سخنان برجایمانده از امیرالمومنین(ع) که گویای شرح روش ویژه ایشان در امر حکمرانی است و همچنین دستورات و راهنماییهای ایشان در این زمینه، الگوی متفاوتی از حکومتداری را پیش روی انسانها قرار میدهد که میتوان از آن به عنوان معیار و تراز حکمرانی یاد کرد.
الگویی که محوریت آن مبتنی بر احقاق حق مردم و اقامه عدل و قسط در میان آنها است و مصادیق این امر به خوبی در آن بازشماری شده است. گفتگوی ما با سیدمحمدمهدی جعفری؛ پژوهشگر نهجالبلاغه گفتوگو در این خصوص است.
امیرالمومنین(ع) در نهجالبلاغه مطالب بسیار زیادی درباره شیوه حکومت و حکمرانی دارد و این نسخه شفابخش هر حکومتی است. مهمترین شاخصههای حکمرانی در اندیشه امیرالمومنین(ع) چیست؟
امیرالمومنین(ع) قصد حکومت و رسیدن به قدرت نداشت بلکه خودشان در پاسخ ابن عباس گفتند این که من مسئولیت را پذیرفتم صرفا برای اقامه حق و از بین بردن باطل است. لذا حکمرانی و مدیریت خودشان را بر اساس احقاق حق برای مردم و برای رشد و تعالی مردم قبول کردند. از این جهت در آغاز و در سراسر دوران خلافت، وقتی از ایشان میخواستند به افرادی امتیاز بدهند یا با آنها مدارا کنند تا حکومت و قدرتشان بیشتر طول بکشد، ایشان میگفتند من برای قدرت و مدیریت و حکومت نیامدم، من برای احقاق حق آمدم و اگر ببینم حقوق مردم به اندازه سر مویی ضایع شده است هیچ گذشت نمیکنم و اهل سازش نیستم. ایشان میفرمودند حقوق خدا بین مردم و خدا است و من کاری به آن ندارم ولی آنچه نسبت به آن مسئول هستم حقوق مردم است. باید حقوق مردم را به طور کامل به آنها برسانم.
از این جهت امیرالمومنین(ع) مورد مخالفت کسانی قرار گرفت که دنبال امتیازها و رانتخواری بودند و میخواستند حقی بیشتر از دیگران داشته باشند. ایشان در سراسر دوران خلافت خودشان نه تنها بر حقوق مردم پافشاری میکردند و به اندازه فراوانی آن را به مردم رساندند بلکه به مردم اعلام کردند که مردم، من کلیددار و خزانهدار شما هستم و این امر متعلق به شما است، هر وقت شما خواستید آن را به عهده میگیریم چنانکه خودشان در خطبه شقشقیه میفرماید: قسم به آن کسی که جان را آفرید و دانه را شکافت اگر مردم نیامده بودند و اعلام یاری و طرفداری نکرده بودند و از طرف دیگر اگر خداوند از دانشمندان آگاه این تعهد را نگرفته بود که در مقابل گرسنگی ستمرسیده و پرخوری ستمگر لحظهای قرار و آرام نگیرند افسار شتر خلافت را بر گردنش میانداختم، یعنی حقوق مردم مظلوم به وسیله ستمگران خورده شده است و چون من آگاه هستم و میتوانم این حقوق را بگیرم، این مسئولیت را پذیرفتم. در دوران سه حاکم قبلی کسی اعلام یاری و طرفداری نکرد ولی الآن عموم مردم آمدند اظهار یاری کردند و حجت بر من تمام شده است لذا این حکومت را قبول کردم برای اینکه حق مردم را بگیرم و به آنها بدهم.
