تحولات منطقه

یکی دو هفته مانده به انتهای مرداد ماه و انگار کسی به خورشید گفته است با تمام توان خود بتابد. در گرمای کلافه‌کننده رسیده‌ام به دانشگاه آزاد اسلامی فیروزآباد شیراز. از نگهبانی سراغ دکتر خدابخش بهزادی را می‌گیرم و راهنمایی می‌شوم به مرکز رشد دانشگاه

ساعتی با دکتر خدابخش بهزادی که با تیمش می‌خواهد نوعی قارچ گرانقیمت را اهلی و تولید کند/ما هشت تکاوریم
زمان مطالعه: ۱۱ دقیقه

یکی دو هفته مانده به انتهای مرداد ماه و انگار کسی به خورشید گفته است با تمام توان خود بتابد. در گرمای کلافه‌کننده رسیده‌ام به دانشگاه آزاد اسلامی فیروزآباد شیراز. از نگهبانی سراغ دکتر خدابخش بهزادی را می‌گیرم و راهنمایی می‌شوم به مرکز رشد دانشگاه که از بخت من برق هم رفته و حسابی گرم است.

دکتر بهزادی که ۳۰ سال معلم زیست‌شناسی بوده است در قالب شرکتی دانش‌بنیان برای نخستین بار در شهر فیروزآباد موفق به تولید انبوه مینی تیوبر سیب زمینی از طریق فناوری کشت بافت گیاه و انتقال از آزمایشگاه به گلخانه شده است. او و تیمش برای نخستین بار در کشور از طریق فناوری کشت بافت موفق به تولید نشای سیب زمینی و ایجاد مزرعه الگویی سیب زمینی از این طریق شده‌اند. البته دکتر به دنبال اهلی کردن قارچ دنبلان است که در کشورهای اروپایی خواهان زیادی دارد و بسیار هم گران است و مطمئن هستم روزی به خواسته‌اش خواهد رسید. دکتر بهزادی روستازاده‌ای است که در تألیف کتاب زیست پایه دوازدهم دوره دوم متوسطه نقش داشته و پرونده پرباری دارد اما در دیدار با او مهم‌تر از همه این‌ها، حس بالای وطن‌دوستی دکتر بود که همیشه در خاطرم خواهد ماند. در گفت‌وگویم با دکتر، با آقای جعفری و خانم بهزادی دو نفر از اعضای تیم ایشان هم آشنا شدم که با عشق و جدیت تمام ایشان را در پیشبرد پروژه‌ها یاری می‌کردند.
من روستازاده‌ام
من اهل جبل انارویه یا همان کوهنار هستم که قدمت تاریخی آن به پیش از اسلام برمی‌گردد. در زادگاهم هم قبرهای تاریخی وجود دارد و هم فامیل‌هایی که به دوره ساسانیان و اشکانیان برمی‌گردند و هم اینکه اینجا آثار تاریخی زیادی از پیش از اسلام دارد. زادگاهم در منطقه‌ای است کوهستانی که در روزگار حمله اعراب به ایران از ارتفاعات آن به عنوان جایی غیر قابل دسترس استفاده می‌شد. آن زمان بالای کوه‌ها یکی از مناطق ایمن بوده است. یادم می‌آید در تابستان‌ها زمانی که دانش‌آموز ابتدایی و راهنمایی بودم، یکی از کارهایم نگهبانی از باغ‌ بود برای همین از کودکی پیوند با درخت و آب داشتم و وقتی که دبیری زیست‌شناسی قبول شدم چون روستای ما انجیر، انگور و انار دارد، یکی از دوستانم گفت حالا که در این رشته قبول شده‌ای در این زمینه تحقیق کن که بیماری‌های این درختان به خاطر چیست؟ همیشه یکی از علاقه‌مندی‌هایم این بوده که کتاب‌هایی درباره رشد انگور، انجیر و دیگر درخت‌ها بنویسم اما گذر زمان من را به دبیری و تدریس کشاند هر چند همچنان خود را یک کشاورز و روستازاده می‌دانم. دوره متوسطه را در شهر فیروزآباد درس خواندم. سال ۱۳۷۴ در دوره دبیری زیست‌شناسی در شهرکرد قبول شدم و از سال ۱۳۷۸ تدریس را در همین شهر فیروزآباد شروع کردم. سال ۱۳۸۰ من با رتبه یک سراسری کارشناسی ارشد در شهر کازرون قبول شدم و تا سال ۸۲ کارشناسی ارشد من طول کشید. سال ۱۳۸۸ با رتبه ۶ دانشجوی دکترای دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران شدم و توانستم آن دوره را هم با سختی و البته مشقات بسیار به پایان برسانم. وقتی من در دوره دکترا قبول شدم معلمی بودم با حدود ۱۸ سال سابقه خدمت برای همین نمی‌توانستم دانشگاه عالی بخوانم و از این جهت دانشگاه آزاد برای تحصیل من شرایط بهتری داشت. 
یادم است روز مصاحبه دکتر کاظم پریور از بزرگ‌ترین دانشمندان زیست‌شناسی به من گفت اگر قبول بشوی پول تحصیل را از کجا می‌آوری؟ چون در آن زمان اولاً قبول شدن در علوم و تحقیقات سخت بود و از طرفی تأمین هزینه تحصیل هم ساده نبود. در جوابشان گفتم من توانسته‌ام از این ۱۸سالی که تدریس می‌کنم یک خانه و یک خودرو برای خودم بخرم و حالا می‌توانم هر دو این‌ها را برای علم هزینه کنم. آقای دکتر پس از شنیدن این جملات گفت: از جوابی که دادی خیلی خوشم آمد. نمی‌گویی پدرم قرار است هزینه‌اش را بدهد یا نگفتی که کار می‌کنم و هزینه‌اش را تأمین می‌کنم. این را هم بگویم در آن زمان من ازدواج کرده بودم و یک بچه هم داشتیم. در همه آن سختی‌ها مثل امروز که کار تحقیقاتی انجام می‌دهیم خانمم کنارم بود و همچنان هست، برای اینکه بتوانم هزینه‌های تحصیلم را فراهم کنم در هفته ۴۰ ساعت تدریس می‌کردم تا آخر هفته برسد و به تهران بروم آن هم با اتوبوس. البته نتیجه آن ۴۰ ساعت تدریس‌ و فشارها، واریسی بود که دچارش شدم.
چه کار کنیم؟

