تحولات لبنان و فلسطین

اول آبان‌ماه؛سال‌روز شهادت سیدمصطفی خمینی است.کسی که به تعبیر امام،«امید آینده اسلام»و به بیان رهبر انقلاب«از لحاظ جنس و فلز شخصیتی، نسخه دوم خود امام بود».نگاهی داریم به زندگی فرزند ارشد امام که زندگی و شهادتش کمک بزرگی به انقلاب اسلامی ایران کرد.

نسخه دوم امام (ره) / نگاهی به زندگی و زمانه آیت‌الله سیدمصطفی خمینی در سالروز شهادتش

به نام پدر، به یاد پدر

اولین فرزند روح‌الله خمینی که در آذر ۱۳۰۹ به دنیا امد، اسمش را به‌نام پدر شهیدش «سید مصطفی» گذاشت تا یاد او را زنده کند. روحانی مبارزی که در جوانی با ظلم حاکمان و خانات منطقه مبارزه کرد و در جوانی جانش را در این راه از دست داد تا سیدروح‌الله در شش‌ماهگی یتیم شود.سید مصطفی تحصیلات ابتدایی را که تمام کرد، مدتی در تردید بود؛ اما بالاخره در پانزده‌سالگی تصمیمش را گرفت و حوزه علمیه و فراگیری علوم اسلامی را به تشویق پدر انتخاب کرد.

طلبه باهوش با روحیه اجتهادی

ادبیات عرب و کتاب‌های مقدماتی را بیشتر به شاگردی پدرش خواند. در هفده‌سالگی هم که معمم شد، پدرش برایش جشن مفصلی گرفت و دوستانش را دعوت کرد تا با تشریفات ویژه عمامه بر سرش بگذارد. سیدمصطفی هوش و حافظه خوبی داشت، تا حدی که اشعار الفیه و منظومه و متن برخی کتاب‌ها را حفظ بود. مقدمات و سطح را با شاگردی اساتیدی مثل محمد صدوقی، مرتضی حائری و... در کم‌تر از شش سال به پایان رساند تا پای درس خارج آیت‌الله بروجردی، حجت کوه‌کمره‌ای، سیدمحمد محقق داماد و البته حضرت پدر بنشیند.البته به فقه و اصول اکتفا نکرد و همزمان فلسفه را نزد سیدرضا صدر، رفیعی قزوینی و علامه طباطبایی می‌آموخت. سیدمصطفی از همان ابتدای تحصیل تعبدی نسبت به مطالب علمی نداشت و چیزی را سربسته و بی چون و چرا نمی‌پذیرفت. تجزیه و تحلیل می‌کرد و از همان ابتدا روحیه اجتهاد داشت. همین روحیه باعث رشد او شد و در بیست و چندسالگی به اجتهاد رسید. هنوز به ۳۰ سالگی نرسیده بود که جامع معقول و منقول شد.

تدریس و آثاری که ناتمام ماند

مثل بسیاری از دیگر طلبه‌های فاضل، از ابتدا و در کنار تحصل، تدریس هم می‌کرد. بیشتر کتاب‌های مقدماتی و سطح حوزه را در دوره جوانی برای طلاب حوزه علمیه قم تدریس کرده بود. در نجف هم ابتدا به تدریس شرح منظومه، کفایة‌الاصول و مکاسب پرداخت و چندی بعد، کرسی درس خارج فقه و اصول و تفسیر را برپا کرد که حدود ده سال به طول انجامید. سیدمصطفی علاوه بر تدریس علوم اسلامی، آثار و تألیفات زیادی هم داشت که بالغ بر ۴۰ عنوان می‌شود. گرچه عمرش کفاف نداد و چندان فرصت تقریر و بیان نظریات علمی و اجتهادی خود را نیافت.

