قدس آنلاین: رویکرد آینده پژوهی در بررسی مسائل سیاست خارجی کشورها یا مطالعات روابط بین المللی دارای اهمیت و کارکردهای فراوانی است. آینده پژوهی بر مدار واقعگرایی، امکان علاج واقعه قبل از وقوع یا کاستن از تبعات و آثار منفی و غیر قابل پیش بینی را برای دولتها، سیاستمداران و سیاستگذاران فراهم میکند. از سوی دیگر بررسی آینده نگرانه تحولات و مسائل میتواند روندها و اقدامات فعلی را به سوی آینده ترسیمی یا مورد انتظار به صورت گامبهگام پیش ببرد و قابل تحقق سازد. باوجود چنین ظرفیتی برای آینده پژوهی، اما خاورمیانه شناسی با محوریت رویکرد آینده نگری با چالشها و مسائل عدیدهای روبروست که کار محققان و سیاستگذاران را دشوار میسازد. عدم وجود اطلاعات متقن و اسناد رسمی از روندها و مسائل جاری در منطقه خاورمیانه از یکسو و نیز عدم شفافیت در سیاستها و اقدامات نظامهای سیاسی از سوی دیگر موجب میشود خاورمیانه پژوهی توسط محققان براساس واقعیتهای موجود صورت نگیرد و درنتیجه به تبع آن نیز شاهد عدم درک صحیح و غیر قابل پیش بینی از تحولات آینده خاورمیانه باشیم.
همچنین غلبه نگاه امنیتی و بدبینانه موجب میشود تا پژوهشهای میدانی در اوج تحولات جاری بینتیجه بماند و محققان را از پیش بینی آینده محتوم دور کند. از سوی دیگر روند و سرعت بالای تحولات در خاورمیانه موجب گردیده تا پژوهشگران و سیاستگذاران، توجهات و تمرکز خود را از تحقق اهداف بلند مدت و آینده دور تغییر داده و بجای آن به آینده نزدیک و محتوم توجه داشته باشند. همین مسئله باعث میشود تا محققان و سیاستگذاران به مدیریت و کنترل شرایط موجود یا آینده نزدیک بسنده کرده و از برنامهریزی یا دستیابی به اهداف در آینده دور صرفنظر کنند. بدین ترتیب دلایل عدم ترسیم هر نوع آیندهای برای خاورمیانه را شاید بتوان از درون نکاتی که دیوید فرامکین در کتاب «صلحی که همهی صلحها را بر باد داد» درباره چگونگی تشکیل خاورمیانه جدید و درگیر بودن آن با بحرانهای پیدرپی مطرح میکند، توضیح داد. شرایط ناپایدار و مواجهه خاورمیانه با بحرانهای پیچیده و گوناگون که مسیر آینده پژوهی و برنامهریزی سیاستها را دشوار میسازد، به علت همان رویاهای دور و دراز حاکمان و قدرتهایی است که در صد سال اخیر به دنبال تعبیر آن بودند و شرایط فعلی را برای منطقه رقم زدند.
اما از سوی دیگر، روندهای موثر و پایداری نیز در تحولات خاورمیانه نقش آفرین هستند که بررسی چشم اندازهای مرتبط با آن میتواند تاحدود زیادی پژوهشگران را در تحلیل آینده خاورمیانه موفق سازد. در همین راستا، میتوان از رقابتهای منطقهای و خلأ نظم منطقهای، تغییرات ایدئولوژیکی و تحولات در حوزه رهبری نظامهای موجود نام برد. البته مؤسسۀ خاورمیانه در گزارشی دربارۀ آیندۀ خاورمیانه در سال ۲۰۳۰ به متغیرهای دیگری در این باره اشاره میکند. این گزارش بر دو متغیر «دخالت آمریکا در خاورمیانه» و «وضعیت اقتصادی منطقه» به دلیل تأثیر مستقیم یا ارتباطشان با روندهای متعدد مذکور، تاکید دارد. درنهایت، تلاقی منافع و مصالح بازیگران متکثر و متنفذِ بیرون و درون منطقهای با یکدیگر و تغییر مداوم اقدامات مورد نیاز متناسب با آن نیز، موجب شده تا سیاستگذاری دولتها و پژوهش پژوهشگران دچار نوسانات عدیده شود و ترسیم الگوها و چشم اندازهای مشخص و چارچوب مدارانه را دشوار کند.
انتهای پیام/
نظر شما