چرا ۱۰ ذیالحجه یک روز خاص است و خداوند آن را به عنوان عید قربان مقرر کرده است؟ تفاوت این روز با روزهای دیگر چیست؟ قربانی کردن در این روز چه فایدهای دارد؟ آیا کشتن یک حیوان کار درستی است یا اینکه میتوان به جای قربانی کردن یک موجود زنده، کار دیگری مثل کاشت درخت را جایگزین کرد؟ آیا عید قربان و قربانی کردن مسلمانان فایدهای برای غیر مسلمانان دارد؟
اینها مباحثی است که طی سالهای اخیر در عید قربان مطرح میشود و حتی برخی تلاش دارند معنویت عید قربان را در حد کشتن یک گوسفند تقلیل و این عمل را مذموم جلوه دهند. برای درک دلایل اهمیت این عید بزرگ برای تمام مسلمانان جهان و پاسخ گفتن به شبهاتی که در این زمینه مطرح میشود با حجتالاسلام محسن ادیببهروز، استاد حوزه و دانشگاه و روحانی کاروانهای حج گفتوگو کردیم که این گفتوگو را با هم میبینیم و میخوانیم.
چرا عید قربان روز خاصی محسوب میشود و این روز میتواند چه اثراتی در زندگی مردم داشته باشد.
پیش از اینکه به این پرسش پاسخ دهم، دو موضوع را به عنوان بایسته بحث مطرح میکنم. نکته اول این است که ما معتقد هستیم آنچه در نظام الهی انجام میگیرد و غالباً در بیان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) برای ما تبیین شده است، اگر با قواعد خود نظام الهی تحلیل، بررسی و مورد سنجش قرار گیرد، بخش زیادی از ابهامات رفع و بخش زیادی از پاسخها خود به خود داده میشود.
اما اگر زمانی اطلاعات را براساس قواعد نظام بشری تحلیل کنیم حتی در ابهامات و پرسشها و پاسخهایمان به بنبستهایی میرسیم که قابل حل نیست. لذا درخواست من از همه عزیزان این است که وقتی میخواهند مباحث مرتبط به نظام الهی را تحلیل کنند آن را بر اساس قواعد و فرمول نظام الهی تحلیل کنند تا چالشها کمتر شود و بنبستها نیز بین گفتوگوهای ما به وجود نیاید؛ این اولین بایسته بحث ما است.
بایسته دوم این است که در نظام الهی قوانین ساده، تغییرناپذیر و بدون هیچگونه استثناء و تبصره داریم که قرآن از آنها به سنت الهی تعبیر کرده است. یعنی اگر آیات متعدد قرآن پیرامون قوانین را ملاحظه کنیم، میبینیم آنچه درون این قوانین مطرح شده، این است که به هیچ وجه قابل نقض و تغییر نیست و حتی استثنابردار هم نیست به همین دلیل افراد در نظام بشری میتوانند این سنتها را شناسایی و در زندگی شخصی و اجتماعی خود مورد بهرهبرداری قرار دهند.
و اگر کسی بتواند زندگی خود را منطبق با این سنتها قرار بدهد دستاوردی در زندگی به دست میآورد که با قواعد بشری غیر قابل قبول است. فرمولهای بشری به این موارد «غیر ممکن» اطلاق و مثلاً مطرح میکنند که مگر میشود یک انسان با عمر ۶۰ یا ۷۰ ساله بتواند یک دستاورد هزار ساله را داشته باشد. البته این سخن من در خصوص انسانهایی است که مثل مرحوم علامه مجلسی، مرحوم نراقی و ... در دایره پیامبران و اهل بیت(ع) قرار نگرفتهاند. وقتی انسان حاصل عمر این افراد را با قوائد بشری بررسی میکند، حتی فقط از بعد علمی به این نتیجه میرسد که این دستاورد علمی اگر بخواهد در نظام بشری به دست بیاید به صورت میانگین ۳۰۰ تا ۵۰۰ سال زمان میبرد و یک تیم بسیار قوی لازم دارد. ولی وقتی میبینیم این فرد که از سنتهای الهی باخبر شده و بر اساس سنتها به زندگی علمی خودشان را پیش بردهاند، به نتایج بزرگی فراتر از علم بشری دست یافتهاند.
