تحولات منطقه

لالایی قصه سرراست و ساده‌ای دارد که باب میل مخاطب‌های کم سن و سال خود بوده و در آن از عناصری بهره گرفته شده که توانایی همراه کردن مخاطبان یاد شده را دارد.

زمان مطالعه: ۳ دقیقه

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، کودکان و نوجوانان مخاطبان مهمی برای برنامه سازان در پلتفرم‌های مختلف به حساب می‌آیند. چرا که جمعیتی میلیونی داشته و تامین نظر مساعد آن‌ها ساده‌تر از طیف‌های مختلف و متنوع دیگر به نظر می‌رسند. اما در عین حال تولید برنامه برای آنها پیچیده‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد. به خصوص در حال حاضر که شبکه‌های مختلف و پلتفرم‌های نمایش آنلاین در کنار سینما رقابت جانانه‌ای را برای جذب این گروه سنی پرتعداد آغاز کرده‌اند. در این بین سریال‌ها نقش مهمی در جذب بیشتر مخاطبان کودک و نوجوان داشته و به همین خاطر هم برنامه‌سازان در این بخش سرمایه‌گذاری زیادی انجام داده‌اند. در ایران نیز تقریبا وضع به همین منوال بوده و برنامه‌سازان در مدیوم‌های مختلف تلاش ویژه‌ای را برای جذب حداکثری مخاطبان کم سن و سال خود به خرج می‌دهند. با افزایش ضریب نفوذ پلتفرم‌های نمایش آنلاین در کشور، قشر کودک و نوجوان نیز کم و بیش مورد توجه آن‌ها قرار گرفته و برنامه‌هایی را برای آنان تدارک دیده‌اند. پلتفرم فیلیمو همواره توجه ویژه‌ای به این طیف سنی نشان داده و برای پر کردن اوقات فراغت آن‌ها فعالیت‌های زیادی را انجام داده که یکی از تازه‌ترین آنها تولید سریال با محتوایی متناسب با آن‌ها است. سریال لالایی ساخته احمد درویشعلی‌پور  همان سریال موردنظر است که به تازگی فیلیمو پخش آن را آغاز کرده است.

لالایی قصه سرراست و ساده‌ای دارد که باب میل مخاطب‌های کم سن و سال خود بوده و در آن از عناصری بهره گرفته شده که توانایی همراه کردن مخاطبان یاد شده را دارد. در قسمت نخست، ابتدا با زنی میانسال به نام گلشن آشنا می‌شویم که مالک مرکز نگهداری پسران بی‌سرپرست بوده و حال می‌خواهد به تحریک خواهرزاده‌اش مرکز را تخلیه کرده و آنجا را خراب کند. فراموشی بخش کلیدی شخصیت گلشن است که نویسنده فیلمنامه به خوبی روی آن مانور داده و از آن به عنوان عامل پیش برنده قصه سود جسته است. در عین حال بخش مهمی از شوخی‌های شکل گرفته در دو قسمت نخست نیز حول همین محور چرخیده که می‌تواند برای مخاطب لالایی لحظات شیرینی را رقم بزند. برای نمونه هم می‌توان به اشتباه گرفته شدن پاداش حکمت با بهروز پسر درگذشته گلشن توسط خود او اشاره کرد که به یک موتیف جذاب تبدیل شده است. نکته‌ای که می‌توان آن را نقطه قوت فیلمنامه لالایی به حساب آورد و به نوعی مرکز ثقل آن به حساب می‌آید، شکل دادن قصه در بستری از تخیل است. به ویژه در رابطه با شخصیت پاداش که به عنوان یک تعمیرکار شباهت چندانی با ما به ازاهای واقعی نداشته و از اسم تا اتومبیل‌اش خاص به نظر می‌رسند. به خصوص دومی که تماشاگرش را به یاد اتومبیل کاراگاه گجت می‌اندازد. این اتفاق در رابطه با شاگردش طوفان هم رخ داده که تکیه کلامی هم برایش در نظر گرفته شده تا بیشتر توجه تماشاگر را به خود جلب کند.

در رابطه با شخصیت‌پردازی هم با تیپ‌های آشنایی مواجه هستیم که کاملا در دو قطب خیر و شر قرار گرفته و در تقابل با یکدیگر داستان را سروشکل می‌دهند. یک سمت ماجرا پاداش حکمت، شاگردش، مدیر مرکز بچه‌های بی سرپرست و کارمندان آن قرار گرفته و در طرف دیگر خواهرزاده گلشن و پدرش قرار دارند که بر سر تخریب یا نگه داشتن مرکز در کشمکش هستند. شخصیت‌های مکملی هم در این دو قسمت معرفی شده و گوشه‌ای از کار را گرفته‌اند که گاه لحظات بانمکی را رقم زده‌اند.

داریوش فرضیایی که با نام عموپورنگ چهره شناخته شده‌ای برای مخاطبان کودک و نوجوان به حساب می‌آید، چهره کلیدی سریال لالایی است که نقشی کلیدی در پیشبرد آن دارد. بازیگر شخصیت‌محور لالایی که نسل‌های مختلفی از بچه‌های کم سن و سال مخاطب پروپاقرص ساخته‌های تلویزیونی‌اش بوده‌اند و حال در مدیومی متفاوت، کارش را دنبال می‌کنند. درویشعلی‌پور به عنوان کارگردان به خوبی از موسیقی و شعر متناسب با گروه سنی یاد شده بهره گرفته و فضای مفرح‌تری را  خلق کرده است. در عین حال با استفاده از بازیگران کارکشته‌ای همچون: گوهر خیراندیش، سعید امیرسلیمانی، کمند امیرسلیمانی و ... وزن بیشتری به کار بخشیده و به واسطه حضور آن‌ها بسیاری از شوخی‌ها هم اجرای بهتری پیدا کرده است.

محمد جلیلوند

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.