهایی چون خدا و فرشتگان را در ذهنشان تصور کنند. ما خیلی اوقات میان اشیاء و رویدادها پیوند علی مشاهده نمی‌کنیم ولی مغز انسان این علت را پیدا می‌کند؛ آزمایشات نشان داده است که وقتی از کودکان در مورد علت چیزی سؤال شود غایت کارکردگرایانه آن را بیان می‌کنند یعنی وقتی از آنان بپرسید که چرا کوه‌ها نوک‌تیز هستند جواب می‌دهند که حیوانات پشتشان را با آن بخارانند ولی عوامل جغرافیایی را بیان نمی‌کنند.

حداقل بودن باورهای شهودی

استاد دانشگاه قرآن و حدیث با بیان اینکه باورهای شهودی انسان، حداقل است، گفت: اگر بگویند سگی هست که پارس می‌کند همه آن را پذیرفته و عادی می‌دانند؛ اگر گفته شود سگی هست که پارس می‌کند و از دیوار بالا می‌رود باز عادی است ولی اگر گفته شود سگی هست که پارس می‌کند، از دیوار بالا می‌رود و فوتبال بازی می‌کند یا حرف می‌زند تردید زیادی ایجاد خواهد شد زیرا باورهای شهودی ما حداقلی است. 
وی با بیان اینکه دیدگاه‌های مختلفی در مورد فطرت وجود دارد و قرآن کریم فرموده است: فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا، افزود: این آیه چند مؤلفه اصلی دارد و به گونه‌ای می‌توان گفت مطابق این آیه انسان‌ها نسبت به وجود خدا و دین، خنثی نیستند و این گرایش ذاتی است؛ چند دیدگاه عمده در مورد فطرت وجود دارد؛ برخی می‌گویند مراد فطری‌بودن کلیات آموزه‌های دینی و اخلاق است؛ برخی می‌گویند اصل توحید و حلال و حرام و ... فطری است حتی برای دین هم این کارکردهای بقا را در رویکردهای تکاملی در نظر گرفته و گفته‌اند منظور از فطری‌ بودن، فطری بودن خداپرستی است یعنی انسان‌ها همه در فطرت خودشان خداپرست هستند و اگر بعدا مجوس و مسیحی و ... می‌شوند ناشی از والدین آنان است. 
وی تاکید کرد: با توجه به قوای شناختی در سازه سخت‌افزاری ذهن و باور به خدا و روح و آخرت و ... می‌توانیم بگوییم به صورت فطری ما آمادگی داریم که موحد باشیم؛ در ذیل آیه وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَی شَهِدْنَا، علامه طباطبایی تعبیر زیبایی دارند و فرموده‌اند اگر این بله گفتن در عالمی دیگر و بدون اراده و اختیار انسان باشد ارزشی ندارد لذا این بله گفتن از قوای شناختی وفطری ماست لذا آموزه‌های پیامبران با فطرت هماهنگی دارد.
باشی‌زاده مقدم اضافه کرد: قرآن کریم خود را ذکر نامیده است و ما می‌توانیم با خوانش آیات انفسی و آفاقی سیستم شناختی خود را احیا کنیم. باورهای ما کلا در یک نظام انگیزشی شناختی شکل می‌گیرند یعنی فرد به صورت خودراهبر وارد یک چرخه عادت می‌شود که چند مؤلفه دارد تا ماندگار شود. اولین مؤلفه توجه، دومی هیجان و سومی تکرار است. 
استاد دانشگاه قرآن و حدیث تصریح کرد: ما با شناخت اولیه و پایه وارد یک مناسک عبادی می‌شویم و به تدریج انعطاف‌پذیری نورونی ایجاد می‌شود؛ اثبات شده است که حتی کلمات و واژه‌ها در باورهای شناختی ما مؤثر است و آزمایشات نشان می‌دهد اگر دو گروه را به دو ایده دعوت کنیم ابتدا هیچ شناختی از این دو ایده ندارند ولی بعد از مدتی چون در این راستا تلاش کرده‌اند از این ایده دفاع هم می‌کنند؛ در مورد مناسک هم این اتفاق رخ می‌دهد و تکرار باعث ایجاد باور شناختی نهادی در ما خواهد شد و باعث حضور قلب دائمی در انسان است لذا بدون تکرار هیچ آموزه‌ای ماندگار نمی‌شود و در باورهای دینی هم این مسئله مهم است. 
وی تاکید کرد: مناسک در تمامی ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی وجود دارد و از ابتدای سن نوجوانی از انسان خواسته شده است تا این مناسک و کنش ایمانی را داشته باشند و علت آن همین نهادینه‌شدن و تکرار است. تکرار مناسک باعث اشتدادپذیری در وجود آدمی خواهد یعنی عمل باعث باور بیشتر و باور بیشتر هم باعث عمل خواهد شد. 
استاد دانشگاه قرآن و حدیث در پاسخ به این پرسش که آیا تکرار بدون تفکر آسیب‌آفرین نیست، گفت: ثابت شده در خانواده‌هایی که والدین به مناسک معتقد هستند فرزندان هم پایبندی بیشتری دارند و در بزرگسالی هم باور خود را ادامه خواهند داد. 
منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.