در نظام الهی زمان و مکان ویژگیهایی دارند و بر اساس این سنت الهی اگر ما بخواهیم در یک فرصت یا موقعیت بسیار کم، دستاورد بسیار طولانی داشته باشیم باید زمانها و مکانهای مناسب را شناسایی کنیم. یعنی بر اساس سنت الهی آثار عملی که در زمانها و مکانهای خاص انجام میگیرد کاملاً با آثار عملی که در زمانها و مکانهای دیگر صورت میگیرد، متفاوت خواهد بود.
مثلاً نظام الهی ایامی را به صورت خاص تحت عناوین مختلف مثل عید قربان، عید فطر، عید غدیر و ... مطرح کرده و شبهای قدر نیز در بعد دیگر مطرح شده است. مثلاً بر اساس سنت الهی شبهای قدر قانونی دارد که اگر آن قانون را در نظر بگیرم و رعایت کنم، میتوانم از برنامهای که در آن روز به طور عادی انجام میدهم یک دستاورد غیر معمول کسب کنم. یعنی اگر دستاورد من در روزهای عادی سال به فرض دو درصد بهرهبرداری علمی یا پژوهشی و کمالی است، در این زمان خاص اگر همان عمل را انجام دهم، بدون هیچ تغییری در کمیت و کیفیت آن با حداقل ۱۰ برابر دستاورد مواجه میشوم. بُعد مکانی هم که بحث ما میتواند با آن منطبق باشد بحث شهر مکه، مسجدالحرام و سرزمین مقدس منا است که حجاج در روز عید قربان باید خودشان را به آنجا برسانند و اعمالی را انجام دهند.
وقتی در سنت الهی زمان و مکان تعریف خودش را دارد، کم کم به پاسخ سؤال شما میرسیم؛ نظام الهی یکی از روزها را به نام عید قربان با یک دستاورد ویژه همراه کرده است. اولاً در سوره حج خداوند میفرماید: «لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَی مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الْأَنْعَامِ فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ؛ تا شاهد منافع خویش باشند و نام خدا را در روزهای معلومی بر دامهای زبانبستهای که روزی آنان کرده است ببرند پس از آنها بخورید و به درمانده مستمند بخورانید».
در این آیه خداوند میفرماید تمام کسانی که در کل کره زمین قرار گرفتهاند در ایام خاص، خودشان را به سرزمین منا برسانند. سؤال میشود چرا؟ خداوند میفرماید: من در این سرزمین برای کسانی که حضور پیدا میکنند (فقط صرف حضور فیزیکی) و به صورت عادی در حال گذران صبح تا عصرشان هستند، دستاوردی قرار دادهام که این دستاورد را نمیتوانند در غیر این زمان و مکان به دست بیاورند.
سؤال میشود مگر چه دستاوردی به دست میآید؟ اینجا باید وارد بحث دیگری شویم. من انسان مسلمان وقتی به صورت عادی و معمولی زندگی میکنم و از نظام الهی باخبر نیستم، رفتارهای من به طور طبیعی طبق سنت الهی یک آثار ناخوشایند برای خودم، اطرافیانم و محیطم ایجاد میکند؛ ما معمولاً میگوییم گناه در نظام الهی آثاری دارد و برای من که این گناه را مرتکب شدهام، اطرافیان و محیطم آثاری ایجاد میکند. این آثار اگر در وجود من باقی باشد، متراکم میشود و میتواند من را به یک سرانجام بسیار ناپسند و حتی ناگوار برساند.
