مشهد کانون تجمع طرفداران استبداد صغیر شده بود. درگیری موافقان و مخالفان مشروطه در شهر به اوج خود رسیده بود و روسها که به بهانه حفظ امنیت و نظم در ایران مستقر بودند، قصد پایان دادن به این غائله را داشتند. مستبدان در حرم مطهر تحصن کردند و قوای تزار که روزگاری حامیشان بود، به هر قیمتی میخواست این تحصن را بشکند؛ حتی به قیمت شکستن حرمت حرم مطهر حضرت رضا(ع).
در هشتمین نشست از «قصههای حرم» در مؤسسه فرهنگی قدس، چگونگی و چرایی به توپ بستن حرم مطهر رضوی توسط روسها در ۱۲۹۱ خورشیدی مرور شد که در ادامه برخی از موضوعات مطرح شده توسط جواد نوائیان رودسری، پژوهشگر تاریخ و حرمشناس در این جلسه را مرور میکنیم.
نخستین بار نبود اما...
از آن روزی که گلولههای توپ روسها حرم مطهر امام رضا(ع) را نشانه رفت بیش از ۱۱۲ سال میگذرد، اما گذر ایام این حادثه ناگوار را از ذهن مردم مشهد و ایران پاک نکرده است؛ گلولهباران روسها نخستین حمله در تاریخ حرم مطهر نبود و این اتفاق پیش از آن هم رخ داده بود. جواد نوائیان رودسری در ابتدای توضیحاتش به این موضوع چنین اشاره کرد: «نخستین مورد مربوط به سال ۱۲۸۲ و دوره مظفرالدین شاه است. پس از قحطی سنگین خراسان در این دوره، عدهای از مردم در اعتراض به شرایط و اقدامات آصفالدوله شاهسون در حرم مطهر رضوی تجمع و تحصنی را ترتیب دادند. مردم برای باز کردن انبار غله، به سمت بالا خیابان حرکت کردند که واکنش مأموران را در پی داشت. پس از درگیری مأموران با آنان، جمعی در بالاخیابان کشته شدند و حین تعقیب تعدادی دیگری که به سمت حرم مطهر در حال فرار بودند، به سمت حرم مطهر هم گلوله شلیک شد. مورد دوم هم در ۲۹ آبان ۱۳۵۷ اتفاق افتاد که در پی تظاهرات شکل گرفته در اطراف حرم مطهر امام رضا(ع)، مردم به حرم مطهر رضوی پناه آوردند که پس از تعقیب توسط مأموران گلولههایی به برخی از فضاهای داخلی حرم مطهر شلیک شد».
به گفته این پژوهشگر تاریخی، گلولهباران حرم مطهر توسط روسها، یک واقعه منحصر به فرد نیست اما در ابعاد بسیار گستردهتری و توسط غیرمسلمانان انجام شده و تلفات و خسارات بیشتری داشته است.
به هر قیمتی قصد رسیدن به آبهای گرم جنوب را داشتند
«اگر تاریخ را به صورت مقطعی بررسی کنیم، به حقیقت نمیرسیم. بنابراین برای بررسی چرایی و چگونگی این واقعه نیز لازم است شرایط آن دوره را بیشتر بررسی کنیم». نوائیان با اشاره به این موضوع گفت: «تقریباً از اواخر دوره صفویه چالشها و برخوردها میان ایران و روسها آغاز شد. روسها با هدف کسب قدرت بیشتر اندیشه رسیدن به آبهای جنوب را در ذهن میپروراندند؛ از همین رو بود که در فاصله سقوط صفویه و روی کار آمدن افشاریه، بخشهای عمدهای از قفقاز را تحت تصرف خود درآوردند که با روی کار آمدن نادرشاه این توسعهطلبی موقتاً متوقف شد».
