به گزارش قدس، همان طور که در نخستین جلسه شورای عالی سینما نیز مطرح شده بود، شاید بتوان همافزایی دولت و فعالان، ایجاد ساختار و نظامی معین برای اهالی سینما، ارتقای زیرساختها و امکانات کافی برای رقابت با سینمای جهان، توجه به تولید و محتوا در کنار توسعه زیرساختهای سینمایی، ثبات سیاست و قانونگذاری در حوزه سینما را از راهکارهای ایجاد سیاستگذاریهای صحیح در سینما دانست.
ضرورت شناخت مخاطب
در این سالها بارها شنیدهایم مسئولان سازمان سینمایی کشور گفتهاند: «در کنار توجه به امکانات زیرساختی باید برنامهریزی برای تولید محتوای متناسب با ارزشهای ملی، دینی و انقلابی در دستور کار شورای عالی سینما قرار بگیرد». حدود دو سال پیش نیز محمدمهدی اسماعیلی، وزیر اسبق ارشاد در جلسهای تأکید کرد: «بخش مهم تغییر ریل حوزه سینما از مسیر بنیاد سینمایی فارابی طی خواهد شد و این بنیاد گامهای بلندی در این راستا برداشته است».
قطع به یقین سیاستگذاری برای چشمانداز سینمای کشور بسیار مهم و از اهداف تشکیل شورای عالی سینما نیز هست. نمیتوان منکر این مسئله شد اما آیا این روزها ریلگذاری سینمای کشور تنها به نهادهای سینمایی دولتی وابسته است؟ آیا نمیتوان موضوعات محوری و کلیدی کشور همچون وفاق، امیدآفرینی، نشاط و تبیین پیشرفتهای ایران اسلامی را که نیاز به پرداخت سینمایی دارد، به بخش خصوصی یا نیمهخصوصی سپرد و پرسش دیگر این است که سیاستگذاری برای محورهای بینالمللی در کدام قسمت این قطار پیشرو است؟
به طور مثال در سالهای گذشته برای ساخت پروژههای مختلف فیلمسازی با کشورهای حوزه تمدنی غفلت شده و با وجود تربیت متخصصان فیلمسازی در ایران هنوز نتوانستهایم به یک زبان و محصولات مشترک فیلمسازی و اکران آنها در این کشورها برسیم که این امر خود نیاز به یک عزم جدی دارد تا از آسیبهای پیش رو جلوگیری شود.
به نظر میرسد مصوبات شورای عالی سینما باید به نقطهای برسد که با تغییرات حاکمیتی در دولت، صدا و سیما و سایر ارکان فرهنگی خدشهای به تصمیمهای این شورا وارد نشود تا بتواند یک هدفگذاری و ریلگذاری برای ارتقای سینمای ایران در منطقه و جهان داشته باشد.
واضح است هر چه این شناخت ذائقه فرهنگی مخاطب توسط فیلمساز و نهاد فرهنگی، بهروزتر و کارآمدتر باشد «مانایی»، «تازگی» و «تأثیرگذاری» اثر هم بیشتر میشود؛ به طور کلی نمیتوان صرفاً با اقتضائات ذهنی مسئولان نهادهای سینمایی ریل سینمای جاری را تعیین کرد.
هوای تازه با حضور فیلمسازان جوان
بر اساس گفته کارشناسان سینمایی بهتر است با کادرسازی و تربیت نسل جدید فیلمسازان و کشف و شناسایی استعدادهای آنها، از فضای سفید ذهنی آنها برای بسترسازی جریان نو فیلمسازی در ایران استفاده شود. سینمای ایران نیازمند هوای تازه است که تنها با حضور فیلمسازان جوان شکل میگیرد و این امر نیازمند ریسکپذیری بالای مدیران سینمایی است که به جای تمرکز روی محتواهای مدنظر با پرداختهای تکراری، روی جوانان خلاق سرمایهگذاری کرده و از نتایج آن، محتوای چند دهه سینمای ایران را تضمین کند. البته از حق نگذریم در لایحه بودجه برنامه هفتم توسعه، ریلگذاریهای خوبی برای حمایت از سینما انجام شده که باید منتظر نتایج بلندمدت آن باشیم.