ساعتی با دکتر خدابخش بهزادی که با تیمش می‌خواهد نوعی قارچ گرانقیمت را اهلی و تولید کند/ما هشت تکاوریم


بگذارید دو نکته بگویم؛ نکته نخست اینکه وقتی دانش‌آموز بودم خیلی دوست داشتم چیزی را کشف کنم اما همزمان اخبار را می‌شنیدم که دانشمندان فلان چیز را کشف کرده‌اند یا مخترعان فلان وسیله را ساخته‌اند، با خودم فکر می‌کردم تا وقتی من بزرگ بشوم و خواسته باشم چیزی کشف کنم یا چیزی اختراع کنم همه کشف‌ها و اختراع‌ها انجام خواهد شد. خلاصه همیشه این برایم سؤال بود که آیا من هم در بزرگسالی می‌توانم قدمی بردارم؟ نکته دوم اینکه یکی از معروف‌ترین و گران‌ترین نوع قارچ‌های طبیعی دنیا قارچ دُنبَلان (ترافل) است که نوعی قارچ خوراکی گرانقیمت و کمیاب است.
 این قارچ در گونه‌ها و رنگ‌های مختلف یافت می‌شود. دو نوع سیاه و سفید این قارچ گرانقیمت‌ترین قارچ‌های دنبلان زیرزمینی هستند. در اروپا بیشترین میزان مصرف قارچ دنبلان در رستوران‌ها، صنایع غذایی، تهیه انواع سس‌ها و... است. خوشبختانه این قارچ گران در منطقه ما هم وجود دارد. پیش‌تر به صورت طبیعی در مناطق ما می‌رویید اما در سال‌های اخیر به خاطر از بین رفتن مراتع، خشکسالی‌ها و دیگر دلایل رو به انقراض است، برای همین به این فکر افتادیم که آن را اهلی کنیم و به تولید آن بپردازیم، کاری که تا پیش از ما کسی در ایران نکرده بود و حتی آن را ثبت اختراع کردیم. خانم بنده زیست‌شناسی خوانده‌ و یک برادرزاده هم دارم که کارشناسی ارشد ایمنی غذاست. یک روز در اردیبهشت ۱۳۹۳ که در خانه نشسته بودیم و به این فکر می‌کردیم چه کاری انجام بدهیم و سرمان برای یک طرح خاص درد می‌کرد، فکر کردیم کاری انجام دهیم که چند مشخصه داشته باشد؛ نخست اینکه تخصص خودمان باشد، دوم اینکه بومی منطقه باشد و سوم اینکه موضوعی باشد که به آن پرداخته نشده باشد. تعداد زیادی موضوع را لیست کردیم و سرانجام به بحث قارچ دنبلان رسیدیم و متوجه شدیم درباره آن در ایران حتی تحقیق هم نشده است. 
در تحقیقات و جست‌وجوهایی که انجام دادیم به این آمار رسیدیم که مثلاً در سال ۲۰۰۶ این نوع قارچ در اسپانیا در ۳هزار و ۶۰۰ هکتار کاشت شده است. جالب است این قارچ روی عرض ۳۶ درجه شمالی و جنوبی خط استوا می‌روید که شامل ایران هم می‌شود. نکته جالب درباره این قارچ قیمت فوق‌العاده گران آن در جهان است یعنی قیمت یک کیلوی آن بر اساس آخرین قیمتی که ما داشتیم تا ۸ هزار یورو هم می‌رسد ولی همین محصول ارزشمند را در منطقه ما و در فصل رویش آن کنار خیابان و در کیسه می‌ریزند و می‌فروشند. 
از قارچ به سیب زمینی
از نکات جالب در مورد قارچ‌ دنبلان غیر از گران بودن و پرطرفدار بودنش در اروپا این است که به برخی از گیاهان و درختان برای زیست بهتر کمک می‌کند و نوعی همزیستی و همیاری میان این گیاه و گیاه میزبان شکل می‌گیرد. در جایی مثل دبی و ابوظبی در سال ۲۰۱۱ به دنبال این بودند که همین قارچ را در زیر پلاستیک و در بیابان کشت کنند و در این حوزه کار می‌کنند. فکر کنید در شرایط خوب در هر هکتار می‌توان تا هزار کیلو قارچ تولید کرد. جالب است من دو نمونه جواب آزمایش خاک برای اسپانیا فرستادم. پروفسوری که نتایج را دیده بود با هیجان می‌گفت منطقه شما خیلی مستعدتر از منطقه ما برای کاشت این قارچ است.