از سوی دیگر مطرح میشود که چطور این آثار را از بین ببرم چرا که برخی از این اعمال را به دلیل بیخبری انجام دادهام و نمیدانستم و اطلاع نداشتم که چه آثاری خواهند داشت؟
در نظام الهی دو راهکار به ما داده میشود که یک راهکار میانبر است. در واقع من یک راه چند ساله را در یک زمان و موقعیت کوتاهی میتوانم طی کنم و به دستاورد مورد نیازم برسم و یک راه بلندمدت و طبیعی و غیر میانبر نیز است.
یکی از حکمتهای قرار گرفتن عید قربان در نظام الهی این است که من مسلمان اگر موقعیت اقتضا کرد و در سرزمین منا بودم، این حضور آثاری برای من ایجاد میکند. اما اگر غیر از مکه در جای دیگری از جهان بودم، وقتی آن روز با علم به اینکه امروز روز عید قربان است، اعمالی که به من توصیه شده است انجام دهم، اولین دستاوردی که به صورت میانبر برای من ایجاد میکند، این است که بخش زیادی از آثار گناهان از بین میرود.
یعنی با یک عمل کوتاه و میانبر به دستاوردی میرسم که اگر میخواستم به صورت عادی و طبیعی آن را به دست بیاورم، شاید سالهای زیادی زمان و تلاشهای زیادی لازم داشت و حتی ممکن بود موفق هم نشوم.
برای اینکه موضوع روشنتر شود مثالی میزنم؛ در بحث سیر و سلوک مطرح میشود که اگر کسی میخواهد آثار گناه خود را از بین ببرد، اگر حرامی را خورده است باید مدت طولانی روزه بگیرد، تغذیه حلال داشته باشد و یک برنامه طولانی را طی کند تا آثار لقمه حرامی که خورده از بین برود. اما از سوی دیگر وقتی راه میانبر را در نظام الهی پیگیر میشویم، میبینیم که در روز عید قربان اگر موفق شده وارد منا شود، آثارزدایی از گناهانش چندین برابر بوده است ولی اگر موفق نشده در منا حضور داشته باشد، در هر جایی که هست میتواند برای عید قربان برنامه خاصی را برای خودش تعریف کند و بگوید حال که امروز روز عید قربان است و خداوند حتماً دلیلی داشته که این روز را از روزهای دیگر سال جدا کرده، کارهایی را که در این روز دستور داده انجام میدهم تا بخشی از آثار گناهان در وجود من زدوده شود و از بین برود.
پس اولین جواب به سؤالاتی که مطرح شد، این است که اساساً دلیل اینکه خداوند متعال در نظام الهی زمانها و مکانها را تعریف میکند به این دلیل است که از باب لطف بینهایت به بنده خودش میخواهد این بنده با استفاده از راههای میانبر یک دستاورد طولانی را به دست بیاورد.
ایکنا ـ افرادی را در کره زمین داریم که اهل گناه و خطا نیستند و در مدار کمال هستند. برای آنها این روز چه ثمراتی دارد؟
برای آنها حداقل اثری که درک روز عید قربان و عمل به توصیههایی که مطرحشده ایجاد میکند، این است که آنها در کشف حقیقت دانشی به جای طی فرایند ۱۰ ساله یا ۱۵ ساله با کمک یک تیم وسیع، با درک این روز و طی یک روز به آثار مشخصی میرسند لذا وقتی در زندگی مرحوم علامه سید عبدالاعلی سبزواری میبینید ایشان عمری ۸۰ ساله دارند اما یکی از آثار علمی ـ دینی ایشان یک مجموعه تفسیر است که از تفسیر المیزان مرحوم علامه طباطبایی جلوتر و کاملتر است و آثار متعدد دیگری نیز کنار این تفسیر دارند، با این پرسش مواجه میشویم که این مرد با عمر ۸۰ ساله و به تنهایی چطور توانسته به این موفقیت برسد و پاسخ میشنویم که بر اساس سنتهای الهی ایشان از زمانها و مکانهای تعریف شده در سنت الهی نهایت استفاده را میبرده تا بتواند در بعد علمی مرتبت به موضوع علمی خودش یک راه میانبر و کوتاهمدتی را طی کند.
