مستندسازی در سینمایایران همواره در حال تغییر خویش و ارائه تصویری جدید از هویت خود در برابر مخاطبانش است واین تغییرات متاثر از فضای اجتماعی و فرهنگی زمانه خود و البته جسارتی است که از سوی مستندسازان به درون آثارشان تزریق میشود. دنیای مستند از جمله مواردی است که باعث میشود تا برخی از واقعیتها روبهرو شویم و سطح فکری و درک خود را از اتفاقاتی که در سطح جوامع رخ میدهد بالا ببریم ولی متاسفانه سینمای مستند هیچوقت مثل سینمای داستانی نتوانست در اکران به درجهای از موفقیت جا افتاده تجاری برسد که مسیر آن را بهطور کلی به آن سمتوسوی اکران و فروش گیشه ببرد.
چه بود و چه شد؟
در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰،ایران درگیر حالوهوای جنگ تحمیلی بود. دراین فضا سیدمرتضی آوینی، مستندساز شاخصی بهحساب میآمد که خطر میکرد و به مناطق جنگی میرفت تا بزرگترین سند تصویریایران از جنگ با عراق را ثبت کند.
در دهههای ۷۰ و ۸۰ هم مستندهای مهمی ساخته شدند که بعضی از آنها را میشود روایتهای بصری دستهاولی از دوران خودشان دانست یا آثاری بهحساب آورد که روی جامعه تاثیرگذاری محسوسی داشتهاند. اما رفتهرفته مستندسازیایران پیشرفتهای قابل توجهی کرد. هرقدر که دستگاههای پخش فیلم در منازل گستردهتر شد، مستندها بیشتر توانستند روی ارتباط مستقیم با مخاطبان حساب باز کنند.
شاید بشود گفت دهه ۹۰ بهترین دهه سینمای ایران از لحاظ مستندسازی تا این لحظه که در آن هستیم، محسوب میشود و هرچند موانع زیادی سر راه مستندسازان ما قرار داشته، توجه بهاین قالب سینمایی نسبت به قبل بیشتر شد تا آنجا که با تغییر سلیقه مردم مواجه شدیم و سینمای داستانی به سمت و سوی مسیرهایی دیگر مانند کمدیها رفتند تا میدان را برای دیگر فیلمها در موضوعاتی مانند مستند کمتر و کمتر کنند. آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگویی با علیرضا فرید، کارگردان و مستندساز سینمای ایران است که در مورد فضای مستندسازی امروز ایران و بی توجهیهایی که به آن میشود صحبت کرده است.
فارغ شدن یا درگیر شدن؟
فرید با توضیح فضای مستند، مستندسازی و اثر آن بر انسان گفت: مستند بیشتر در حوزه فهم، ادراک و آگاهی مخاطبانش سعی دارد حرکت کند و همین حرکت کردن مبتنی بر یک پژوهش علمی است که تجربهای را با مخاطب بهاشتراک میگذارد. وقتی در جامعهای فکر مردم درگیر مسائل معیشتی و اقتصادی است، از فضای پرداختن به موارد فرهنگی و یادگیری ازاین طریق دور میشود و با توجه به همان دغدغهها دنبال سرگرم شدن است. فضای مستندها، فضایی برای سرگرمی نیست و ذهن انسان را بیشتر به چالش میکشد و سعی میکند موضوعاتی که شاید انسان به آن نپرداخته یا ناشناخته بوده را نشان دهد و درگیر یک موضوع خاص میکند. در حالی که در سینمای داستانی و فیلمهای کمدی دقیقا فضا برعکس است و مخاطب را از درگیریها و دغدغههای اقتصادی دور میکند و به همین دلیل مردم هم بهاین فضا گرایش دارند و هرچه سلیقه مردم دراین فضا بیشتر خودش را نشان دهد، تقاضا بیشتر میشود و فیلمساز و سرمایهگذار هم به همان سمتی که استقبال زیاد است میروند.
مشکل، جهانی است!
