به گزارش گروه فرهنگی قدس، هجدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» از روز گذشته کار خود را در پردیس چارسو آغاز کرده است. «روزگار احمد» به کارگردانی محسن اردستانی رستمی و تهیهکنندگی ساسان فلاحفر روایتی متفاوت از زندگی شهید احمد کاظمی در دو بخش ملی و شهید آوینی حضور دارد که امروز ۱۹ آذر ماه نخستین نمایش خود را در این رویداد تجربه میکند و دومین نمایش آن پنجشنبه ۲۲ آذرماه خواهد بود.
شهید کاظمی سرتیپ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در طول جنگ ایران و عراق فرماندهی لشکر ۸ نجف اشرف را بر عهده داشت و از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ فرمانده قرارگاه حمزه و طی سه سال بعد فرمانده لشکر ۱۴امام حسین(ع) بود. شهید کاظمی در فاصله سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴ به عنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران فعالیت میکرد و در شهریور ۱۳۸۴ به فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران منصوب شد. شهید کاظمی به طراحی و اجرای تاکتیکهای جنگی شهرت داشت و در عملیاتهای مختلفی در دوران دفاع مقدس این تاکتیکها را اجرا کرد. مستند «روزگار احمد» نگاهی تازه به زندگی مبارزاتی و فعالیتهای شهید کاظمی است. در ادامه مشروح گفتوگوی ما با کارگردان این اثر را درباره چگونگی ساخت این مستند میخوانید.
از دغدغه ساخت تا رسالت آگاهیبخشی
اردستانی رستمی که حوزه مقاومت و دفاع مقدس از علاقهمندیهایش در فضای مستند است درباره انگیزه خود از ساخت «روزگار احمد» میگوید: این مستند در مورد شهید کاظمی از بزرگان نظامی ایران است که بیشتر روی تاکتیکهای جنگی او متمرکز شده و کمتر به زاویه اجتماعی و انسانی ایشان پرداختهایم؛ معمولاً آثاری که در این زمینه ساخته شدهاند بیشتر به ابعاد احساسی و جنبههای انسانی و فردی میپردازند اما اگر از من به عنوان یک متولد دهه ۶۰ سؤال کنند که فرمانده لشکر تهران حاجاحمد متوسلیان یا شهید همت در دوران دفاع مقدس چه کارهایی انجام دادهاند نمیتوانم چیزی بگویم! یکی دیگر از این شخصیتها برای من حاجاحمد کاظمی است. نقل قولی است که شهید سلیمانی جنگ را از احمد کاظمی آموخته و این برای من دغدغه مهمی ایجاد کرد که چرا چنین مستندهایی درباره نخبه بودن این سردار جنگ ساخته نشده است؛ در واقع آنچه در این مستند برایم مهم بود آگاهی و شناخت عمیق مخاطب نسبت به این شخصیت است تا اگر روزی مستند روزگار احمد را دید بداند شهید کاظمی چه تاکتیکهای جنگی داشته و مصداقهایش را در این مستند پیدا کند.
وی در مورد دلایل شناخت اندک نسبت به فعالیتهای سرداران دفاع مقدس میگوید: به نظرم یکی از دلایل این عدم آگاهی و شناخت، کمبود آموزش در دوران مدرسه است و اصطلاحاً آشناییزدایی برای ما اتفاق نیفتاده و همیشه غلبه مسائل انسانی و اجتماعی بیشتر از وجهه نظامی بوده است. مثلاً شهید سلیمانی درباره حاجاحمد گفته او نخبه جنگ بوده، به عبارتی این فرد فارغ از ارتباط معنوی و صمیمیتی که با حاجقاسم داشته و همه هم میتوانیم ساعتها دربارهاش صحبت کنیم یک نخبه بوده؛ صفتی که تعارفبردار نیست و نمیتوان به هر کسی نسبت داد. ما در مستند روزگار احمد دست روی همین مسئله گذاشتیم و آن را بررسی کردیم که حاجاحمد کاظمی در جنگ چه فعالیتهایی داشته و چه اقدامهای ابتکاری انجام داده و مصداقی به این تاکتیکها اشاره کردیم تا دایره اطلاعات بیننده صرفاً در حد دانستن بیوگرافی این شهید نباشد.
«روزگار احمد» تایملاین مقاومت زندگی یک سرباز است
وی در ادامه میافزاید: شهید کاظمی ۴۶ سال عمر کرد اما در طول سالهای حیاتش فعالیتهای مهم و اثرگذاری انجام داد، چه زمانی که در نیروی زمینی یا نیروی هوایی بود و چه زمانی که در عملیاتهای مختلفی همچون والفجر، بیتالمقدس و حمله به کمپ منافقین حضور داشت میبینیم این فرد در این عمر کوتاه چه کارهایی انجام داده و اگر هر کس میخواست همه این کارها را انجام دهد باید دو سه برابر این سالها عمر میکرد. به عبارتی مستند روزگار احمد تایملاین مقاومت زندگی ۴۶ ساله یک سرباز و نخبه دفاع مقدس است.
حاجاحمد ودیعه الهی بود
وی با بیان اینکه شهید کاظمی برخلاف بسیاری از همرزمانش در سالهای دفاع مقدس به مقام شهادت نائل نیامد و با وجود اینکه تا چند دهه گذشته هم میان مردم بود اما شناخت کمی از او وجود دارد، تصریح میکند: به نظرم خداوند تعدادی از این عزیزان که در دوران انقلاب و دفاع مقدس گل میکنند را در زندگیشان نگه میدارد. چون اینها آدمهای اهل مقاومت هستند و کارهایی را در طول حیاتشان انجام میدهند. این افراد ودیعههای خدا برای ما هستند و باید آنها را بیشتر بشناسیم. به نظرم اگر حاجاحمد بیشتر عمر میکرد باز هم کارهای دیگری را در سختترین شرایط ممکن انجام میداد.