طریقت در طریق کربلا

اهل سیر و سلوک بود و دیگران را نیز به دستورالعمل‌های اخلاقی توصیه می‌کرد.مقید به پیاده‌روی تا کربلا در بسیاری از زیارت‌های مخصوصه امام حسین(ع) بود. نیمه شعبان، عرفه، اربعین، اول و نیمه رجب گاه به راه می‌افتاد و عده‌ای را نیز همراه می‌کرد تا از نجف تا کربلا را پیاده طی کنند. گاهی کف پایش تاول‌هایی می‌زد، مجروح می‌شد و خونابه راه می‌افتاد؛ ولی از حرکت بازنمی‌ایستاد.آیت‌الله بهاءالدینی درباره‌اش می‌گفت: «فرزند امام بود، بلکه خود، امامی بود که پدری مثل امام داشت...».

حرکت علی‌وار در نهضت خمینی

سیدمصطفی از ابتدای نهضت امام خمینی هم‌پای امام وارد فعالیت‌های سیاسی شد. برادرش سیداحمد می‌گفت: «اگر درباره امام می‌گویند حرکت‌هایشان پیامبرگونه است، باید درباره مرحوم حاج‌آقا مصطفی نیز گفته شود که حرکتشان علی‌وار بود نسبت به پیامبرگونه بودن امام.»پس از دستگیری امام در شب ۱۵ خرداد ۴۲ نقش به‌سزایی در به حرکت درآوردن نیروهای مردمی داشت؛ او در غیاب امام، پیام‌های ایشان را به اطلاع مردم می‌رساند و جریان مبارزه را مدیریت می‌کرد.مأموران ساواک درباره‌اش نوشتند: «در شهرستان قم پسر آیت‌الله خمینی که معمم می باشد به‌جای وی نشسته و دستورهای او را به مورد اجرا می‌گذارد و اعلامیه‌هایی تهیه کرده و برای روحانیون می‌فرستد»

زندان و تبعید به‌خاطر کاپیتولاسیون آمریکایی

سیدمصطفی پس از دستگیری مجدد امام در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ و در اعتراض به کاپیتولاسیون، بازاریان قم را ترغیب کرد تا بازار را ببندند. روز بعد او را هم دستگیر و به زندان قزل‌قلعه تهران منتقل کردند. ۹ روز تحت بازجویی بود.با تبعید امام به ترکیه، سید مصطفی نیز تبعید شد و کم تر از یک‌سال بعد، هر دو به عراق منتقل شدند؛ تبعیدی که دوازده سال به طول انجامید.تبعید امام به نجف با هدف تحت‌الشعاع قرار گرفتن ایشان در بین مراجع بزرگ آن حوزه بود، ولی نمود علمی و درخشش سیدمصطفی در دروس علما و مراجع آن حوزه، بیشتر باعث جلب افکار به سمت امام شد. در درس امام هم حاضر می‌شد و بحث و جدل‌ها و اشکالات و پاسخ‌هایی که با امام رد و بدل می‌کردند، اعلمیت امام را ثابت می‌کرد.

تداوم نهضت امام در عراق

سیدمصطفی در نجف نیز از مبارزه و فعالیت سیاسی دست نکشید و چراغ نهضت امام خمینی را هم‌چنان روشن نگه‌داشت. او پیام‌ها و اعلامیه‌های امام را به ایران و سایر کشورها ارسال می‌کرد و اخبار نهضت را به اطلاع امام می‌رسانید. بیت امام و منزل سیدمصطفی در نجف، مرکز رفت‌وآمد دوستان امام از سراسر جهان بود.البته فعالیت سیاسی او منحصر به ایران نبود و با علمای عراق و مبارزان عراقی نیز ارتباط داشت.سید مصطفی از عدم آمادگی نظامی مسلمانان اظهار تأسف و تأثر می‌کرد و به آیه شریفه «و اعدوا لهم ما استطعیتم من قوه...» تمسک می‌جست. به‌همین دلیل آموزش نظامی را برای مبارزان ضروری می‌دانست. تلاش کرد روحانیون خارج از کشور به پایگاه‌های فلسطین بروند و در آن‌جا دوره نظامی ببینند.علاوه بر این به حفاظت از جان امام که در معرض تهدید رژیم ایران و عراق بود نیز توجه داشت و تعدادی از یاران امام با گذراندن آموزش‌های نظامی حفاظت جان امام را برعهد گرفتند.اوج‌گیری مبارزات با رژیم پهلوی در ایران، با فعالیت‌های جنبش آزادیبخش فلسطین مقارن بود که با همراهی و تأیید امام و یاران ایشان مواجه شد بود.

