حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی رفیعپور، استاد حوزه علمیه در ادامه تفسیر سوره قصص بیان کرد: قرآن کریم در آیه ۵۰ سوره قصص میفرماید: «فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًی مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ؛ اگر تو را پاسخ نداند که نمیتوانند پاسخ دهند که از طرف خدا کتاب جدیدی بالاتر از قرآن و تورات بیاورند، بدان که به دنبال هواهای نفسانی خود هستند و چه کسی گمراهتر از آنکه بدون هدایت از طرف خدا از هوس و هوای خود تبعیت پیروی کند، خداوند مردم ستمکار را هدایت نمیکند.»
در این آیه مشخص میشود کسانی که هوای نفسانی خود را دنبال میکنند از ظالمان هستند، مقصود از «هُدًی مِنَ اللَّهِ» شریعت است، دو نوع هدایت الهی وجود دارد، یکی با وحی و الهام که برای انبیا و اولیاست و دیگری شریعتی که در اختیار ماست، ارتباط با خداوند نیز یا بهصورت مستقیم و یا توسط پیامبران است، آیه میفرماید این افراد بدون توجه به دین و شریعت، از هواهای نفسانی خود پیروی کردند و به تعبیر قرآن این افراد گمراهترین افراد بوده و به خود، سرنوشت خود و نیز به دیگران ظلم میکنند. مبدأ میل این افراد براساس هواهای نفسانی است، هوای نفسانی انسان را از صراط مستقیم دور میکند، اگر هدایت من الله نباشد و انسان فقط پیرو هوای خود باشد، از نگاه قرآن به جهنم میرود.
آیه ۵۱ سوره قصص میفرماید: «وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ»، «وَصَّلْنَا» از توصیل به معنای پیوسته و پیاپی کاری را انجام دادن است، «وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ» یعنی ما این سخن که قرآن کریم است را پیوسته و پیاپی برای آنها فرستادیم شاید که متذکر و از این آیات متأثر شوند.
در دین جنبه عملی مدنظر است
بهطور نمونه برخی از افراد حافظ قرآن هستند، اما متذکر نیستند، یعنی پند نمیگیرند. حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید قرائتی که فاقد تدبر باشد خیری در آن نیست. بنابراین غایت این معارف و آیات و روایات این است که ما توشه برداریم. تذکر مفهومی کلیدی و نورانی در قرآن کریم است و نشان میدهد در دین جنبه عملی مدنظر است تا آن پند در دل ما بنشیند.
این آیه در فقه رسانه، یک نکته مهم دارد و آن بحث «وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ» است؛ پیوسته گفتن، یکی از اسلوب مهم در رسانههاست، زیرا زمانی که رسانه مکرراً مطلبی را راست و یا دروغ، بیان میکند، تأثیرگذار خواهد بود، قرآن نیز میفرماید ما در قالبهای مختلف در قرآن بیان کردیم، زیرا این خاصیت انسان است که پیوسته در معرض این هشدارها و تذکرها باشد و نیاز به ممارست در حضور پای این منابع دارد تا بتواند استفاده کند، به همین دلیل است که مراجع پای منبر خطبای مهم مینشستند و استفاده میکردند، بهترین منبر و کتاب و تفسیر هم آن است که تذکر و جنبه تربیتی آن بیشتر باشد، زیرا هدف اصلی متنبه شدن ما است.
در آیه ۵۲ میفرماید: «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ یُؤْمِنُونَ؛ کسانی که ما به آنها قبل از قرآن کتاب دادیم یعنی یهودیان و نصارا، به این کتاب(قرآن) ایمان میآورند»، این نکته مربوط به مؤمنان اهل کتاب است که قرآن از آنها تمجید میکند، اینها عدهای از یهودیان و نصارا بودند که قبلاً دین دیگری داشتند، سپس مسلمان شدند و به قرآن ایمان آوردند.
قرآن کریم در ابتدای آیه ۵۳ سوره قصص میفرماید: «وَإِذَا یُتْلَی عَلَیْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ؛ زمانی که آیات خداوند برای آنها خوانده میشود، خاشع هستند و قبول میکنند و زمینه پذیرش آنها بالاست»، در ادامه آیه میفرماید: «إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا کُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ؛ این آیات از جانب خدا و حق است، ما پیش از این مسلمان یعنی تسلیم بودهایم»، در اینجا معنای لغوی مسلم مدنظر است، منظور از «إِنَّهُ» نیز قرآن کریم و معارف آن است.
خداوند در آیه ۵۴ سوره قصص میفرماید: «أُولَئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِمَا صَبَرُوا وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ» یعنی مؤمنان اهل کتاب دو بار(مَرَّتَیْنِ) پاداش داده میشوند، آنها یک بار به دلیل ایمان به کتابهای خود و دیگر به دلیل ایمان به قرآن اجر میبرند، برخی نیز این آیه را اینگونه معنی کردهاند که این افراد، چون دین خود را تغییر میدهند مورد هجمه اهل کتاب قرار میگیرند، در ادامه میفرماید «بِمَا صَبَرُوا» و به خاطر این صبر دو برابر اجر میبرند.