ایشان در اواخر دوران حکومتشان در کوفه فرمودند امروز در کوفه عموم مردم و حتی فرودستان از سه چیز برخوردارند: از نان گندم، سرپناه و آب سالم فرات، یعنی از حداقل حقوق اقتصادی برخوردارند. در کوفه کسی نبود گرسنه بماند، خانه نداشته باشد یا آب سالم نداشته باشد. مشهور است روزی امیرالمومنین(ع) در بازار پیرمرد گدایی را دید، برآشفت که چرا این فرد گدایی میکند. به ایشان عرض شد او یک پیرمرد یهودی است، تا جوان بوده از او کار کشیدند، الآن که پیر شده او را بیرون انداختند. حضرت فرمود این فرد باید به وسیله بیت المال تامین شود و به هیچ وجه گدایی نکند. برای مالک اشتر هم که عهدنامه مینویسند در آنجا بیمه پیری، بیمه عمر، بیمه یتیمان، بیمه بیماران را به صراحت بیان میفرمایند ولی متاسفانه دشمنان نگذاشتند پای مالک اشتر به مصر باز شود و الا مالک اشتر مصر را مانند کوفه به همان رفاه نسبی میرساند. درست است که امیرالمومنین(ع) در دوران خلافت خود با سه جنگ روبرو شد؛ جنگ جمل با امتیازخواهان، جنگ صفین با معاویه و جنگ با خوارج، ولی امیرالمومنین(ع) کسی نبود که جنگ یا مسئله دیگری او را به خود مشغول بدارد و به حال مردم فکر نکند و نخواهد عموم مردم در رفاه و آسایش باشند.
امروز چگونه میتوانیم از آموزههای امام علی(ع) در حکمرانی برای حل مشکلات خودمان بهره ببریم؟
قبل از هر چیزی باید مدیران در هر شرایط و مرتبهای که باشند، عشق به قدرت نداشته باشند بلکه به منظور خدمت به مردم وارد میدان شوند و اگر دیدند صلاحیت اداره آن قسمت را دارند آن مسئولیت را بپذیرند و اگر دیدند نمیتوانند آن حوزه را مدیریت کنند، نباید بپذیرند. اگر این صلاحیت را در خودشان دیدند و خواستند جایی را اداره کند باید همه مسائل شخصی، جناحی، تشکیلاتی و سازمانی را کنار بگذارند و جز خدمت به مردم به چیز دیگری فکر نکنند و به شکرانه داشتن این امکانات به خدمت مشغول باشند.
شرط دیگرش این است که به حقوق مردم توجه کنند و ببینند آیا حقوق مردم را ادا کردند و آن امانتی که در دست آنهاست را به درستی صیانت کردند یا خیر. باید توجه داشت که حقوق مردم نسبی است؛ یک جامعه دارای امکانات فراوانی است و همه باید از آن امکانات استفاده کنند ولی جامعه دیگری هم امکانات کمتری دارد ولی آن امکانات هم باید به طوری مساوی میان مردم تقسیم شود همانطور که امیرالمومنین(ع) عمل میکرد.
درباره جایگاه مردم در حکمرانی امیرالمومنین(ع) توضیح بفرمایید، چون همواره این چالش مطرح است که آیا باید به نظر مردم در اداره کشور توجه کرد یا خیر؟
امیرالمومنین(ع) بیشتر روی حقوق مردم تکیه داشت. در خطبه ۲۱۵ امیرالمومنین(ع) تاکید میکند حق و تکلیف در پی هم هستند. به هیچ کس حقی داده نمیشود مگر اینکه در برابر آن تکلیفی به عهده خواهد داشت و بر عهده کسی تکلیفی قرار نمیگیرد مگر اینکه حقی هم به او داده شود. تنها کسی که حق دارد و تکلیفی در برابرش ندارد خداوند است چون دستورات خود را بین مردم با قدرت اعمال میکند و با عدالت به اجرا در میآورد ولی خدا هم برای خودش حق یکطرفه نخواسته است بلکه در مقابل اینکه به بندگان میگوید به حرف من عمل کنید، پاداش مضاعف میدهد.
حضرت در این خطبه به صراحت میگویند مردم حق دارند و این حق را باید به مردم داد و اگر این حق به آنها داده نشود آنها هیچ کاری انجام نمیدهند. بالاتر از امیرالمومنین(ع)، از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمودند خدایا به ما(مردم) نان بده که اگر به ما نان ندهی نه نمازت را میخوانیم نه روزه میگیریم. بنابراین مردم باید از نظر رفاهی در امنیت باشند و حقوقشان به آنها داده شود تا خدا را عبادت کنند. آیتالله طالقانی در تفسیر پرتوی از قرآن در ذیل سوره قریش بیان میکند از این آیات چنین استفاده میشود اگر ملتی دارای رفاه اجتماعی و امنیت و آسودگی نباشد نمیتواند خدا را بپرستد و خدا زمانی پرستش خود را از آنها میخواهد که این دو یعنی امنیت و رفاه برایشان فراهم شده باشد.