اردستانی رستمی درباره جزئیات مستند روزگار احمد میگوید: معتقدم در مستند به ویژه مستندهای پرتره اگر صفتی به کسی میدهیم باید مصداقش را هم بیاوریم. مثلاً اگر حاجقاسم سلیمانی در این مستند میگوید احمد کاظمی همیشه به خطرناکترین نقاط میرفت و لشکر و تیپش را هم همراه خودش میبرد یک شاهد مثال برای این حرف آوردیم که شهید کاظمی به چه مناطقی رفته و چه کارهایی انجام داده و یا اگر در جایی دیگر از ابتکار عمل او میگوییم مثالهایش را هم میآوریم که چه کرده؛ یک نمونهاش تونلی است که از زیر زمین تا خاک عراقیها زد و به آن سوی میدان رفت.
مستند روزگار احمد؛ سندی برای آیندگان
وی در ادامه درباره منابع مورد استفاده و مراحل تولید این مستند میگوید: کارهای تحقیقاتی و پژوهش، کتابها و گفتوگو با اشخاص مختلف از جمله منابعی بود که برای ساخت مستند به سراغش رفتیم. از ابتدا قرار بود مستند روزگار احمد ساخته شود و سپس از دل این مستند یک سریال بسازیم زیرا بخشهای مختلفی در این مستند بود که قابلیت تسری داشت. مثلاً زلزله بم و حضور شهید کاظمی میتوانست یک مستند کامل باشد یا عملیاتهای بدر، فتح خرمشهر، بیتالمقدس و... نیز هر کدام قابلیت یک قسمت مجزا در سریال را داشتند. حدوداً یک سال تصویربرداری این پروژه زمان برد و سه چهار ماه هم درگیر تدوین بودیم. یک بخش قابل توجه از کار ما به گوش دادن صدای بیسیمها و نوارهایی اختصاص داشت که از حاجاحمد کاظمی باقی مانده؛ یعنی اگر ما در خلال پژوهشها به واقعهای مانند تونل زدن در خاک عراقیها میرسیدیم، ساعتها به صداها گوش میکردیم، یا در مورد عملیات بیتالمقدس بیش از ۱۰۰ ساعت صدا گوش کردیم که شاید از این حجم حدود ۲ دقیقهاش انتخاب شد. همچنین به اسناد و تصاویر منتشر نشدهای همچون فیلمهایی از بم دست پیدا کردیم که حاجاحمد درباره بم توضیح میدهد. نتیجه زحماتی که رفقای من کشیدند و من هم کنارشان بودم، مستند «روزگار احمد» است که میتواند سندی برای آیندگان و الگویی برای ساخت اثر درباره دیگر سرداران دفاع مقدس و مقاومت باشد.
پژوهش؛ پاشنه آشیل مستندهای پرتره
کارگردان «ناصران عمورا» در ادامه با اشاره به اهمیت پژوهش در مستند یادآور میشود: پاشنه آشیل مستندهای پرتره به ویژه در مورد شخصیتهای بزرگ پژوهش است و اگر به درستی انجام نشود به یک دید سطحی و کلیشهای میرسیم اما اگر در مورد سوژه به صورت عمقی پژوهش، بررسی و تحلیل کنیم به مطالب تازهای دست خواهیم یافت که حتی ممکن است خانواده و برخی از همرزمان شهید هم از آن بیاطلاع باشند. زیرا وقتی منِ مستندساز وارد حیطه مستند پرتره میشوم با یک لنز واید دنیای سوژه را نگاه میکنم و در مورد زندگی ایشان به نکتههایی میرسم که این نکات میتواند الگو و راهگشا باشد و مسیر آگاهی ما را متفاوت کند. البته تاکنون مستندهایی درباره زلزله بم و شهادت حاجاحمد ساخته شده اما «روزگار احمد» با یک لنز واید به کل این وقایع نگاه کرده است.
اردستانی رستمی درباره اهمیت و تأثیر مستندهای پرتره در ساخت فیلمهایی درباره سرداران جنگ در سینمای دفاع مقدس تأکید میکند این گونه مستندها میتوانند جزو منابع پژوهشی فیلمهای سینمایی هم باشند و ادامه میدهد: مثلاً اگر من مستندی درباره شهید چمران میساختم، آقای حاتمیکیا که ۴۸ ساعت از زندگی مصطفی چمران را برای فیلم «چ» انتخاب کرده، میتوانست از این مستند به عنوان یک منبع استفاده کند؛ اینکه کدام مقطع زندگی شهید چمران آن وجهه مقاومتی و در عین حال دراماتیک را داراست و در عین حال شروع و پایان خوبی داشته باشد و بتواند سالیان بعد به عنوان یک سند تصویری مورد استفاده قرار گیرد. در مورد مستند روزگار احمد هم همین گونه است و میتواند به عنوان سند و مرجعی برای کتب و تحقیقات استفاده شود و طبیعتاً هر چقدر یک مستند دامنه وسیعتری داشته باشد و عمیقتر به موضوع بپردازد میتواند سند بهتری هم باشد. اینجاست که کار مستندساز بسیار حساس و کلیدی است و اگر کوچکترین اشتباهی صورت بگیرد این اشتباه تا سالیان سال دومینووار جلو میرود.
نظر شما