آیتالله مسعودی خمینی؛ شامگاه ۲۳ آبانماه در مراسم بزرگداشت علامه طباطبایی که در دارالقرآن و بیت قدیمی ایشان برگزار شد با بیان اینکه امثال بنده فقط برخی از جهات و حیث شخصیت ایشان را میتوانیم تبیین کنیم، گفت: بنده در مدت نیم قرن اخیر سه انسان بزرگ یعنی امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی و آیتالله بهجت را دیدم و خدمت ایشان بودم. هر سه از شخصیتهایی بودند که ما ظاهر خوب آنان را میدیدیم ولی ابعاد ناشناختهای داشتند.
وی افزود: امام را بنده قبل و بعد از انقلاب در خدمتشان بودم و ۱۲ سال هم خدمت آیتالله بهجت در درس فقه بودم ولی وقتی به علامه طباطبایی شناخت پیدا کردم که برخی علیه ایشان قیام کرده بودند که چرا درس فلسفه میگوید.
وی افزود: این افراد خدمت آیتالله بروجردی رفتند و از فلسفه گلایه کردند و ایشان هم به علامه گفتند که درس فلسفه تعطیل شود و ایشان هم بلافاصله این کار را کردند؛ شاگردان ایشان وقتی سؤال پرسیدند که چرا تعطیل کردید، ایشان جواب داد آیتالله بروجردی رئیس حوزه است و من مطیع ایشان هستم.
مسعودی خمینی بیان کرد: یک ماه بیشتر نشد که برخی خدمت آیتالله بروجردی رفتند و از علامه تمجید کردند و با این رایزنی دوباره درس فلسفه شروع شد و ایشان ابتدا از فلسفه ابن سینا و شفا شروع کردند و بعد هم سراغ اسفار اربعه رفتند.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه جلسه درس ایشان کمکم رونق یافت، اظهار کرد: در ضمن این درس، برخی از ایشان خواستند که تفسیر را هم شروع کنند و جلسه تفسیری ایشان بسیار عالی بود و افراد با استعداد در آن حضور داشتند. بنده در خدمت علامه مصباح هم، حدود ۴۰ سال خدمت علامه طباطبایی بودیم و من دیدم علامه وقتی تدریس میکند به جایی نگاه میکند و حتی چشم هم بر هم نمیزند؛ به آقای مصباح گفتم گویی ایشان از جایی تفسیر را میگیرد و میگوید که ما متوجه نمیشویم.
مسعودی خمینی با بیان اینکه علامه خصوصیاتی داشت که بنده در هیچ فرد دیگری ندیدم، گفت: هر کسی که از او سؤال میکرد بزرگ یا کوچک و عالم و غیرعالم میایستاد و جواب میداد و تواضع به خرج میداد و دست کسی را رد نمیکرد حتی اگر در بین راه بود.
وی افزود: یک روز علامه از درس بلند شد و در حال رفتن بود؛ بنده به آقای مصباح گفتم من چند دقیقه با علامه کار دارم و شما بروید؛ به علامه عرض کردم دنیا که میگوییم چیست؟ ایشان فرمود من الان نمیتوانم بگویم و شما شب خواهید فهمید؛ بنده همان شب در خواب دیدم رودخانه قم کلاً پر از آب شده و گلآلود است و من در این آب در حال شنا هستم و تلاش میکنم خودم را از این آب بیرون بکشم ولی هرقدر تلاش میکنم توان آن را ندارم و دست و پای من با طنابهای ریز و درشت بسته شده است.
تولیت سابق آستان مقدس حضرت معصومه(س) با بیان اینکه فردا به درس ایشان رفتم تا ماجرا را تعریف کنم ولی قبل از اینکه خدمتشان برسم فرمودند دنیا را دیدی؟ و بنده گفتم بله، افزود: این بیت از شعر کلیم کاشانی را خدمت ایشان خواندم: یک روز صرف دل کندن از آن شد/ ایشان فرمود خیلی زحمت دارد و مشکلات و سجدهها و شب نخوابیها دارد؛ بنده خودم دیدم که ایشان در مدرسه حجتیه حدود یک ساعت سر بر سجده میگذارد و استغفار میکرد و میگفت: کنت من الظالمین.
مسعودی خمینی بیان کرد: هر کسی به درس ایشان میآمد جذب اخلاق ودرس ایشان میشد لذا تفسیر ایشان که نوشته شد بینظیر است و خواهد بود؛ بنده از ایشان در مورد این تفسیر پرسیدم که برخی میگویند تفسیر شما اشتباهاتی دارد، آیا درست است؟ ایشان فرمودند کتاب من اشتباه دارد ولی اشتباهاتی که این افراد میگویند برای آنان قابل درک نیست.
تولیت سابق آستان مقدس حضرت معصومه(س) همچنین با تمجید از شخصیت آیتالله بهجت با بیان اینکه ایشان از جهت فقهی اهل کتاب را پاک میدانست، گفت: ما یک روز با آقای مصباح وارد درس ایشان شدیم و قبل از آن هم بحثی با هم داشتیم؛ وقتی داخل درس نشستیم به محض اینکه بحث را شروع کرد به همان موضوعی پرداخت که محل جدل و بحث بین من و آقای مصباح بود.
وی افزود: بنده حدود بیست سال در حرم مطهر حضرت معصومه(س) نوکری کردم و برخی کارها هم انجام دادم از جمله این که گنبد را طلا کردیم؛ یک روز در حرم آیتالله بهجت را دیدم و ایشان فرمود که این گنبد در حال خرابشدن است آن را درست کنید؛ من تعجب کردم که ایشان کی به پشت بام رفتند و این خرابی را دیدند که ما ندیدهایم و چند روز بعد دوباره ایشان هیمن تذکر را به بنده داد و چند روز بعد هم دوباره ما را به منزلشان دعوت کرد و خطاب به ما گفت چرا این گنبد را درست نمیکنید و همانجا دستور دارد که ۱۵ میلیون برای بازسازی بدهند.
مسعودی خمینی افزود: بنده به معاونین خودم گفتم به بالای پشت بام حرم بروید و ببینید کجا خراب است و وقتی رفتند تأیید کردند که گوشهای از آن طوری خراب شده است که یک انسان از آن رد میشود و از همانجا به فکر بازسازی گنبد افتادیم و ۲۲۰ کیلو طلای ناب برای گنبد خریدیم و در آن به کار بردیم.
وی ادامه داد: علامه طباطبایی فردی بینظیر بودند که از جهات علمی و عملی و مسائل معنوی خودساخته و سر تا پا علم و درک و خداپرستی بود و تا آخرین ساعات زندگی هم عبادت طولانی و نماز شب داشت.
نظر شما