به گزارش قدس آنلاین، شیوههای جدید ترویج مطالعه و کتابخوانی نسبت به گذشته تغییر کرده و با توجه به توسعه شبکههای اجتماعی و وقتگذرانی بیشتر مردم در فضای مجازی، تبلیغ کتابخوانی، سخت و آسان شده است یعنی باید به مردمی که ساعت زیادی در روز را در صفحات مجازی میچرخند، چنان خوراک جذاب و خوشمزهای داد تا به جای گوشی، کتاب به دست بگیرند، اما چطور میتوان از بستر فضای مجازی برای ترویج کتابخوانی بهره برد؟ آیا بلاگری کتاب یک فرصت برای این عرصه است یا آسیب؟ برای پاسخ به این پرسشها سراغ دو نویسنده و فعال فرهنگی در عرصه کتابخوانی و فضای مجازی رفتیم.
احسان رضایی، نویسنده و کارشناس فرهنگی که بسیاری او را از برنامه «کتابباز» میشناسند با بیان اینکه با توسعه ابزارهای جدید مثل شبکههای اجتماعی و پادکستها، شکل تبلیغ و ترویج کتاب تغییر کرده است، به خبرنگار ما میگوید: البته اصول کار همچنان مثل گذشته است یعنی همان طور که مؤثرترین راه ترویج، تبلیغ چهره به چهره و تأیید شخص مورد اعتماد بود، امروز روش مواجهه با شخص مورد اعتماد دچار دگرگونی شده و میتوانیم در پادکستها و ویدئوهای کوتاه شبکههای اجتماعی، افراد مورد علاقهمان را دنبال کنیم و از این رو افرادی که پیشتر رسانه و امکانی نداشتند امروز میتوانند مروج کتابخوانی باشند.
به گفته او، عدهای هم کار بلاگری کتاب و تجاری برای فروش کتاب را با استفاده از جذابیتهای بصری در فضای مجازی انجام میدهند مثلاً بعضی از ناشران کتابهایشان را برای هنرپیشههای معروفی که چند میلیون دنبالکننده در شبکههای اجتماعی دارند میفرستند تا آنها را معرفی کنند یا برای بلاگرهایی که تولید محتوا میکنند، به هر حال ترویج کتابخوانی با ارائه محتوایی متفاوت در این فضا انجام میشود اما مسئله اینجاست تعداد روشهای ترویج کتاب بیشتر شده و افراد و گروههایی که مروج کتابخوانی هستند فرصتهای بهتر و بیشتری برای تبلیغ کتاب یافتهاند به بیان دیگر مرجعیتی که در گذشته فقط برخی از رسانهها و روشنفکرها در ترویج کتاب داشتند از بین رفته و گروههای مختلف، ترویج کتابخوانی میکنند.
قدم زدن در بازار بزرگ کتاب
رضایی معتقد است روشهای جدید تبلیغ کتاب جای روشهای قدیمی را نگرفته است یعنی اگر در گذشته فلان استاد ادبیات، بهمان کتاب را معرفی میکرد و کسانی که آن استاد را قبول داشتند کتاب را میخریدند؛ امروز یک بلاگر ممکن است کتاب دیگری را معرفی کند ولی او جای فلان استاد ادبیات را نگرفته است؛ مخاطب هر دو شیوه تبلیغی را میبیند و انتخاب میکند.
وی با اشاره به تنوع و تکثر بازار کتاب خاطرنشان میکند: سلایق مختلف، کتابهای خاص خودشان را در این بازار پیدا میکنند و شیوههای جدید تبلیغ جای شیوههای قدیمی را نمیگیرد بلکه هر دو روش مکمل یکدیگر در ترویج کتاب هستند. هر کسی مطابق با سلیقه خودش، کتابی را از بازار نشر انتخاب میکند.این نویسنده درباره اینکه با توجه به افزایش فرصتها و امکانات تبلیغات کتاب، آیا کتابخوانی هم بیشتر شده است؟ میگوید: معمولاً گفته میشود اوضاع کتابخوانی بهتر نشده و متوسط شمارگان کتاب رو به کاهش است در حالی که شمارگان را باید در تعداد عناوین محاسبه کرد تا آمار کل کتابهای منتشره و سرانه کتابخوانی به دست آید و اتکای صرف به شمارگان، اشتباه است.
به گفته رضایی، تعداد کتابهای منتشره در کشور ما بسیار زیاد است و به طور متوسط سالانه ۱۰۰ هزار عنوان کتاب منتشر میشود که حدود ۳۰درصد آنها تجدید چاپ و حدود ۷۰ درصد هم چاپ اول هستند؛ زمانی که تعداد عناوین بالا برود با وجود جامعه ثابت تعداد مخاطبان، طبیعتاً شمارگان پایین میآید.
این منتقد ادبی توضیح میدهد: از سوی دیگر تعداد زیادی از این ۱۰۰هزار عنوان، کتابهای بیکیفیتی هستند چون بسیاری از ناشران به دلیل مزایایی همچون یارانه کاغذ، شرکت در نمایشگاه کتاب و... باید به حد نصابی از چاپ کتاب برسند که این عدد مبتنی بر کمیت است و این موضوع موجب میشود سالانه تعداد زیادی کتاب بیکیفیت چاپ شود.