باید به این مهم توجه کنیم با توجه به اینکه سینما یک هنر کنشگر و پیشرو است میتواند در اقتصاد ما نیز بسیار مؤثر باشد پس تجدید نظر در نوع ریلگذاری در حوزه بینالملل و نحوه تعامل و مواجهه سینمای ایران با کشورها و نیز توجه به ایدههای جدید و کاربردی از جمله راهکارهای مؤثر در این زمینه است.
سیاستگذاری به نهادهای سینمایی خلاصه نمیشود
در همین باب حمیدرضا مدقق، کارشناس رسانه و منتقد سینما در پاسخ به این پرسش که آیا نهادهای سینمایی میتوانند برای یک سال سینمای ایران برنامهریزی کنند، گفت: طبعاً تمام آثار سینمای ایران در تولیدات این نهادها خلاصه نمیشود. مثلاً به فیلمهای پرفروش همین روزها فارغ از اینکه چقدر استانداردهای یک فیلم خوب را رعایت کردهاند، توجه کنید! بسیاری از این فیلمها خارج از نهادهای سینمایی تولید شدهاند و به لحاظ فروش موفق هم شدهاند. بنابراین لزوماً ریلگذاری و تعیین مصداقها توسط نهادهای سینمایی، تمام سینمای ایران را در بر نمیگیرد.
سردبیر و مجری شبکه خبر ادامه داد: گاهی به یک نهاد یا سازمان نیمهخصوصی گفته میشود مثلاً در خصوص فرزندآوری فیلم بسازد و آنها تولید میکنند اما در مقابل فیلمهایی با محتوای دیگر هم ساخته میشود بنابراین یکدستی محتوا به آن شکل وجود ندارد.
مدقق با تأکید بر اینکه هم در بخش خصوصی و هم دولتی فیلم خوب و بد ساخته شده، بیان کرد: در این سالها کم و بیش در نهادهای سینمایی آثار قابل توجهی ساخته شده و نمیتوانیم بگوییم چون روی برخی موضوعات تمرکز بیشتری دارند پس آثارشان خوب نیست.
سیاستگذاری به معنای خط کشی نیست
این کارشناس سینمایی درباره نقش جشنوارهها در تعیین محتوای سینما عنوان کرد: مدتهاست برخی از تهیهکنندگان ترجیح میدهند فیلمهایشان را به جشنوارهها ندهند. فیلمهایی هم که به جشنوارهها راه پیدا میکنند و جایزه میگیرند طبعاً محصول نظر هیئت انتخاب، هیئت داوران و برگزارکننده جشنواره است و ربطی به کلیت سینمای ایران ندارد. هیچ جشنوارهای ملاک تمامیت سینمای ایران نیست.
مدقق درباره چرایی شباهت فیلمنامهها و فیلمها در یک سال توسط کارگردانان مختلف گفت: به خاطر ندارم در یک سال صرفاً یک موضوع پررنگ شود. مثلاً در همان سالهایی که «ابد و یک روز» و «خشم و هیاهو» فیلمهای اجتماعی مورد توجه بودند، فیلمهای متنوع دیگری هم روی پرده بود اما طبیعی است مخاطب به دلایل مختلف اعم از تبلیغات، کیفیت اثر و... از موضوعات مشابه استقبال کند.
او ادامه داد: البته نباید فراموش کنیم زمانی فیلمهایی با موضوعهای اجتماعی موفقتر بودند و فیلمهای کمدی کمتر مورد توجه قرار میگرفت. همین طور که در دورهای فیلمهای روستایی با قهرمانان عصیانگر بیشتر مورد توجه بود (دورهای که آقای قریبیان هنرپیشه نقش یک این فیلمها بود) یا در دورهای هم فیلمهای دفاع مقدسی مثل «عقابها» مورد توجه بود. در اوایل دهه۸۰ نیز شاهد رونق ملودرامهای خانوادگی و فیلمهای جوانپسند بودیم. این ذائقه مردم است و به معنی وجود یک خط کشی برای سینمای ایران نیست. در سینمای جهان هم میبینیم مثلاً در دورهای وسترن مورد توجه بود اما اکنون مدتهاست وسترن ژانر غالب سینما نیست و زمانی هم فیلمهای موزیکال رواج داشت.