درگذشت شهادت‌گونه

صبح روز یکشنبه ۱ آبان ۱۳۵۶ سر سفره صبحانه خبری از حاج آقا مصطفی نبود. شب قبلش افرادی به ملاقاتش آمده بودند و از سحرهنگام در اتاقش بود. همسرش که در پی‌اش رفت، او را در حالی دید که بر روی سجاده و کتاب‌ها به حالت سجده خم شده و حرکتی ندارد. به سرعت به بیمارستان منتقل شد، ولی کار از کار گذشته بود. قسمت‌هایی از بدنش را لکه‌های بنفش‌رنگی فراگرفته بود و تشخیص پزشکان، فوت بر اثر مسمومیت بود؛ اما دولت عراق و ساواک، علت مرگ را سکته قلبی اعلام کردند.

امام(ره) پیام کوتاهی صادر کرد: «انا لله و انا الیه راجعون. در روز یکشنبه نهم ذی القعده الحرام ۱۳۹۷ مصطفی خمینی، نور بصرم و مهجه قلبم دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد. اللهم ارحمه واغفر له واسکنه الجنه بحق اولیائک الطاهرین علیهم الصلوه والسلام.». امام با آن همه علاقه‌ای که به مصطفی داشت، چونان کوهی محکم بود. صرفا در مسجد حضور یافت، فاتحه‌ای خواند و برگشت. در نجف کسی اشک پدر داغ‌دیده را ندید.

درگذشت سیدمصطفی خمینی ۴۷ساله که به تعبیر امام، امید آینده اسلام بود و جایگاه ویژه‌ای در نهضت انقلابی مردم ایران داشت، طبیعی به‌نظر نمی‌رسید و مشکوک به ترور بود. اما تروری که قرار بود نهضت اسلامی را تضعیف کند، بازتاب گسترده‌ای در ایران و کشورهای منطقه پیدا کرد و نتیجه دیگری در پی داشت.

پس از پانزده سال: دوباره «خمینی»

با انتشار خبر شهادت حاج‌آقا مصطفی، بازار نجف تعطیل شد. بدنش ابتدا به کربلا رفت و با حضور جمعیت انبوهی تشییع شد و روز بعد به نجف برگشت تا بر دوش اهالی نجف تا حرم مطهر علوی تشییع شود. آیت‌الله خویی بر بدن مطهرش نماز گزارد و در حرم امیرالمؤمنین(ع) و در مقبره علامه حلّیبه خاک سپرده شد.

اما طوفان شهادت حاج‌آقا مصطفی تازه شروع شده بود. سیل پیام تسلیت از کشورهایی نظیر پاکستان، افغانستان، عربستان، کویت، بحرین، هند و حتی برخی شهرهای اروپایی و آمریکایی به طرف نجف سرازیر شد و در برخی مناطق مجالس عزاداری و حتی تظاهرات‌هایی برپا شد.

در ایران نیز مجالس عزا و ترحیم حاج‌آقا مصطفی «خمینی» برپا شد، نامی که سال‌ها بر سر منابر ممنوع شده بود. عموم مردم پس از پانزده سال کم‌خبری دوباره نام «خمینی» را می‌شنیدند و با نام او طنین صلوات از جمعیت برمی‌خواست. خون او طوفانی مردمی را به حرکت درآورد و به تعبیر رهبر انقلاب «جرقه انقلاب» زده شد.

محمد ولیان پور

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.