رضایی با تأکید بر اینکه اگر کتاب خوب تولید شود، مردم میخوانند یادآور میشود: در سالهای اخیر کتابهای پرفروش زیادی داشتیم و همین مردمی که میگوییم کتابخوان نیستند از کتابهای خوب استقبال کردند مثلاً سال گذشته کتاب تاریخ مصور ایران باستان (دوره چهار جلدی) را با همکاری خانم فاطمه شفیعی سروستانی برای نشر سایان نوشتم که قیمت آن ۸ میلیون تومان بود و از ۸ هزار تیراژ، بالای ۷هزار و ۵۰۰ نسخه فروش رفته است، این را همان مردم کتاب نخوان خریدهاند یا مثلاً کتابهای نشر کارنامه که قیمت آثارشان نسبتاً بالاست اما با توجه به کاری که میکنند محصولشان به آن قیمت میارزد، فروش خوبی دارند. خواننده هوشمند بابت کالای خوب، هزینه میکند.
نقش مهم زنان در ترویج کتاب
احسان محمدی، نویسنده و کارشناس ارتباطات که چهرهاش برای علاقهمندان به فوتبال آشناست در این باره معتقد است: برخلاف آنچه گفته میشود که شبکههای اجتماعی رقیب و دشمن کتابخوانی هستند ولی نسل کتابخوان و علاقهمندان به کتاب توانستند از ظرفیت فضای مجازی برای ترویج فرهنگ کتابخوانی استفاده کنند.
نویسنده کتاب «شیوه دلبری و مترو آشوبی» به خبرنگار ما میگوید: فعالان حوزه کتاب چه ناشران، چه نویسندگان و چه علاقهمندان به کتاب از ظرفیت شبکههای اجتماعی بهره بردند و با شکلگیری گروههای کتابخوانی، افراد دور هم جمع میشوند و با هم کتاب میخوانند به ویژه خانمها از این ظرفیتها استفاده کردند چون زمان بیشتری برای یادگیری میگذارند و اشتیاق بیشتری برای به اشتراکگذاری کتابی که خواندهاند، دارند در واقع نقش خانمها در ترویج فرهنگ کتابخوانی و معرفی کتاب بسیار مهم است چون استفاده درست و هوشمندانهای از شبکههای اجتماعی دارند.
او درباره اینکه در گذشته معرفی کتاب از سوی افراد مرجع و گروههای تخصصی کتابخوانی معرفی میشد در حالی که امروز کتاب توسط بلاگرها هم معرفی میشود، خاطرنشان میکند: تنوع سلایق در کتابخوانی وجود دارد و این طور نبوده که همیشه کتابهای خوب، خوانده شوند. کتابهایی که شاید چنان محتوای فاخری نداشتند ولی مشتری داشتند.به گفته محمدی، بلاگرها در معرفیهایشان سوددهی ذهنی دارند یعنی ممکن است کتابی را معرفی کنند که اثر خوبی نباشد یا کتابی را معرفی میکنند که کتابهای خوب دیگر را به حاشیه ببرد. او با بیان اینکه در حال حاضر بیشتر از اینکه محتوای کتاب مهم باشد نحوه تبلیغ آن اهمیت دارد، میگوید: در عصر حاضر اگر شاهکار ادبیات را بنویسید اما بلد نباشید کتابتان را تبلیغ کنید و بفروشید، شکست خوردهاید به همین دلیل ناشران در حالی که برای هر کتابی ارزش قائل هستند اما در بازاریابی میان فروش کتاب و بادکنک، فرقی قائل نمیشوند چون باید هر دو را فروخت و به دست مشتری رساند، اگر این کار را نکنند هیچ ارزشی ندارد چون کالایشان به جای رسیدن به دست مشتری در انبارها خاک میخورد.
او که یکی از فعالان و اثرگذاران در شبکههای اجتماعی است، درباره تغییر نظر کاربران فضای مجازی به محتوای رایج این فضا که سرگرمی و گاهی ابتذال است، به سمت محتواهای مرتبط با کتاب میگوید: پیشتر افرادی در شبکههای اجتماعی فعال بودند؛ مرجعیت داشتند و مثل منتقدان قابل اعتماد برای خواندن کتابی به دیگران انگیزه میدادند ولی اکنون در بیشتر حوزهها، چه گردشگری، چه کتاب، چه غذا و چه خودرو، فضای رسانهای به دست بلاگرها افتاده و آنها با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و اغواگرانه، فرمان را به دست گرفتهاند.
به گفته محمدی، اساس شبکههای اجتماعی به ویژه اینستاگرام بر جاذبههای تصویری بنا شده است و در این فضا «کلمه» در برابر «تصویر» شکست میخورد چون اساس فضای مجازی، سرگرمی است اما اگر با هنرمندی بتوان سرگرمی را با آموزش همراه کرد، میتوان موفق شد.
او اضافه میکند: فضای گوشیها و پلتفرمها براساس سرگرمی طراحی شده است تا کاربر را مدت زیادی مشغول خودش نگه دارد. بلاگرهایی که این فضا را میشناسند و تکنیکها را بلدند میتوانند مخاطبان بیشتری را جذب کنند بنابراین ناشران کتابشان را برای تبلیغ به بلاگرها میدهند، شاید آن بلاگر اصلاً کتابخوان نباشد ولی همین که کتاب بیشتر دیده و به فروش آن کمک شود، اتفاق خوبی است.
محمدی در پایان یادآور میشود: برخلاف ادعایی که صنعت کتاب در ایران را ورشکسته میداند به نظرم صنعت پرسودی است. در زمان قرنطینه کرونا، رکورد فروش کتاب در ایران به ویژه در فروش کتابهای دیجیتال شکسته شد، قطعاً مخاطبی وجود دارد که این تعداد کتاب را میخرد. به نظرم کتاب و کلمه همچنان مخاطب دارد و امیدوارم مخاطبانش روزافزون شود.
نظر شما