مدقق گفت: این هم درست است که وقتی یک فیلم یا بازیگر مورد توجه قرار میگیرد، برخی از تهیهکنندگان بر اساس موفقیت آن فیلم و برای تضمین سرمایهشان از آن الگوبرداری میکنند. این مورد بیشتر در بخش خصوصی اتفاق میافتد و چنین فیلمسازانی تحت تأثیر محتوای نهادهای دولتی سینمایی نیستند بنابراین نمیتوانیم بگوییم یک نهاد سینمایی محتوای سینمایی یک سال سینما را سیاستگذاری میکند.
این کارشناس سینمایی در پایان نبود آثار پلیسی، دفاع مقدسی و کودک را خلأ سینمای ایران دانست و بیان کرد: این خلأ تنها به نبود حمایت دولت برنمیگردد و بیشتر به ذائقه مردم بستگی دارد. این روزها مردم فیلمهای کمدی را میپسندند و تهیهکنندگان هم غالباً به ساخت کمدی تمایل پیدا میکنند و بدیهی است در چنین وضعیتی آثار پلیسی، کودک و نظایر آن تولید نشود.
در نهایت با استناد به گزارشی از تسنیم درباره ریلگذاری قطار سینمای ایران پس از انقلاب میتوان گفت «عوامل تأثیرگذار در ریلگذاری اصلی سینمای ایران به سه بخش، «سیاستگذاران و مسئولان سینمایی»، «مخاطبان سینما» و «فیلمسازان و بدنه سینمایی» تقسیم میشوند اما باید اهمیت تأثیر مخاطب سینما که از نقش پیرو و دنبالهرو در دهههای پیشین به نقش تعیینکننده سینما در دهه اخیر بدل شده را در این سیاستگذاری بیش از سایر گزینهها دانست».
ضرورت شناخت مخاطب
در این سالها بارها شنیدهایم مسئولان سازمان سینمایی کشور گفتهاند: «در کنار توجه به امکانات زیرساختی باید برنامهریزی برای تولید محتوای متناسب با ارزشهای ملی، دینی و انقلابی در دستور کار شورای عالی سینما قرار بگیرد». حدود دو سال پیش نیز محمدمهدی اسماعیلی، وزیر اسبق ارشاد در جلسهای تأکید کرد: «بخش مهم تغییر ریل حوزه سینما از مسیر بنیاد سینمایی فارابی طی خواهد شد و این بنیاد گامهای بلندی در این راستا برداشته است».
قطع به یقین سیاستگذاری برای چشمانداز سینمای کشور بسیار مهم و از اهداف تشکیل شورای عالی سینما نیز هست. نمیتوان منکر این مسئله شد اما آیا این روزها ریلگذاری سینمای کشور تنها به نهادهای سینمایی دولتی وابسته است؟ آیا نمیتوان موضوعات محوری و کلیدی کشور همچون وفاق، امیدآفرینی، نشاط و تبیین پیشرفتهای ایران اسلامی را که نیاز به پرداخت سینمایی دارد، به بخش خصوصی یا نیمهخصوصی سپرد و پرسش دیگر این است که سیاستگذاری برای محورهای بینالمللی در کدام قسمت این قطار پیشرو است؟
به طور مثال در سالهای گذشته برای ساخت پروژههای مختلف فیلمسازی با کشورهای حوزه تمدنی غفلت شده و با وجود تربیت متخصصان فیلمسازی در ایران هنوز نتوانستهایم به یک زبان و محصولات مشترک فیلمسازی و اکران آنها در این کشورها برسیم که این امر خود نیاز به یک عزم جدی دارد تا از آسیبهای پیش رو جلوگیری شود.
