بهگزارش قدس آنلاین، در حالی که ضرورت رشد اقتصادی برای بهبود وضعیت رفاهی خانوارهای ایرانی بیش از هر سیاست دیگری احساس میشود پرسش این است که آیا ایجاد رشد اقتصادی ۸درصدی برای اقتصاد ایران امکانپذیر است؟
به گفته اقتصاددانان، رشد اقتصادی در بلندمدت، ارتباط بسیار زیادی با میزان سرمایهگذاری دارد. ۲۰۰میلیارد دلار سرمایهگذاری در کشور، هدفی است که برنامه هفتم توسعه آن را جزو ملزومات رشد اقتصادی ۸درصدی میداند ولی آیا سرمایه لازم تحقق این هدف در کشور موجود است؟ کارشناسان اقتصادی در گفتوگو با قدس به این پرسش پاسخ دادند.
آیا سرمایه برای رشد ۸ درصد وجود دارد؟
دکتر رضا غلامی، اقتصاددان در گفتوگو با قدس سه منبع تغذیهکننده رشد اقتصادی را نیروی انسانی، سرمایه و مدیریت میداند و میافزاید: تداوم رشد اقتصادی ۸درصد به این معنی است که مجموعه عوامل اصلی تولید که شامل نیروی انسانی، سرمایه و نحوه تعامل نیروی کار و سرمایه هستند، بتوانند در سالهای متوالی، هر سال به میزان ۸درصد به اندازه واقعی اقتصاد کشور اضافه کنند. حال باید بررسی شود آیا این عوامل، ظرفیت لازم برای تحقق هدف برنامه هفتم را دارند یا خیر.
وی با اشاره به اینکه مانعی برای تحقق رشد ۸درصدی در کشور از جنبه نیروی کار وجود ندارد، میگوید: براساس نظریات رشد متعارف، باید نسبت سرمایه و نیروی کار برای ایجاد رشد بلندمدت متناسب باشد. اگر حجم سرمایه متناسب با نیروی کار افزایش نیابد، بازده نزولی شده و نهتنها رشد اقتصادی متناسب با افزایش نیروی کار، افزایش نخواهد یافت، بلکه احتمال کاهش هم وجود دارد. بنابراین تداوم انباشت سرمایه نیز برای تداوم رشد اقتصادی لازم است. علاوه بر حجم عظیم سرمایههای زیربنایی (راه، جاده، بندر و...) که تسهیلکننده تولید در آینده هستند، بخش عمدهای از ظرفیت سرمایهگذاریهای انجامشده در صنعت و معدن، حملونقل و سایر بخشها کماکان بلااستفاده است.
به گفته وی، براساس برخی مطالعات، در برخی مقاطع زمانی، بیش از ۹۰درصد از بنگاههای کشور، کمتر از اندازه و ظرفیت واقعی فعالیت کردهاند و میکنند و با دستیابی آنها به این اندازه، افزایش تولید تا چهار برابر امکانپذیر است. همچنین، امروزه بیش از نیمی از ظرفیت فولاد، سیمان، خودرو و مانند آن خالی است و امکان افزایش تولید و رشد وجود دارد. به نظر نمیرسد محدودیت سرمایه مشکلی برای ایجاد رشد ۸درصد مداوم برای یک برنامه باشد، اگرچه استفاده از ظرفیتها نیازمند برنامهریزی دقیق است.
افزایش بهرهوری با مدیریت درست منابع
وی با تأکید بر اینکه اتلاف و اسراف منابع از دیگر ظرفیتهای خالی اقتصاد ایران هستند که با مدیریت درست آن، میتوان بهرهوری و درنتیجه آن رشد اقتصادی را افزایش داد، تصریح میکند: امروز تلفات در شبکههای برق که دو برابر متوسط جهان است، بهینه نبودن راندمان نیروگاهها، تلفات و تبخیر سوخت در جایگاهها، مخازن و مسیر انتقال، تلفات آب در مسیر انتقال بهدلیل فرسودگی لولههای انتقال و توزیع، عدم مکانیابی صنایع و سکونتگاهها و مانند آن، عدم توسعه صنایع تکمیلی و تبدیلی و خامفروشی گسترده، همه نمونههای مشهودی از ظرفیتهای خالی عظیمی هستند که با تمرکز بر آنها و سرمایهگذاری از محل منابع شرکتها و شرکتهای دانشبنیان داخلی، میتوان بخش عمدهای از سهم رشد اقتصادی ۸درصد را محقق کرد.
کشور بارها رشد ۸درصد را تجربه کرده است
وی توضیح میدهد: اگرچه رشد اقتصادی کشور همواره با نوسانهای شدیدی همراه بوده، ولی تاریخچه رشد اقتصادی پس از انقلاب و حتی در دهههای اخیر نشان میدهد در واقعیت نیز طی سالهای مختلفی اقتصاد کشور رشد حدود ۸درصد یا بالاتر از آن را تجربه کرده است. حصول به رشد ۸درصدی تعیینشده در برنامه هفتم نیز ممکن است، منوط به آنکه، برنامهریزی دقیقی برای جهتدهی منابع بانکی، کالاهای وارداتی، منابع داخلی شرکتها و منابع عمومی و دولتی به سمت تأمین سرمایه مورد نیاز انجام گیرد. علاوه بر این، مدیریت دقیق بازار و تجارت برای کاهش ظرفیتهای خالی و همافزایی عوامل در کنار استفاده از نیروی انسانی متخصص برای تأمین سرمایه انسانی مورد نیاز به عنوان مکمل سرمایه فیزیکی یا بهبوددهنده آن، در تداوم رشد اقتصادی نقشی تعیینکننده دارد.
