تحولات لبنان و فلسطین

شب ۲۳ماه مبارک رمضان برای هر مسلمان صاحبدلی در همه قرون و اعصار، بزرگ و پرقدر و ارزش است. چنین شبی در سال۱۳۵۰ بود که پس از ۱۷سال تلاش شبانه‌روزی، سرانجام نگارش اثر ارزشمند تفسیر المیزان به پایان رسید.

دایرة‌المعارفی از کلام الهی/  شبی که نگارش تفسیر گرانقدر« المیزان» به پایان رسید

تفسیری که به گفته بسیاری از علما از جامع‌ترین و مفصل‌ترین تفاسیر شیعی قرآن به زبان عربی است. به مناسبت سالگرد پایان نگارش این اثر گرانسنگ می‌خواهیم به زندگی علامه محمدحسین طباطبایی و چگونگی شکل‌گیری این اثر بپردازیم.

کتابی برای تمام اعصار
علامه طباطبایی تألیف و نگارش تفسیر قرآن را سال۱۳۳۳ش برابر با ۱۳۷۴ق آغاز کرد و ۲۳ماه رمضان ۱۳۹۱ق برابر با دوم آبان ۱۳۵۰ش به پایان برد. نخستین چاپ متن عربی کتاب از سوی انتشارات ‌دارالکتب الاسلامیه در تهران (۱۳۷۵ق) و نیز مؤسسة‌الاعلمی بیروت (۱۳۸۲ق و ۱۴۱۷ق) و متن فارسی کتاب بارها از سوی مؤسسه‌ دارالعلم قم، کانون انتشارات محمدی تهران و دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) منتشر شده است.
المیزان فی تفسیر القرآن معروف به تفسیر المیزان، تفسیر ترتیبی قرآن به زبان عربی است که در ۲۰ جلد تنظیم یافته است.
از زمان انتشار این اثر تاکنون دانشمندان و علمای دین نظرات گوناگونی درباره آن داده‌اند. به طور مثال شهید مطهری درباره تفسیر علامه چنین گفته: «من می‌توانم ادعا کنم این تفسیر از جنبه‌های خاصی، بهترین تفسیری است که در میان شیعه و سنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است». 
همچنین آیت‌الله جوادی آملی این اثر را مخزنی از آرا و افکار دانسته و گفته‌اند: «همان‌طوری که قرآن مخزن همه علوم است تفسیر استاد علامه نیز مخزن آرا و افکار و علومی است که این حکیم الهی از آن بهره‌مند شده و به دیگران رسانیده است».

ترجمه فارسی چگونه انجام گرفته است؟
ترجمه فارسی کتاب ابتدا توسط جمعی از فضلا و مدرسان حوزه علمیه قم از جمله ناصر مکارم شیرازی، محمدتقی مصباح یزدی، سید محمدباقر موسوی همدانی، عبدالکریم نیری بروجردی و... در ۴۰ جلد صورت گرفت، ۱۰جلد اول این ترجمه در انتشارات دارالعلم قم و ۳۰جلد بعد در انتشارات محمدی منتشر شد. پس از آن همین ترجمه توسط بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی با همکاری مؤسسه نشر فرهنگی رجا و مؤسسه امیرکبیر در ۲۰جلد دو بار در سال‌های ۱۳۶۳ و ۱۳۶۴ش چاپ شد.
از آنجا که نیمی از کتاب به قلم سید محمدباقر موسوی همدانی ترجمه شده بود، به توصیه علامه طباطبایی، برای یکدست شدن، ترجمه بقیه جلدهای کتاب یک بار دیگر به وسیله ایشان به زبان فارسی برگردانده شد. این اثر توسط دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) مکرر به چاپ رسیده است.

نگاهی به محتوای اثر
علامه طباطبایی در آغاز تفسیر، مقدمه‌ای نوشته و ضمن نگاهی اجمالی که به سیر تطور تفسیر و روش‌های آن دارد روش‌های تفسیری قبلی و معاصر خود را نقد کرده و دیدگاهش را درباره روش درست تفسیر شرح می‌دهد. او روش تفسیر قرآن به قرآن را شیوه درست تفسیر قرآن می‌داند و معتقد است روش اهل بیت(ع) در تفسیر، همین بوده است. علامه معمولاً پس از تفسیر بخشی از آیات، مبحثی با عنوان بحث روایی ترتیب داده‌ و در آن به نقد و بررسی روایات تفسیری پرداخته است.
محورهای کلی مباحث در تفسیر المیزان براساس تصریح علامه طباطبایی عبارت‌اند از:
 معارف مربوط به اسمای الهی
 معارف مربوط به افعال الهی
 معارف مربوط به واسطه‌ها میان خداوند و بندگان، مانند لوح، قلم و عرش
 معارف مربوط به انسان پیش از دنیا
 معارف مربوط به انسان در دنیا
 معارف مربوط به انسان پس از دنیا
 معارف مربوط به اخلاق انسانی