یک جمعبندی داشته باشیم؛ یکی از دلایل قرار گرفتن این ایام و مکانها در نظام الهی برای این است که من انسان چه در بعد مثبت و چه در بعد منفی آن بتوانم راهمیانبری را بروم و از یک زمان حداقلی استفاده بسیار بهینه داشته باشم.
ایکنا ـ آیا این ایام برای غیر مسلمانان نیز آثاری در پی دارد؟
وقتی صحبت از وجود مطهر رسول خاتم(ص) و اهل بیت(ع) میشود، قرآن میفرماید «و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین» پیامبر! وجود تو از وقتی در نظام هستی خلق شد و از وقتی در عالم زر به وجود آمدی از لحظه خلقت و آفرینش تو تا پایانی که نداریم(در نظام غیب پایان مطرح نمیشود) لحظه به لحظه (حتی اکنون و با گذشت بیش از هزار و ۴۰۰ سال) برای تمام موجودات عالم برکت، خیر و رحمت است.
وقتی ما مسلمانها میآییم و بر اساس آنچه که مطرح شد، در عید قربان در غیر سرزمین منا اقدام به درک عید قربان میکنیم و حاجیان ما نیز در سرزمین منا حضور پیدا میکنند، این درک و حضور آثاری به وجود میآورد. چرا که وقتی آثار گناهان ما زدوده میشود، اطرافیانمان که بخشی غیر مسلمان و حتی غیر انسان، جنیان، ملائکه، حیوانات، گیاهان و جمادات هستند، از وجود، زندگی و شخصیت ما آسیب نمیبینند و این زمانی است که ما به مرحله صفر آلودگی رسیدهام و یا اینکه اگر آلودگی ما صفر نشده است، این اطرافیان چه بدانند و چه ندانند، از شخصیت ما و امثال ما آسیب و زیان کمتری میبینند.
یعنی همان بحثی که در ابتدا مطرح کردم. وقتی من آلودگی دارم این تصور بسیار غلط و نادرستی است که فقط به خودم صدمه میزنم، خیر؛ من حتی با آلودگی که دارم به محیط زیست خودم هم صدمه میزنم، به انسانهایی که در اطرافم قرار گرفتهاند صدمه وارد میکنم و حتی به موجودات غیر انسانی نیز صدمه میزنم.
طبیعتاً اگر من به عنوان یک مسلمان در سلامت بیشتری قرار بگیرم ولو خودم دلم نخواهد که برای دیگران مفید باشم، قانون و نظام الهی بر این استوار است که تمام موجوداتی که در این عالم قرار گرفتهاند، چون کاملاً مرتبط هستند و ارتباط تنگانگ پیچیدهای بین آنها وجود دارد، من ناچارم بپذیرم که وجودم چه بدانم و چه ندانم و چه بخواهم و چه نخواهم فقط برای خودم مفید یا زیانبار نیست بلکه برای تمام اطرافم مفید یا زیانبار است. پس طبیعتاً عید قربان به دلیل اینکه من مسلمان این روز را درک کردهام و آثارزدایی در بُعد آلودگی یا در بعد مثبت آن داشتهام، برای غیرمسلمانها هم بهره فراوان میرساند.
عدهای با مطرح کردن مسائلی از قبیل تقبیح ذبح حیوانات و اینکه چرا ما باید در یک روز یا به مناسبت یک مراسم جان موجود زندهای را بگیریم، تلاش میکنند تقدس عید قربان را زیر سؤال ببرند؛ ایا خلاصه کردن عید قربان به قربانی کردن یک حیوان و زیر سؤال بردن آن کاری منطقی است؟ چه پاسخی میتوان به این افراد داد؟
ما اگر تمام اطلاعاتی که در نظام الهی مطرح میشود را با قواعد بشری تحلیل کنیم، بنبستهای ما غیر قابل حل میشود. در نظام الهی قانونی است که بر اساس آن در روز عید قربان مسلمانانی که در منا حضور دارند و برای مسلمانهایی که در غیر سرزمین منا حضور دارند(البته با یک تفاوت)، قربانی کردن یک حیوان مقرر شده است.
