به گزارش قدس آنلاین، کتاب «چتری با پروانههای سفید» نوشته فرهاد حسنزاده از جمله کتابهای خواندنی در حوزه ادبیات کودک است که تاکنون به زبانهای مختلف ترجمه شده و قرار است به زبان ژاپنی نیز برگردانده و عرضه شود.
حسنزاده درباره چگونگی شکل گرفتن ایده این اثر گفته است: بعضی از اتفاقهای همزمان بیآنکه بخواهیم تبدیل به داستان میشوند. یعنی ذهن دنبال جور کردن داستانی است که آن را به قسمت یا حکمت یا نیروی خارقالعادهای نسبت بدهد. اسفند سال 88 بود که داستانی نوشتم برای نشریه سهچرخه. از همان داستانهایی که هیچچیزش از قبل معلوم نیست و نویسنده خودش را به دست جریان داستان میسپارد. وقتی چشم باز کردم دیدم داستانی سه اپیزودی نوشتهام که شخصیتهایش هر کدام داستان خود را دارند و بی انکه بخواهند یا بدانند بر داستان دیگری تاثیر میگذارند. اسم داستان این بود: «چتری با ستارههای سفید»
به گفته او؛ جالبتر اینجاست که اتفاقهای داستان مربوط به آخرین ساعتهای اسفند است و دغدغههای این ایام. گویی زمان برای آدمبزرگها به تندی در گذر است و برای بچهها متوقف شده تا گره از کار هم باز کنند.
از آنجایی که این داستان برایم به مثابه یک فیلم بود، دلم میخواست نوع تصویرگریاش با کادربندی و جزییات سینمایی باشد، ولی لزوماً سینما نباشد. حتی عکاسی صرف از زندگی نباشد. ناشر (انتشارات فاطمی) خیلی با این ایده همراهی کرد. چند تصویرگر اتود زدند و در نهایت خانم غزاله بیگدلو را پیشنهاد کردم که خوشبختانه همان بود که باید میبود. حتی فراتر از آن. زیرا او فقط مجری و مطیع اوامر سفارش دهنده نبود. بلکه خودش هم ایدههای خلاقانهای برای بهتر شدن کتاب داشت. به خاطر همین ایدهها و هماهنگیها بود که نام کتاب شد: «چتری با پروانههای سفید».
در بخشی از این کتاب میخوانیم: در زندگی هیچ گرهی نیست که باز نشود. گاهی گره من به دست تو باز میشود. گره تو به دست یکی دیگر. و گره یک نفر دیگر به دست من. ولی خوب میدانم در زندگی هیچ گرهای نیست که باز نشود.
نظر شما