به نظر میرسد مصوبات شورای عالی سینما باید به نقطهای برسد که با تغییرات حاکمیتی در دولت، صدا و سیما و سایر ارکان فرهنگی خدشهای به تصمیمهای این شورا وارد نشود تا بتواند یک هدفگذاری و ریلگذاری برای ارتقای سینمای ایران در منطقه و جهان داشته باشد.
واضح است هر چه این شناخت ذائقه فرهنگی مخاطب توسط فیلمساز و نهاد فرهنگی، بهروزتر و کارآمدتر باشد «مانایی»، «تازگی» و «تأثیرگذاری» اثر هم بیشتر میشود؛ به طور کلی نمیتوان صرفاً با اقتضائات ذهنی مسئولان نهادهای سینمایی ریل سینمای جاری را تعیین کرد.
هوای تازه با حضور فیلمسازان جوان
بر اساس گفته کارشناسان سینمایی بهتر است با کادرسازی و تربیت نسل جدید فیلمسازان و کشف و شناسایی استعدادهای آنها، از فضای سفید ذهنی آنها برای بسترسازی جریان نو فیلمسازی در ایران استفاده شود. سینمای ایران نیازمند هوای تازه است که تنها با حضور فیلمسازان جوان شکل میگیرد و این امر نیازمند ریسکپذیری بالای مدیران سینمایی است که به جای تمرکز روی محتواهای مدنظر با پرداختهای تکراری، روی جوانان خلاق سرمایهگذاری کرده و از نتایج آن، محتوای چند دهه سینمای ایران را تضمین کند. البته از حق نگذریم در لایحه بودجه برنامه هفتم توسعه، ریلگذاریهای خوبی برای حمایت از سینما انجام شده که باید منتظر نتایج بلندمدت آن باشیم.
باید به این مهم توجه کنیم با توجه به اینکه سینما یک هنر کنشگر و پیشرو است میتواند در اقتصاد ما نیز بسیار مؤثر باشد پس تجدید نظر در نوع ریلگذاری در حوزه بینالملل و نحوه تعامل و مواجهه سینمای ایران با کشورها و نیز توجه به ایدههای جدید و کاربردی از جمله راهکارهای مؤثر در این زمینه است.
سیاستگذاری به نهادهای سینمایی خلاصه نمیشود
در همین باب حمیدرضا مدقق، کارشناس رسانه و منتقد سینما در پاسخ به این پرسش که آیا نهادهای سینمایی میتوانند برای یک سال سینمای ایران برنامهریزی کنند، گفت: طبعاً تمام آثار سینمای ایران در تولیدات این نهادها خلاصه نمیشود. مثلاً به فیلمهای پرفروش همین روزها فارغ از اینکه چقدر استانداردهای یک فیلم خوب را رعایت کردهاند، توجه کنید! بسیاری از این فیلمها خارج از نهادهای سینمایی تولید شدهاند و به لحاظ فروش موفق هم شدهاند. بنابراین لزوماً ریلگذاری و تعیین مصداقها توسط نهادهای سینمایی، تمام سینمای ایران را در بر نمیگیرد.
سردبیر و مجری شبکه خبر ادامه داد: گاهی به یک نهاد یا سازمان نیمهخصوصی گفته میشود مثلاً در خصوص فرزندآوری فیلم بسازد و آنها تولید میکنند اما در مقابل فیلمهایی با محتوای دیگر هم ساخته میشود بنابراین یکدستی محتوا به آن شکل وجود ندارد.
مدقق با تأکید بر اینکه هم در بخش خصوصی و هم دولتی فیلم خوب و بد ساخته شده، بیان کرد: در این سالها کم و بیش در نهادهای سینمایی آثار قابل توجهی ساخته شده و نمیتوانیم بگوییم چون روی برخی موضوعات تمرکز بیشتری دارند پس آثارشان خوب نیست.