اساسا اسلام آمده حقوق مردم را به آنها بدهد. اسلام آمده مردم را از پرستش طاغوت، از پرستش بت، از پرستش کسانی که خود را ارباب مردم میدانند رها سازد و بعد از رهایی از آنها خدا را بپرستند. پرستش خدا چه زمانی برای انسانها میسر است؟ زمانی که احساس کنند دارای کرامت انسانی هستند. قرآن هم میفرماید ما به بنی آدم کرامت دادیم و او را بر بسیاری از آفریدگان برتری دادیم. اگر انسان احساس کرامت و ارزش نکند نه خدا را میپرستد و نه پیرو اسلام خواهد بود. مردم بر خدا مقدم نیستند ولی مردم به دستور خدا باید مورد توجه مدیران قرار بگیرند. در همان خطبه شقشقیه امیرالمومنین(ع) علت پذیرش خلافت را حضور و درخواست مردم میداند. با آمدن مردم و رای مردم مقبولیت و مشروعیت ایجاد میشود.
خوارج هم میگفتند علی(ع) با پذیرش حکمیت درباره خلافت کافر شده است چون خلافت امر الهی است و خدا باید تعیین کند و شعار میدادند لاحکم الا لله. امیرالمومنین(ع) در خطبه چهل نهج البلاغه میفرماید این حرف حقی است که خدا باید حکومت کند ولی معنایی که شما از آن اراده کردید معنای باطلی است. بعد حضرت توضیح میدهند؛ درست است که فرمانروایی اختصاص به خدا دارد ولی آن حکومتی که خدا میکند قضاوت و حکومت در دادگاه است. در مورد امارت و فرمانروایی مردم ناچارند خودشان کسی را انتخاب کنند خواه نیکوکار خواه تبهکار. بنابراین حکومت یک امر انسانی است و خدا به عهده خود مردم گذاشته است که انسانی را انتخاب کنند و با او بیعت کنند.
وقتی عهدنامه مالک یا دیگر فرمایشات حضرت را میخوانیم ایشان یک تصویر ایدهآلی از حکومت ارائه میدهند که شاید به ذهن برسد چنین حکومتی با چنین ویژگیهایی فقط در زمان امام معصوم یا امام عصر(عج) محقق میشود و اصلا قرار نیست حکومتی بتواند تمام این شاخصها را محقق کند. نگاه شما به این مسئله چیست آیا میتوان همه آن شاخصههایی که مورد نظر حضرت بود را در یک حکومت انسانی محقق کرد؟
امام این عهدنامه را برای مالک اشتر مینویسد. برای مالک اشتر هم که مینویسد تنها برای خود او نیست بلکه مثل یک بخشنامه برای همه فرمانداران و استانداران است. اگر امیرالمومنین(ع) میدانست یک انسان نمیتواند این دستورات را پیادهسازی کند مسلما این عهدنامه را نمینوشت. پس این مسئله خاص معصوم نیست. وقتی امام عصر(عج) ظهور کنند هم جنگ هست پس مردمی مخالف ایشان هستند. بنابراین این بستگی به خود مردم دارد. اگر مردم دارای فرهنگ باشند و به حد رشد رسیده باشند این چنین نظامی محقق میشود.
اگر این احکام را در یک فضای فاسدی بخواهیم اجرا کنیم مسلما نمیشود چون مردمی نیستند که بپذیرند ولی اگر مردمی باشند که رشد کرده باشند و فرهنگ بالایی داشته باشند مسلما قابل اجرا است. حدود ۱۰۰ سال پیش این عهدنامه توسط مورخ الدوله سپهر به فرانسه ترجمه شد. ترجمه فرانسوی به دست رئیس جمهور فرانسه رسید. وقتی خواند گفت نمیدانم نویسنده این متن کیست ولی هر که باشد این عهدنامه برای اداره جامعه ما در این شرایط بسیار مناسب است. درست است که احکام ایدهآلی دارد ولی همهاش ایدهآلهای زمینی است و اینطور نیست که قابل اجرا نباشد.
نظر شما