چگونه بساط بدی برچیده میشود
در ادامه آیه میفرماید: «وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ»، «یَدْرَءُونَ» به معنای دفع کردن، یعنی آنها کسانی هستند که بدی را با نیکی دفع میکنند، پس افرادی که به اسلام گرویدند، صبورند، بنابراین صبر کلید موفقیت و پیروزی است، افرادی که مشکلات را نادیده میگیرند، استقامت میورزند و صبر میکنند موفق خواهند شد، این موارد درس دین برای ماست. بنابراین خوب است که در شرایط امروز و پیشرفتها و تکنولوژی و تغییر نسلی که اتفاق افتاده صبور باشیم و دیگران را نیز به صبر توصیه کنیم.
ویژگی دوم مؤمنان اهل کتاب این است که بدی را با نیکی دفع میکنند، وقتی کسی به شما بدی میکند، شما به آن لطف و محبت کنید، این افراد بدی را با خوبی جواب میدادند، اگر همه افراد اینگونه رفتار کنند، خیلی زود بساط بدی برچیده و رشته باطل قطع میشود، با محبت بسیاری از موارد و مشکلات حل خواهد شد، اگر میخواهیم شر و بدی ادامه پیدا نکند جایی که اولین بدی را دیدیم با حسنه آن را فیصله بدهیم، این از اخلاق انبیاست، مثلاً در بسیاری از موارد از نظر شرعی حق قصاص داریم، اما از نظر اخلاقی بهتر است که گذشت کنیم و بالاتر اینکه با خوبی و محبت آن را پاسخ دهیم.
آیه در ادامه میفرماید: «وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ»، اهل کتاب یک ویژگی دیگر هم دارند و آن این است که بسیار اهل بذل و بخشش بودند و از رزق و روزی خداوند انفاق میکردند؛ بدانیم روزی افراد خسیس کم میشود، بنابراین از اوصاف مؤمنان اهل کتاب اول بحث تسلیم و ایمان، دوم صبر، سوم پاسخ دادن بدی با خوبی و چهارم انفاق مستمر است.
در آیه ۵۵ سوره قصص میفرماید: «وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ»، ویژگی بعدی که قرآن کریم برای مؤمنان اهل کتاب بر میشمارد این است زمانی که حرف نامربوط میشنوند از آن اعراض میکنند و اهمیت نمیدهند، همچنین در ادامه میفرماید: «وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَا نَبْتَغِی الْجَاهِلِینَ»، یعنی اعمال ما برای ما و اعمال شما برای شما، آنها برای اهل لغو سلام هم میکنند و میگویند ما به دنبال جاهلان نمیرویم.
در روایات فراوان داریم که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) کسانی را که به آنها جسارت میکردند، مورد بخشش قرار میدادند و حتی برای آنها هدیه میفرستادند و به امورات آنها رسیدگی میکردند، این نکات برای جامعه ما بسیار مفید است، زیرا به نظر میآید جامعه ما دارای خشنونتهای آشکار و پنهان است و عوامل مختلفی دست به دست هم داده که این خشنونت شکل بگیرد، روحیه گذشت و جبران بدی و خوبی در این جامعه جایی ندارد و حتی این اقدام را عدم صلابت و قدرت و شجاعت بیان میکنند، در حالی که پیامبر(ص) و ائمه(ع) در اوج قدرت نیز گذشت میکردند و با محبت با این افراد رفتار میکردند.
خداوند در آیه ۵۶ قصص میفرماید: «إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛ ای پیغمبر(ص) کسی را که تو دوست داری هدایت نمیکنی، بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت میکند و خود خداوند میداند که چه کسانی هدایت میشوند»، این آیه از جمله آیاتی است که متأسفانه اهل سنت به حضرت ابوطالب منسوب کردند و بیان میکنند پیامبر(ص) میخواست او ایمان بیاورد، اما تا زمان مرگ ایمان نیاورد که البته اینگونه نیست.
در روایات متعددی از اهل بیت(ع) در خصوص ایمان ابوطالب نقل داریم که نشان میدهد حضرت ابوطالب، پیامبر(ص) را قبول داشته، اما برای اینکه پیامبر(ص) را از دشمنان حفظ کند، تظاهر به این ایمان نمیکرد. علامه امینی در الغدیر بحث خوبی را به حضرت ابوطالب اختصاص دادند و این مسئله را در آنجا مطرح کردند و برخی از علما نیز در این خصوص رساله نوشتند و شواهد متعددی را از اهل سنت از منابع تاریخی جمعآوری کردند.
مهنوش بهروز
نظر شما