اگر این موضوع را در تحلیلهای بشری با قواعد بشری ببریم، اشکالات زیادی پیش میآید و ممکن است سؤالات پاسخ داده نشود. اما بر اساس قواعد الهی این مسئله را میتوان تبیین کرد. البته برای حاجیان ما که در منا حضور دارند هم صد درصد دستور داده نشده که شما حتماً و حتماً قربانی داشته باشید. از جهت فقهی ما به زائرمان میگوییم اگر شما بخواهید میتوانید قربانی نداشته باشید و جایگزین قربانی ۱۰ روز روزه بگیرید. که از جهت فقهی گفته میشود سه روز روزه را باید در شهر مکه و هفت روز را در وطن خود بگیرید پس این مسئله یک بایسته صد درصدی نیست.
در بحث قربانی ما دو پاسخ در نظام الهی داریم. یک پاسخ نتیجه خونریزی، کشتن و ذبح یک حیوان است و پاسخ دیگر گوشتی است که آن حیوان دارد. در عید قربان آنچه بر آن بسیار تأکید شده و خوشبختانه تنها کشوری که با پیگیری زیاد توانست این مسئله را محقق کند ایران بود، این است که گوشت قربانی حجاج به دست نیازمندان برسد.
در روایات ما و حتی در آیه شریفه قرآن اشاره شده است که همه این قربانی یا حداقل بخش زیادی از آن باید به نیازمندان داده شود. اهل بیت(ع) نیز خودشان این رفتار را انجام میدادند و تأکید میفرمودند که گوشت قربانی را به نیازمندی که نیاز دارد، رسانده شود.
ما از خود قربانی یک دستاورد میخواهیم و اگر آن دستاورد محقق نشود، بخش زیادی از آثارزدایی از حاجی محقق نمیشود. به ما گفته شده است اگر عید قربان را در وطن خودت یا در شهر مکه و سرزمین منا درک کنی، بخشی از آثار گناهان شما از بین میرود و این مسئله متوقف بر دادن و رساندن این گوشتها به دست افراد نیازمند است لذا ایران موفق شد در مذاکرات طولانی و مفصلی که با عربستان داشت، این مسئله را نهادینه کرد و گوشت قربانی حجاج ایرانی به صورت بهداشتی بستهبندی و توسط کشتیهای یخچالدار به مناطقی از قبل شناسایی شده ارسال و بین نیازمندان توزیع میشود. چون ما معتقد هستیم اگر این گوشتها به افراد نیازمند داده نشود، به بخشی از دستاوردهای قربانی کردن نمیرسیم.
نظام و قواعد بشری خونریزی حیوانات را مورد مذمت قرار میدهد. اما من از نظام بشری یک سؤال دارم؛ آیا ما در نظام بشری هیچ جا از حیوانات در تغذیه خودمان استفاده نمیکنیم؟ نظام بشری به من پاسخ دهد که کجای عالم هست که بگویند در تغذیه انواع و اقسام حیواناتی که وجود دارد را مورد استفاده قرار نمیدهد؟ من در بحثهای علمی این موضوع ورود نمیکنم که اگر حیوانات برای تغذیه انسانها ذبح نشوند چه اتفاقی میافتد، ولی واقعیتی که از آن مطلع هستم، این است که در همه جای دنیا از حیوانات برای تغذیه انسان استفاده و به صورت روزانه در سراسر جهان حیوانات ذبح میشوند.