سیاستگذاری به معنای خط کشی نیست
این کارشناس سینمایی درباره نقش جشنوارهها در تعیین محتوای سینما عنوان کرد: مدتهاست برخی از تهیهکنندگان ترجیح میدهند فیلمهایشان را به جشنوارهها ندهند. فیلمهایی هم که به جشنوارهها راه پیدا میکنند و جایزه میگیرند طبعاً محصول نظر هیئت انتخاب، هیئت داوران و برگزارکننده جشنواره است و ربطی به کلیت سینمای ایران ندارد. هیچ جشنوارهای ملاک تمامیت سینمای ایران نیست.
مدقق درباره چرایی شباهت فیلمنامهها و فیلمها در یک سال توسط کارگردانان مختلف گفت: به خاطر ندارم در یک سال صرفاً یک موضوع پررنگ شود. مثلاً در همان سالهایی که «ابد و یک روز» و «خشم و هیاهو» فیلمهای اجتماعی مورد توجه بودند، فیلمهای متنوع دیگری هم روی پرده بود اما طبیعی است مخاطب به دلایل مختلف اعم از تبلیغات، کیفیت اثر و... از موضوعات مشابه استقبال کند.
او ادامه داد: البته نباید فراموش کنیم زمانی فیلمهایی با موضوعهای اجتماعی موفقتر بودند و فیلمهای کمدی کمتر مورد توجه قرار میگرفت. همین طور که در دورهای فیلمهای روستایی با قهرمانان عصیانگر بیشتر مورد توجه بود (دورهای که آقای قریبیان هنرپیشه نقش یک این فیلمها بود) یا در دورهای هم فیلمهای دفاع مقدسی مثل «عقابها» مورد توجه بود. در اوایل دهه۸۰ نیز شاهد رونق ملودرامهای خانوادگی و فیلمهای جوانپسند بودیم. این ذائقه مردم است و به معنی وجود یک خط کشی برای سینمای ایران نیست. در سینمای جهان هم میبینیم مثلاً در دورهای وسترن مورد توجه بود اما اکنون مدتهاست وسترن ژانر غالب سینما نیست و زمانی هم فیلمهای موزیکال رواج داشت.
مدقق گفت: این هم درست است که وقتی یک فیلم یا بازیگر مورد توجه قرار میگیرد، برخی از تهیهکنندگان بر اساس موفقیت آن فیلم و برای تضمین سرمایهشان از آن الگوبرداری میکنند. این مورد بیشتر در بخش خصوصی اتفاق میافتد و چنین فیلمسازانی تحت تأثیر محتوای نهادهای دولتی سینمایی نیستند بنابراین نمیتوانیم بگوییم یک نهاد سینمایی محتوای سینمایی یک سال سینما را سیاستگذاری میکند.
این کارشناس سینمایی در پایان نبود آثار پلیسی، دفاع مقدسی و کودک را خلأ سینمای ایران دانست و بیان کرد: این خلأ تنها به نبود حمایت دولت برنمیگردد و بیشتر به ذائقه مردم بستگی دارد. این روزها مردم فیلمهای کمدی را میپسندند و تهیهکنندگان هم غالباً به ساخت کمدی تمایل پیدا میکنند و بدیهی است در چنین وضعیتی آثار پلیسی، کودک و نظایر آن تولید نشود.
در نهایت با استناد به گزارشی از تسنیم درباره ریلگذاری قطار سینمای ایران پس از انقلاب میتوان گفت «عوامل تأثیرگذار در ریلگذاری اصلی سینمای ایران به سه بخش، «سیاستگذاران و مسئولان سینمایی»، «مخاطبان سینما» و «فیلمسازان و بدنه سینمایی» تقسیم میشوند اما باید اهمیت تأثیر مخاطب سینما که از نقش پیرو و دنبالهرو در دهههای پیشین به نقش تعیینکننده سینما در دهه اخیر بدل شده را در این سیاستگذاری بیش از سایر گزینهها دانست».
نظر شما