 پس ما باید از این امکان استفاده کنیم. وقتی که برای عملی کردن این طرح به وزارتخانه جهاد کشاورزی مراجعه کردم و به قسمت بانک بذر رفتم، گفتند برای عملی شدن این کار به چندین تیم نیاز داریم. من در جواب گفتم یک تیم را من می‌دهم بقیه تیم‌ها را شما جمع کنید. نگاهم این است که اقتصاد مقاومتی و اقتصاد عاری از نفت یعنی این و پرداختن به این موضوعات. حتی تأکید کردم می‌توانیم رشته دانشگاهی آن را هم تأسیس کنیم و از این راه هم جذب دانشجو داشته باشیم چون محصولی که قرار است تولید بشود فوق‌العاده ارزشمند و گران است و قاعدتاً در جهان هم مشتری خود را دارد. 
پس از دادن طرح، به‌به و چه‌چه فراوانی شنیدم اما کسی پای کار نیامد. وقتی دیدم برای اجرایی کردن پرو��ه اهلی کردن و کاشت قارچ دنبلان به هزینه زیادی نیاز داریم فکر کردیم سراغ پروژه‌ای برویم که پس از مدتی بتوانیم از طریق درآمد آن هزینه‌های پروژه اهلی کردن قارچ را تأمین کنیم برای همین سراغ تولید بذر گواهی شده سیب زمینی با استفاده از فناوری کشت بافت گیاهی رفتیم.
 دلیلم این بود می‌دیدیم کشاورزان برای کاشت هر سال خودشان از سیب زمینی سال قبل استفاده می‌کنند و با این کار ممکن است بیماری سال قبل به کاشت امسال منتقل شود و با این ملاحظات کار را شروع کردیم. سال ۱۳۹۸ ایده خودمان را در یک گلخانه یک هکتاری شروع کردیم. شریک ما کسی بود که بازاری بود و آب و زمین از ایشان بود. 
ما هم همه زندگیمان را پای این طرح گذاشتیم اما چون آن بنده خدا با کار خیلی آشنا نبود و تحمل رسیدن به درآمد را در سه یا چهار سال نداشت، کنار کشید و متأسفانه هر چه داشتیم در این راه از بین رفت. پس از آن ماجرا خوشبختانه دانشگاه آزاد فیروزآباد به ما مکان مورد نیاز را داد تا بتوانیم برای نخستین بار نشای کشت بافتی سیب زمینی را تولید کنیم. در این روش به جای اینکه کشاورز چند تن سیب زمینی را زیر خاک کند، ما نشای آن را داریم که عاری از بیماری‌هاست. از طرفی تا ۴۵ روز دیرتر می‌توانیم نشا را بکاریم و این یعنی اینکه زمین کشاورزی یک ماه و نیم آزاد است. آب کمتر و نیروی کمتری مصرف می‌شود و از طرفی کاشت به سرمای بهاره هم نمی‌خورد.
 چون در شراکت قبلی و همچنین در این مرحله همه بودجه خودمان را برای تحقیقات گذاشتیم، به کمک نیاز داریم. ما در شروع راه هستیم و مسئولان استانی می‌توانند در این بخش به ما یاری برسانند برای همین ما بخش تولید نشای کشت بافتی را که پیش‌تر تولیداتی داشتیم کنار گذاشتیم همان طور که همچنان به دنبال طرح اهلی کردن پرورش قارچ دنبلان هستیم. برای این کار نیاز به یک شرکت ریسک‌پذیر داریم که کنار یک شرکت دانش‌بنیان قرار بگیرد که می‌خواهد این پروژه‌ها را پیش ببرند. فراموش نکنیم این محصول در سال فقط سه نوبت
 آب می‌خواهد.
درآمد از راه علم

ساعتی با دکتر خدابخش بهزادی که با تیمش می‌خواهد نوعی قارچ گرانقیمت را اهلی و تولید کند/ما هشت تکاوریم


ما همچنان که منتظریم تولید انبوه نشای کشت بافتی سیب زمینی را انجام دهیم تولید مینی تیوبری (غده) سیب زمینی را انجام می‌دهیم که هم کشاورز می‌خواهد، هم پروتکل آن مشخص است و هم وزارتخانه گیاهچه آن را می‌دهد. 
در حال حاضر ما مینی تیوبرها را به مبلغ هر عدد ۸هزار تومان می‌فروشیم چون هم گواهی و هم پروتکل‌های لازم را دارد اما این مورد قبول بعضی از کشاورزان نیست که برای یک غده کوچک سیب زمینی ۸هزار تومان بپردازند برای همین ما کشاورزانی را پیدا کردیم و به آن‌ها گفتیم در کنار کشت اصلی خودتان یک یا دو خط را هم برای ما بکارید و بعد راندمان کار را مقایسه کنید چون با این کار آن‌ها حتماً ترغیب می‌شوند که سراغ این مینی تیوبرها بیایند. 
در روش تولید مینی تیوبرهای سیب زمینی ما چند حلقه داریم؛ حلقه نخست ما آزمایشگاه است و در این حلقه در زمانی پنج یا شش ماهه که بخواهیم ۳۰۰ هزار گیاهچه تولید کنیم مصرف آب نسبت به گلخانه خیلی کم است یعنی ما اینجا هزار و ۵۰۰ متر گلخانه هیدروپونیک درست کرده‌ایم و یک تانکر ۲۰ هزار لیتری را برای چهار روز استفاده کردیم و فراموش نکنید برای هزار و ۵۰۰ متر گلخانه مصرف شده است یعنی تا این سطح از کار مصرف آب زیادی نداریم. مرحله بعد مزرعه است و در مزرعه هنوز ما بحث آب را چک نکردیم اما سلامت بذرها را تضمین می‌کنیم.
 تیم هشت نفره ما که من بارها گفته‌ام ما هشت تکاوریم از یک گلخانه هزار و ۵۰۰ متری در مدت سه ماه ۷۰۰ میلیون تومان مینی تیوبر سیب زمینی فروخته است چون همان طور که گفتم ما مینی تیوبرها را دانه‌ای فروختیم و البته تازه و ارزان چون به خاطر دیر آماده شدن گلخانه زمان کاشت 
سیب زمینی‌ها گذشته بود و باید آن‌ها را ارزان‌تر می‌فروختیم اما در روش سنتی از هزار و ۵۰۰ متر زمین چقدر می‌توان درآمد داشت؟ من معتقدم در کنار کاری که انجام می‌دهیم باید سراغ تولید بذرهای هیبرید هم برویم. 
بذرهای هیبریدی از پیوند دو والد که از لحاظ ژنتیکی متمایز هستند، ایجاد شده و در نهایت به بذری تبدیل می‌شود که ویژگی‌های مفید هر دو والد را داراست.
 این بذر توسط انسان و از طریق گرده‌افشانی مصنوعی تولید می‌شود و امروزه در کشاورزی مدرن، تولید آن رایج است. معتقدم اگر در بخش ورود بذر تحریم بشویم خیلی زود ذخایر بذرمان تمام می‌شود به همین خاطر ما باید در گلخانه‌هایی که آماده کرده‌ایم در کنار تولید غده‌های سیب زمینی بذری، سراغ بذرهای هیبرید هم برویم. لویی پاستور می‌گفت: طوری باشید آخر عمر که خواستید از این دنیا بروید با قدرت بگویید من هر چه در توانم داشتم انجام دادم.
 ما تلاش کرده‌ایم علاوه بر اینکه روزی حلال سر سفره خودمان ببریم، افراد بیشتری را درگیر این کار بکنیم. 
ما در استانمان تنها هستیم و وقتی این کار را شروع کردیم خیلی‌ها حتی نمی‌دانستند کاشت بافت چیست اما در حال حاضر خیلی‌ها در همین شهر هستند که به این حرکت افتخار می‌کنند و ما هم خوشحال می‌شویم چون می‌توانیم با این حرکت بذر مورد نیاز در استان و حتی خارج از استان را تأمین کنیم.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.