اما روسها هیچگاه از این هدف راهبردی خود چشمپوشی نکردند و به محض اینکه پس از مرگ آقامحمدخان، ایران قاجاری دچار بیثباتی شد، دوباره وارد قفقاز شدند و سلسله جنگهای ایران و روسیه آغاز شد. با وجود رشادتهای ایرانیان، به دلیل خیانتها و دسیسههای سیاسیون تهران، سرانجام این نبردها به قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان ختم شد و در ادامه سرزمینهای ماورای اترک هم براساس عهدنامه آخال برای همیشه از خاک ایران جدا شد. اما این پایان ماجرا نبود، چراکه روسها هنوز به آبهای گرم نرسیده بودند!
سه پاره شدن ایران در توافق استعمارگران
روسها در قرارداد ترکمانچای تعهد داده بودند سلطنت قاجار را در نسل عباس میرزا حفظ کنند و به همین بهانه دخالتهای زیادی در امور جانشینی و فضای دربار داشتند. به همین علت دربار قاجار به روسها متمایل بود و منطقه شمال ایران از جمله خراسان و شهر مشهد تحت نفوذ روسیه قرار گرفت.
اوضاع به همین منوال بود تا اینکه در ۱۹۰۷ میلادی به دنبال اوج گرفتن دوران صلح مسلح یا صلح گرم، روسها و رقیب دیرینهشان یعنی انگلیسیها طی توافقی درباره مستعمراتشان در آسیا، ایران را به سه منطقه نفوذ تقسیم کردند. شمال در سیطره روسها، جنوب در استعمار انگلیس و منطقه میانی به عنوان منطقه حائل در نظر گرفته شد.
این استاد تاریخ در ادامه توضیح داد: «روسها از مرزهای شمال تا اصفهان را تحت نفوذ داشتند و شروع به اعمال و تثبیت قدرت در این منطقه کردند. حمله روسها و قتل عام مردم تبریز توسط آنان در ۹ دی ۱۲۹۰ از جمله اتفاقات این دوره و در راستای همین موضوع بود».
همزمان شرایط ایران هم با روی کار آمدن استبداد صغیر نابسامان شد. پس از تبعید محمد علی شاه، کشور صحنه درگیری میان موافقان و مخالفان مشروطه شد و در این میان مشهد نیز به عنوان یکی از کانونهای مهم استقرار مخالفان مشروطه به شمار میرفت.
حمله به حرم مطهر حضرت(ع)
سال ۱۲۹۰ اختلافات در اوج بود و تابستان همین سال یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر ایران رقم خورد که اتفاقاً منشأ اصلی به توپ بستن حرم مطهر است. استبداد صغیر برچیده شده بود اما محمد علی شاه دوباره عزم پادشاهی کرده بود و راهی ایران شد. رد پای دخالت روسها را میتوان در حمایت از شاه مخلوع و ورودش به کشور از منطقه ترکمن صحرا دید.
این پژوهشگر تاریخ مشهد با ذکر این نکته گفت: «رسیدن این خبر به مشهد سبب تقویت جایگاه مستبدان شد و با وجود اینکه این شهر تحت حکومت مرکزی ایران بود، مخالفان مشروطه باز هم با حمایت عمومی مردم و تعدادی از علما توانستند دوباره قدرت بگیرند. لازم به ذکر است علما در مواجهه با مشروطه به سه گروه موافق، مخالف و میانهرو تقسیم میشدند که برخی از گروه مخالفان در مشهد مستقر بودند».
مشهد کانون تجمع بسیاری از مستبدان و مخالفان مشروطه شد و با شکلگیری هستههای طرفدار استبداد در این شهر، درگیریهای جدیدی با مشروطهخواهان آغاز شد. مستبدان مستقر در مشهد به واسطه کنسولگری روسیه تلگرافهای خود را برای محمد علی شاه ارسال کردند. روسها هم که طرفدار استبداد و دربار بودند، با حمایت و تقویت مستبدان، تکاپوهای بیشتری را در این شهر سازماندهی کردند. مجلات و مطبوعات مشروطهخواه تعطیل شد و حکومت مرکزی و رکنالدوله والی خراسان هم در مهار بحران ناتوان بودند.