این کارگردان با بیان مسئله کمبود تقاضا و عرضه کننده نیز ادامه داد: هرگاه در سینما مشکلی پیش میآید و مخاطبان استقبال نمیکنند، میگویند حمایت نیست و کسی از ما حمایت نمیکند. من بهاین حمایت کردن معتقد نیستم و از نظر من چیزی که دراین فضا اثرگذار است، عرضه و تقاضا است. زمانی که تقاضایی وجود داشته باشد حتی اگر از هیچ ارگان یا سازمان و هیچ فردی هم حمایتی صورت نگیرد، بازهم مسیر برای عرضه کردن آن مستند مشخص است و حتی مستندساز هم راه خودش را پیدا میکند و با توجه به آن استقبال و آن مخاطبی که دارد اثرش را میسازد. این مشکل عرضه و تقاضا، فقط مختص بهایران و کشورما نیست و کلا بازارهای خوبی برای عرضه مستند وجود ندارد چراکه استقبالی هم وجود ندارد و مخاطب به دنبال ارتقای فکری خودش در زمینه خاصی نیست و همینطور سلسلهوار، عرصه هر روز برای مستندساز تنگتر میشود تا جایی که دیگر اثرهای فاخر و مهمی ساخته نمیشود.
از جشنواره تا سیاستگذاری...
جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران که عموماً با نام جشنواره سینما حقیقت شناخته میشود، از سال ۱۳۸۶ توسط مرکز گسترش سینمای مستند و تجربیسازمان سینمایی و سمعی بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آغاز به کار کرد و آذر ماه هر سال در تهران برگزار میشود. فرید نیز در ارتباط بااین جشنواره عنوان کرد: افراد زیادی در این جشنوارهها نیستند و همان کسانی هم که پیگیراند، عامه مردم نیستند. کم کاری در راستای برگزاری این جشنوارهها و موثر نبودن آنها آنقدر زیاد است که حتی در جشنواره فجر هم ما بخشی برای مستندها نداریم و توجه چندانی به آنها نمیشود. حتی در پلتفرمهای نمایش خانگی نیز استقبال زیادی وجود ندارد واین مشکل بنیادی است و صرف سیاستگذاری نیست، نمیشود تماما سیاستگذاری را مقصر دراین امر و استقبال نکردن دانست. برای پخش و عرصه مستندها نیز شبکه تلویزیونی اختصاص دادهاند که آن هم طبق سلیقه خودشان است و گرایشات خاصی را دنبال میکند. ولی بازهم در نهایت همین شبکههای تلویزیونی اگر به پخش مستندهای خوب و بازپخش آنها بپردازند، موضوعات متنوعی را پخش کنند و فقط یک رویه خاص را پیش نگیرند هم خوب است. حتی شاید بشود گفت همان پخش از تلویزیون هم از وضعیت کنونی که کلا هیچ فضایی برای پخش مستندها نیست، بهتر است.
حتی سرمایه گذار هم مقصر نیست...
فرید در ادامه افزود: نمیشود سرمایه گذار را متهم کرد که چرا از مستند حمایت نمیکند و سرمایهاش را دراین فضا نمیگذارد. زیرا سرمایه گذار انتظار دارد اگر قرار است در پروژهای همکاری کند، سرمایهاش در امنیت باشد و سودی هم داشته باشد. پس بازهم همین بازگشت سرمایه نیازمند همان استقبال مردم است تا دل سرمایه گذار بهاین استقبال گرم شود. دراین میان ولی وظیفه نهادهای حاکمیتی برای ارتقا فرهنگی جامعه این است که به آثار جدی و فرهنگی و دغدغهمند چه در سینمای داستانی و چه در سینمای مستند بها دهد و سراغ پروژههایی سنگین و پرخرج که حتی مسئله روز مردم نیستند نرود.
خلاقیت هم عامل جذب است
آقای کارگردان در پایان نیز در خصوص عوامل جذب مخاطب هم به خلاقیت در مستندسازی اشاره کرد و گفت: مستندسازی گونهها و شیوههای متعددی دارد و در تاریخ سینمای مستند، تولیدات مختلفی را داشتیم که حتی باعث افتخار در مملکت شده و تا کنون هم ماندگار ماندهاند. ولی بازهم باید برای جذب مخاطب خلاقیتهایی چه در ساختار و چه در فرم و محتوا دراین عرصه صورت بگیرد تا آثار یک شکل و در یک موضوع خاص تولید نشوند تا آن تنوع را هم شاهد باشیم.
نیایش احمدی _ خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما