یکی از جلوههای اعجاز پیامبر اکرم(ص) این بود که توانست جامعه جاهلی عرب را طی فرایندی ۲۳ ساله به جامعهای الگو تبدیل کند و فرهنگی را در آن جامعه به ارمغان آورد که مبتنی بر توحید، عدل و اخلاق است. فرهنگی که میتواند سعادت دنیا و آخرت بشر را برای همیشه تاریخ تضمین کند.
نکته حائز اهمیت این است که پیامبر(ص) چگونه به چنین توفیقی دست پیدا کردند و برنامه فرهنگی خود را چگونه پیش بردند و سامان دادند.
در همین باره با عبدالله فرهی، استاد تاریخ اسلام دانشگاه مذاهب اسلامی، گفتوگو کردیم که حاصل آن را در ادامه میخوانیم؛
پیامبر(ص) توانست تحول اجتماعی مهمی را در جامعه آن روز رقم بزند و انقلاب فرهنگی ایجاد کند. چه عناصری در موفقیت ایشان تأثیرگذار بود؟
پیامبر(ص) برای شکلدهی به یک جامعه ایمانی که پس از هجرت رسول خدا اتفاق افتاد مقدماتی را از قبل فراهم کرده بودند و برای گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی و ایمانی، تحول فرهنگی عمیقی را به وجود آوردند.
دوران جاهلیت ویژگیهایی داشت؛ پیامبر(ص) با فرهنگ جاهلیت به مبارزه برخاستند و سعی کردند جلوههای جاهلی را از درون جامعه ایمانی پاک کنند. مهمترین ویژگی در عصر جاهلیت قبیلهگرایی بود. افراد به خون، به نژاد، به پول و امثال آن اصالت میبخشیدند. رسول خدا به مبارزه با این صفات قبیلهگرایانه برخاستند و سعی کردند مناسبات قبیلهگرایانه را بشکنند. ایشان از پیمانی به نام «حلف الفضول» به نیکی یاد میکردند چراکه حلف الفضول پیمانی بود بر مبنای جوانمردی، بر مبنای روحیه دفاع از همنوع، از خودگذشتگی و بر مبنای انسانیت که فراتر از روابط قبیلهای بود.
اشاره کردم که مردم عصر جاهلی مردمی قبیلهگرا بودند و افراد به وسیله اشرافیت قبیلگی میتوانستند به جایگاه مهمی دست پیدا کنند. مهمترین مجلس مشورتی که درون مکه وجود داشت دارالندوه بود که محل تجمع اشراف قبیلهای بود؛ یعنی کسانی که از غنیمت بهره بیشتری داشتند، از ثروت بهره بیشتری داشتند و دارای شیخوخیت قبیلهای بودند.
رسول خدا با گذر از عصر جاهلی با تمام این مظاهر قبیلهای به مبارزه برخاستند. سه مسلمان نخستین نشاندهنده تقابل آن حضرت با این سه ویژگی غلط عصر جاهلی است. جامعه جاهلی زن بودن را مایه شرمساری میدانست ولی اولین فردی که به رسول خدا ایمان آورد حضرت خدیجه(س) است. فرد دیگر، حضرت علی(ع) است که سن چندانی ندارد و نمادی است از تقابل با شیخوخیت قبیلهای. نفر سوم نیز زید بن حارثه که فرزندخوانده رسول خدا است و با اینکه غلام شمرده میشود رسول خدا ایمان او را به رسمیت میشناسد و جایگاه رفیعی نزد رسول خدا پیدا میکند. در واقع رسول خدا با این ویژگیهای عصر جاهلی به مبارزه برمیخیزند.
عنصر زمان و تدریجی بودن نزول آیات و فرامین وحی چه تأثیری در پذیرش اجتماعی احکام اسلام داشت؟
نکته مهم این است که کار فرهنگی با شتاب به هیچوجه به نتیجه نمیرسد. این یکی از درسهای مهمی است که رسول خدا به ما میدهد. اگر قرار است جامعه اسلامی شکل بدهیم راهش، راه فرهنگی است و مسلما بدون تحول عمیق فرهنگی نمیتوانیم این کار را انجام دهیم. این تحول عمیق فرهنگی به ناگاه به دست نمیآید.
اگر غربیها دنبال این هستند که تحولی مطابق با خواست خودشان درون جامعه ما ایجاد کنند از طریق استحاله فرهنگی این کار را میکنند. برای یک شب و دو شب هم برنامهریزی نمیکنند و به تعبیر خودشان برنامهریزیهای دویست ساله انجام میدهند تا به نتیجه مورد نظر برسند.
وقتی رسول خدا میخواهند آیات وحی الهی را به مردم ابلاغ کنند در ابتدا آنها را در جامعه جار نمیزنند چون میدانند اشراف قریش اجازه این کار را به ایشان نمیدهند. لذا کار فرهنگی ایشان خیلی نرم و آرام و مخفیانه انجام میشود. ایشان ابتدا ابلاغ وحی را به کسانی که مستعد هستند انجام میدهند و به انذار اطرافیان خودشان میپردازند. دعوت آشکار هم که قرار است اتفاق بیفتد در ابتدا در سطح نزدیکان ایشان است یعنی با عشیره خودشان شروع میکنند و کمکم جنبه آشکارتری به آن میبخشند و کمکم وقتی پشتوانه محکم ایجاد میکنند به نفی شرک میپردازند و کلمه توحید را در جامعه ایمانی درون مکه مستقر کنند، هرچند امکان تحقق بخشیدن به توحید کلمه همچنان در شهر مکه وجود ندارد یعنی بیان کلمه توحید در عصر مکی و اظهار توحید کلمه و عینیت بخشیدن به توحید در عصر مدنی اتفاق میافتد.
بر اساس فرمایش شما، میان راهبرد تبلیغی پیامبر(ص) در مکه و مدینه تفاوت وجود داشت؟
بله؛ در عصر مکی رسول خدا دنبال این است که اصول اعتقادی مردم را محکم کند و یک بنیان فکری محکم در بین مسلمانان ایجاد کند. در شهر مکه مسلمانان بنیان مرصوصی هستند که در برابر اشراف قریش سر خم نمیکنند، حاضرند مهاجرت کنند ولی از ایمان خودشان دست برندارند و پایگاههای توحید را در عالم اسلام گسترش میدهند. این امر نشان میدهد که دین اسلام دینی محدود به نژاد و قبیله و سرزمین نیست و به هیچ وجه با اندیشههای ملیگرایانه نمیتوان شکلگیری جامعه ایمانی توسط رسول خدا را تبیین کرد. رسول خدا به دنبال شکلدهی به امت واحده بود و شکلدهی به امت واحده فراتر از شکلدهی به ملت است. رسول خدا میخواهد امت ایجاد کند و بنیان چنین کاری را در شهر مکه میگذارند. حتی در زمانی که سختترین شرایط بر پیامبر(ص) و نزدیکان ایشان تحمیل میشود، ایشان به هیچ وجه از ایمان خودشان دست برنمیدارند.
این خودسازی در شهر مکه اتفاق میافتد، این تهذیب روحی و پرورش نفوس در شهر مکه است. به تعبیر قرآن «یزکیهم» در شهر مکه است، یعنی تزکیه نفس هم مقدمه است و هم مقدم. اگر دنبال آموزش در جامعه خودمان هستیم تا این تزکیه و پرورش اتفاق نیفتد آموزش به ثمر نمینشیند. یکی از آسیبهای ما در عرصه آموزش به همین مطلب برمیگردد که به تزکیه بهای لازم را نمیدهیم در حالی که همه جای قرآن این اولویتبخشی بیان میشود. در درجه اول وظیفه داریم پرورش نفوس را درون نظام آموزشی خودمان جدی بگیریم.
رسول خدا(ص) وقتی متوجه میشوند که نمیتوان در شهر مکه به جامعه ایمانی شکل داد هجرت میکنند و به مدینه میروند و در آنجا حرمی ایجاد میکنند؛ حرمی برای استقرار دین خدا. حتی روایتهایی داریم که رسول خدا افرادی را فرستادند تا حدود حرم مدینه مشخص شود. پیامبر(ص) قواعدی برای این حرم مشخص کردند به عنوان مثال کسی حق ندارد به درختی در این حرم آسیب برساند چه برسد به انسان که حرمت فراوان دارد. اگر مسافری وارد حریم مدینه شود محترم است و کسی نمیتواند با او برخورد کند. ایشان منشور مدینه را مینویسند و قواعدی را با قبایل حاضر در مدینه تنظیم میکنند و حتی حرمت اهل کتاب را به رسمیت میشناسند و به این شکل امت واحده ایجاد میکنند. ایشان بین اوس و خزرج پیوند ایجاد میکنند و به این شکل سعی میکنند مناسبات جدیدی را شکل دهند که فراتر از نژاد و خون است. همواره وقتی افرادی از منافقین تلاش دارند نسبتهای قبیلهای را زنده کنند رسول خدا جلوی اینگونه اقدامات را میگیرند. همچنین وقتی اهل کتاب تلاش دارند کارشکنیهایی انجام دهند رسول خدا اجازه نمیدهند و با آنها مقابله میکنند.
نهایتاً اینکه مضمون آیات عصر مدنی با گذر از اصول اعتقادی، بیشتر تبیین جامعه ایمانی و روابط بین مسلمانان است، روابط بین مسلمانان و مشرکان، روابط بین مسلمانان و یهودیان است یعنی رسول خدا مناسبات جامعه ایمانی با سایر جوامع را درون آیات مدنی ترسیم میکند.
نظر شما