مردی که تفسیر المیزان را نوشت
مرحوم علامه طباطبایی، سال۱۲۸۱ شمسی در خیابان مسجد کبود شهر تبریز، در منزل شخصی پدرشان حاج سید محمد آقا طباطبایی متولد شدند! مادر ایشان ربابه خانم از فامیل یحیوی تبریز، دختر غلامعلی یحیوی و از اشراف تبریز بودند. چهار یا پنج سال پس از تولد ایشان، خداوند برادری به ایشان عطا می‌کند که او را محمد حسن نام می‌گذارند و کمی پس از تولد محمدحسن، مادر ایشان فوت می‌کند. تقریباً پنج سال بعد، پدر ایشان هم فوت می‌کند. در این زمان دو برادر یکی ۹ سال و دیگری پنج ساله بودند.
پس از فوت مادر و پدر، یکی از محترمان فامیل، یعنی پدر شهید قاضی طباطبایی (شهید محراب) که حاج میرزا باقر قاضی نام داشت، کفالت اوضاع مالی و زندگی این دو بچه را به عهده می‌گیرد. این دو بچه زیر نظر مرحوم حاج میرزا باقر قاضی رشد می‌کنند.مرحوم علامه طباطبایی سال ۱۳۰۴ در سن ۱۹سالگی با یکی از خویشاوندان خود، دختر حاج میرزا مهدی مهدوی طباطبایی ازدواج کردند و سپس دو برادر عازم نجف شدند.
علامه طباطبایی می‌گفت: وقتی وارد نجف شدیم نمی‌دانستم چه درسی باید بخوانم و از چه کسی باید درس بگیرم. روزی آقایی دست به شانه من زد، برگشتم و دیدم سیدی است که تا آن تاریخ ایشان را ندیده بودم. سید پرسید: شما محمدحسین هستید؟ ایشان هم خود را معرفی می‌کند. آن آقا می‌گوید: شما آمده‌اید درس بخوانید اما احتمال می‌دهم نمی‌دانید چه درسی باید بخوانید و از چه کسی باید درس بگیرید؟
آن سید بزرگوار سپس به منزل علامه طباطبایی می‌رود و آن‌ها را راهنمایی می‌کند. از این پس ارتباط علامه طباطبایی با آن سید که مرحوم سید علی آقا قاضی بوده، شروع می‌شود. مرحوم آیت‌الله سید علی آقا قاضی، استاد اخلاق، عرفان و سیر و سلوک بودند و در تمام مدت ۱۰سال و اندی سکونت علامه طباطبایی که در نجف بوده، با ایشان ارتباط اخلاقی و تربیتی داشتند.
علامه طباطبایی به اتفاق همسر و برادرش به مدت ۱۰سال در نجف اشرف اقامت داشت. در سال ۱۳۱۴ شمسی رضا شاه دستور می‌دهد از خروج ارز از ایران جلوگیری شود. به این ترتیب حاج میرزا باقر قاضی برای ارسال پول برای این دو برادر با مشکل مواجه می‌شود. این دو نیز به هیچ وجه از بیت‌المال استفاده نمی‌کردند. به این ترتیب، این دو بی‌خرجی می‌مانند و ناچار می‌شوند از دوست و آشنا قرض بگیرند و چون به سختی زندگی‌شان را می‌گذراندند تصمیم گرفتند به تبریز برگردند. پس از بازگشت به تبریز به دلیل غائله آذربایجان و شلوغی‌های تبریز، علامه و خانواده‌اش به قم مهاجرت می‌کنند.

فرصتی برای تفسیر قرآن
علامه در قم آشناهای کمی داشتند. بعضی طلاب تبریز که در قم ساکن بودند، متوجه شدند چنین شخصی به قم آمده و به همین دلیل از ایشان تقاضای تدریس کردند. ایشان نخست مباحث خارج فقه و اصول را آغاز کردند. اما خیلی زود متوجه شدند در قم برای فقه و اصول زمینه زیادی وجود دارد؛ اما مباحث قرآنی، ریشه‌ای و عقلی مانند فلسفه بسیار کم است، از این رو برنامه تدریس و کار خود را عوض می‌کنند و به تدریس تفسیر و فلسفه می‌پردازند. به این ترتیب طلاب بسیاری در حلقه درسی ایشان حاضر می‌شوند که برکات آن هنوز هم آشکار است. 

زنی که صاحب نصف المیزان است
علامه طباطبایی درباره همسر خود چنین می‏گوید: این زن بود که مرا به اینجا رسانید؛ او شریک من در کارهای علمی است و هرچه نوشته‏ام نصفش مال این خانم است. او به حدی به من کمک می‏کرد که گاه از چگونگی تهیه قبای خود اطلاع نداشتم (به این معنا که می‏رفت پارچه‏ای انتخاب می‏کرد، می‏خرید و پس از دوخت و آماده‏سازی در اختیار ایشان قرار می‏داد) وقتی مشغول تحقیق و پژوهش بودم با من سخن نمی‏گفت و سعی می‏کرد شرایط آرامی برایم ایجاد کند، رشته افکارم گسسته نشود و هر ساعت در اتاق مرا باز می‏کرد و آرام چای را می‏گذاشت و می‏رفت. مرحوم علامه به همسر باوفایش عشق می‏ورزید و برایش احترام بسیاری قائل بود. پس از درگذشتش علامه تا مدت‌ها هر روز بر سر قبرش حاضر می‏شد و در فقدان او ناباورانه اشک می‏ریخت و این مهر دوسویه همگان را به تعجب واداشته بود.

خبرنگار: صدیقه سادات بهشتی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.