در همین شرایط بود که در پاییز ۱۲۹۰ روسها به بهانه حفاظت از اتباع روس نیروهای خود را از ۵۰۰ به ۲ هزار نفر افزایش دادند که این موضوع کم کم به دخالت آنان در اداره امور شهر انجامید.
حکومت در حکومت
ناکامی محمدعلی شاه در رسیدن دوباره به سلطنت و خروج دوباره او از ایران سبب تشدید ناامنی در شهر مشهد شد. نوائیان گفت: «پس از رسیدن خبر شکست محمدعلی شاه، مخالفان مشروطه عملاً در مشهد دچار بنبست شدند و تنها حامی آنان کنسولگری روسیه بود. ریاست این افراد در درجه اول بر عهده طالبالحق یزدی بود. نفر دوم این گروه هم که از نظر نظامی حائز اهمیت بود یوسف خان هراتی نام داشت. نائب علی اکبر نوغانی هم در همین دسته بود و محمد نیشابوری(قورشآبادی) که راهزنی معلومالحال و بدنام بود نیز در ۱۹ بهمن ۱۲۹۰ به این جمع پیوست. این افراد از اواخر بهمن حرم مطهر را اشغال و مرکز نظامی خود را به داخل حرم مطهر منتقل و حکومتی در دل حکومت برپا کردند».
جدال میان مخالفان و موافقان مشروطه تشدید شد و بحران بالا گرفت. بازاریان احساس ناامنی کرده و بازار را تعطیل کردند و قحطی هم به مشکلات اضافه شد. درنهایت قرار بر این شد که در عید نوروز صلح برقرار شود اما کشته شدن نایب حبیب ترک معاون کمیسری نوغان در چهارم نوروز، دوباره آتش درگیری را روشن کرد.
ننگی که بر پیشانی روسها ماند
بقایای شورشیان طرفدار استبداد دوباره با درگیریهای متعدد اوضاع شهر را آشفته کردند و سپس در حرم مطهر متحصن شدند. رکنالدوله هم عاجز از ساماندهی امور و سرکوب متحصنان، شهر را به روسها تسلیم کرد. این حرمشناس در ادامه توضیح داد: «استقرار نیروهای روس این توقع را ایجاد کرده بود که بتوانند نظم را در دوران «صلح مسلح» برقرار کنند. روسها هم که تا چندی پیش حامی مستبدان بودند، برای حفظ نظم مجبور به مقابله با آنان شدند».
با وجود استقرار حکومت مرکزی قاجار، تأمین امنیت کشور و درون مرزهای ایران بر عهده نیروهای اجنبی بود. در این شرایط هم روسها ۲ هزار نیروی خود را از باغ خونی خارج و در سطح شهر مستقر کردند و یکه تاز تأمین امنیت شهر شدند. مستکبران لجوج مشروطه بر تحصن در حرم مطهر اصرار کردند و با وجود اخطارهایی که روسها از طریق علما به آنان دادند، از حرم مطهر خارج نشدند.
اخطار دو ساعت مانده به غروب تمام و گلولهباران شروع شد. وارد صحن شدند و از جهات مختلف تیراندازی شد. تعداد زیادی گلوله توپ به گنبد و سایر نقاط برخورد کرد و حرم مطهر آسیبهای جدی دید. تعداد کشتهشدگان این واقعه را بین ۵۲ تا ۱۰۰ نفر تخمین زدهاند.
قوای روس پس از تسلط بر حرم مطهر رضوی، سه روز آن را قُرق کرده و به احدی اجازه ورود ندادند. در این سه روز، حرم مطهر در اختیار آنها بود که در خشم افکار عمومی نقش مهمی داشت.
این حرمشناس در پایان گفت: «مشهدیها تا زمان منع عزاداری در دوره رضاشاه، این روز را با عنوان عاشورای ثانی تعطیل میکردند و در ۱۰ ربیعالثانی هر سال به اقامه عزا میپرداختند».
نظر شما