در نظام الهی و بر اساس قانون الهی به دلیل کارهایی که من انجام میدهم، زمینه و بستر رخ دادن یکسری از بلاها را برای خودم فراهم میکنم و از قوانین هم بیخبر هستم. اما این بلاها دامن اطرافیانم را هم میگیرد. گناهان و رفتار اطرافیانم هم زمینه تحقق بلا را برای من فراهم میکند. پس در نظام الهی چون از این واقعیات مطلع هستند، به من گفته میشود که اگر میخواهی از بروز برخی از گرفتاریها پیشگیری کنی، قربانی کن.
خیلیها از ما میپرسند برای پیشگیری از بروز بلا چه کار میتوانیم بکنیم؟ در روایات ما تعبیر «اهراق دم» مطرح است. یعنی در منطقهای که سکونت دارم، یکسری از بلاها به دلیل کارهایی است که من یا همسایهام انجام میدهیم و زمینه را برای جذب بلا فراهم میکنم؛ اینجاست که گفته میشود اگر میخواهی از بروز این بلاها پیشگیری کنی، حیوانی را ذبح کن. البته اجازه ذبح هر حیوانی به ما داده نشده است و در بُعد اهراق دم حیواناتی مورد توجه است که من انسان به طور عادی و روزمره چندین میلیون رأس از آن حیوانات را در تغذیه خودم استفاده میکنم. آنجا است که میگوید خود این خونریزی در مکان و منطقهای که زندگی میکنی، آثاری برای تو ایجاد و از بروز برخی از اتفاقها پیشگیری میکند.
من اگر سنتهای الهی را قبول داشته باشم، آن بایسته اول را هم قبول کنم که تحلیل من باید مطابق نظام الهی باشد طبیعتاً از این پیشنهاد استقبال میکنم. این پیشنهاد(قربانی کردن) در روز عید قربان به صورت فراگیر و عمومی و حتی به صورت جهانی به مسلمانان داده شده است یعنی به مسلمانان توصیه میشود که شما به صورت یکپارچه این عمل را انجام دهید.
چرا به همه مسلمانان توصیه شده که قربانی کنند؟
برخی از رفتارها اگر به صورت مشترک توسط بخشی از جمعیت کره زمین انجام شود، آثار آن به صورت فراگیر میتواند کل کره زمین را در بربگیرد و از بخشی از مشکلاتی که قرار است به طور طبیعی و عادی به سراغ ما انسانها به واسطه رفتار خودمان بیاید، پیشگیری کند؛ بنابراین اولاً قربانی یکی از اعمال حج است، دوم اینکه جایگزین دارد و سوم اینکه این عمل که بر روی آن تأکید شده، به دلیل آثاری است که در پی دارد که یک بعد آن احسان به فقرا است.
حال اگر ما فقرا را نادیده بگیریم چه اتفاقی میافتد؟ البته ممکن است فردی بگوید من در زمان دیگری به غیر از عید قربان و یا مکان دیگری به غیر منا قربانی میکنم. پاسخ ما به این فرد این است که گوشتی که شما در این روز با قربانی که انجام میدهید و به فقرا میرسانید، چون در چنین زمان و مکانی تهیه شده است، آثار متفاوتی دارد.
نظام بشری نمیتواند این مسئله را تحلیل کند چون با قواعد خودش میگوید این گوشت را در آزمایشگاه با گوشتی که متعلق به قربانی نیست مقایسه میکنم. در مورد آب زمزم چنین آزمایشی صورت گرفت و مشخص شد بر اساس قواعد بشری هم این آب ماهیت متفاوتی دارد و من معتقدم اگر همین بررسی بر روی گوشت قربانی انجام بگیرد، شبیه آب زمزم متوجه میشویم که ویژگیهای دیگری این گوشت دارد به خصوص اگر وارد این بحث شویم که تغذیه ما کمیت و کیفیت دارد. کیفیت تغذیه را علوم در برخی جاها پذیرفته است و میگوید اگر کیفیت تغذیه بر اساس قاعده باشد جسم من را با آثاری همراه میکند.
