اینکه بدانی آمار سقط جنین در کشورت از آمار تصادفات جادهای بیشتر است دردناک است اما اینکه بدانی برای این فجایع هنوز هم اقدام نتیجهبخشی صورت نمیگیرد و روزانه ۱۲۰۰ فرصت نخبهپروری و زنده شدن از بین میرود و کاری از کسی بر نمیآید جز مادر و پدر این جنین سخت و دردناک است اما از آن دردناکتر دلایلی است که موجب میشود این ۱۲۰۰ جنین هیچ وقت زمینی نشوند و متولد نشده تمام شوند.
برخی به دلیل مشکلات خانوادگی و برخی فرهنگی و برخی هم به دلیل عدم آمادگی به سراغ سقط میروند و تلاش میکنند فرصت به دنیا آمدن را از جنین بگیرند که میتوانست روزی برای کشور و حتی خانواده خود کارا باشد.
دردناکترین دلیل سقط جنین آنجایی است که به دلیل فرزند دوم به بعد بودن و از ترس مسخره شدن توسط اطرافیان برخیها تلاش میکنند تا در خفا فرزند را از بین ببرند و این تن دادن به قتل تنها به دلیل حرف مردم بسیار دردناک بوده و نشان از فرهنگ پایین و عدم آگاهی و اعتماد به نفس خانوادهها دارد و نشان میدهد که هنوز این خانواده توان مستقل زیستن و ایستادن پای خواستههای خود را ندارد.
اما در کنار این مورد دردناک مورد دیگری هم وجود دارد که آن هم قابل هضم نبوده و بسیار جای تأمل دارد. بسیاری از خانوادهها به دلیل آمادگی نداشتن مثلاً محصل بودن مادر و یا کارمند بودن او و یا نداشتن امکانات اولیه تن به سقط میدهند و با این جمله خود را آرام میکنند که در فرصتی بهتر توان دوباره فرزنددار شدن را دارند.
به جز دلیل عجیبی که قطعاً مجوز قتل نخواهد بود عدم توجه این خانوادهها به این نکته است که گاهی با یک سقط عمدی امکان و فرصت دوباره مادر و پدر شدن را از خانواده گرفته و هیچگاه دیگر قدرت فرزنددار شدن را نخواهند داشت و در حسرت سقطی که کردند خواهند ماند.
این موضوع به جز عذاب وجدان سقط، تبعات روانی دیگری را به این خانواده تحمیل میکند.
باید گفت به جز موضوعات سلامت خانوادهای که طعم سقط عمدی را میچشد دچار مشکلات روانی نیز شده و خود را به چالش میکشد چالشی که شاید با اندکی تأمل هیچگاه به وجود نیاید.
نظر شما