رشد اقتصادی با کمک دیپلماسی داخلی و خارجی
احمدی، اقتصاددان نیز در گفتوگو با قدس درباره الزامات دستیابی به رشد اقتصادی ۸درصدی توسط دولت چهاردهم به استفاده از ظرفیتهای بازار سرمایه، بازار پول، سرمایهگذاری خارجی، مولدسازی و فروش اموال و داراییها و منابع صندوق توسعه ملی اشاره کرده و میگوید: در این مسیر در دو جبهه دیپلماسی داخلی و خارجی باید به کمک اهداف برنامه بیایند؛ نخست آنکه دولت باید تکلیف خود را با بازار سرمایه روشن کند، این بازار در سالیان گذشته همواره دچار تنشهایی بوده که ثبات بازار را به مخاطره انداخته و اعتماد سرمایهگذاران را از خود سلب کرده است و همواره با سیاستهای شوکدرمانی نهتنها کمکی به اعتماد سرمایهگذاران نکرده، بلکه همواره در بازههای زمانی میانمدت در نقشه ضد سیاست عمل کرده و فرار سرمایه را سرعت بخشیده است.
وی میافزاید: مهمترین دستورالعمل اجرایی دولت برای استفاده از ظرفیتهای بازار سرمایه به منظور نیل به
نرخ رشد اقتصادی ۸درصدی در حوزه تأمین مالی، بازگرداندن اطمینان به مخاطبان بازار سرمایه بوده که خود دارای مواردی نظیر انسجام دستورالعملها و بازتعریف جایگاه ذینفعان خرد و کلان و نقش و جایگاه آنها در تداوم روند رو به رشد شاخصهای بازار سرمایه و... است.
نرخ رشد اقتصادی ۸درصدی در حوزه تأمین مالی، بازگرداندن اطمینان به مخاطبان بازار سرمایه بوده که خود دارای مواردی نظیر انسجام دستورالعملها و بازتعریف جایگاه ذینفعان خرد و کلان و نقش و جایگاه آنها در تداوم روند رو به رشد شاخصهای بازار سرمایه و... است.
این دکترای اقتصاد تأکید میکند: از سوی دیگر سیاستگذاری در بازار پول نیز یکی دیگر از مسائل اساسی و تأثیرگذار در برنامه تأمین مالی است که بانک مرکزی نیز باید با سیاستگذاری مشخص و هماهنگ با اهداف ترسیمی وزارت امور اقتصادی و دارایی، ضمن حفظ استقلال در عملکرد، اقدامهای لازم را تدوین کند.
تأمین مالی دستکم۱۰ میلیارد یورو سالانه
احمدی خاطرنشان میکند: موضوع مهم دیگر در حوزه تأمین مالی که نیازمند ورود دیپلماسی خارجی به صورت هدفمند است، سرمایهگذاریهای خارجی است که این موضوع نیز بسیار حائز اهمیت بوده و باید با تغییر رویکردی که در دیپلماسی ایجاد خواهد شد موضوعات اقتصادی و جذب سرمایهگذار در اولویت قرار گرفته و به عنوان هدف اصلی پیگیری لازم صورت گیرد. در برنامه هفتم توسعه برای این موضوع تأمین مالی حداقل ۱۰ میلیارد یورو سالانه درنظر گرفته شده که نشانه دیگری بر اهمیت بالای این حوزه است.
وی موضوع دیگری که به عنوان یکی از مصادیق تحقق رشد اقتصادی ۸درصدی از طریق تأمین مالی مدنظر برنامه هفتم توسعه است را فروش اموال و داراییهای دولتی ذکر میکند و میافزاید: برای این موضوع سازمان خصوصیسازی باید راهکارهایی با اولویت واگذاری با حداقل تصدیگری دولتی پیگیری کند که البته در این مسیر همراهی سایر قوا ازجمله قوه قضائیه بسیار حائز اهمیت است.
کاستن از نوسانها به جای تأکید بر میانگین بالای رشد
با این حال سخن دکتر صالح صحابه تبریزی نیز باید مورد توجه باشد که گفته است دولت چهاردهم باید به جای تأکید بر میانگین بالای رشد، در پی کاستن نوسانهای رشد اقتصادی و افزودن بر دوام و پایداری آن باشد.
به گفته وی، برای نیل به این منظور، سیاستگذاران باید بکوشند با پیگیری مجموعهای از سیاستهای انقباضی پولی و با افزودن بر انضباط مالی دولت، نرخ تورم سالانه را بار دیگر به آستانه ۲۰درصد بازگردانند. چنین اقدامهایی، موجب کاهش نااطمینانیها در اقتصاد ایران شده و زمینهساز افزایش سرمایهگذاری و بهبود تجارت خارجی میشود. پس از بازگشت ثبات نسبی به اقتصاد، شاید بتوان در دولتهای بعدی به افزایش بیش از پیش رشد اقتصادی فکر کرد و برای آن تدبیری اندیشید. تا آن زمان اما اولویت سیاستگذاران باید دستیابی به رشد تدریجی بادوام باشد.
نظر شما