من یک قدم جلوتر میروم؛ در نظام بشری مشخص شده اگر آشپزی که غذا را آماده میکند از نظر سلامت جسمی، تنفسی و ... سالم باشد، غذای سالمتری فراهم میکند در نظام الهی هم مطرح شده است که آشپزی که غذا را آماده میکند اگر سلامت روح داشته باشد، این سلامت در غذایی که تهیه میکند مؤثر است. یعنی همانطور که در بعد بهداشت اگر دست، تنفس و سلامت جسمانی آشپز فراهم باشد، در سلامت غذایی که تهیه کرده مؤثر است در نظام الهی هم اگر آشپز از سلامت روحی برخوردار باشد، کیفیت تأثیرگذاری این غذا در وجود ما از بعد روحی و معنوی کاملاً متفاوت خواهد بود.
در حج تمتع زائرانی که محرم هستند و حتی نباید یک پشه را بکشند یا گیاهی را بکنند، در مرحله بعدی اعمال باید حیوانی را قربانی کنند. چرا؟ آیا این تناقض نیست؟
مبحث فقهی این مسئله اینطور است که عمل قربانی توسط زائری که محرم است نباید انجام شود. در منا ذابح وجود دارد و ذابحی که خودش محرم نیست قربانی را انجام میدهد. حجاج زمانی از احرام خارج میشوند که تقصیر که یک عمل عبادی است را انجام دهند، قبل از تقصیر باید قربانی انجام شود. پس زائر محرم مجاز به خونریزی نیست بلکه باید ذابحی که مُحرم نیست قربانی را انجام دهد لذا زائر در دوگانگی قرار نمیگیرد.
در نظام الهی برای برخورد انسان با حیوانات حرفها و دستورات زیادی وجود دارد که حتی برای جامعه بشری جای تعجب است که اسلام این همه به حیوانات جایگاه و شأن قائل شده است. اینجا در بخش گیاهی من زائر تا زمانی که در شهر مکه حضور دارد این حرام برای او باقی است و حتی وقتی از احرام خارج میشود، هم اجازه ندارد به گیاهان سرزمین مکه آسیب وارد کند.
اما چرا تا قربانی انجام نشود، تقصیری که زائر را از احرام خارج میکند قابل اجرا نیست؟
یک جواب این است که من زائر ولو یک انسان فقیر هستم با قربانی کردن به فقرا کمک میکنم. در روایات داریم که ام سلمه که همسر پیامبر بودند روز عید قربان به محضر پیامبر مشرف شدند و به حضرت گفتند که امروز که شما توصیه به انجام قربانی دارید، من وجهی برای انجام قربانی ندارم اما میتوانم قرض کنم. حضرت فرمودند قرض کنید. برای ام السلمه این سؤال پیش میآید که چگونه باید این قرض را پرداخت کنم که پیامبر (ص) پاسخ میدهند این قرض پرداخت شده است.
ما در روایات در چندین جا داریم که به ما میگویند شما قرض کنید؛ اگر من مسلمان خدا را رازق بدانم و اعتقاد داشته باشم به من وعده قطعی داده است که این قرض تو را به گونهای پرداخت میکنم که خودت هم تصور آن را نمیکنی.
اما چرا اینقدر به انجام قربانی توصیه شده است؟ زیرا من زائر در مکانی که قرار گرفتهام و باید از نیازمندی که به این گوشت نیاز دارد غافل نشوم. ما نیازمندانی داریم که ممکن است در طول سال فقط همین یکبار گوشت به آنها برسد لذا این اقدام من یک نوعی توجه به فقرا است.
به همین جهت به من زائر میگویند در سالهای بعد هم در وطن خودت در روز عید قربان، قربانی کن. چون تا زمانی که جامعههای اسلامی به جامعه الهی شبیه زمان حضرت رسول اکرم(ص) تبدیل نشوند، ما فقیر اقتصادی داریم که شاید در طول سال یک وعده گوشت به آنها رسانده میشود و آن هم گوشت قربانی است.
گفتوگو از زهرا ایرجی
نظر شما