تحولات منطقه

امام کاظم(ع) با توجه به شرایط سخت سیاسی در دوره حکومت عباسیان، روش‌ها و راهبردهایی را برای مبارزه به‌ویژه مقاومت منفی به نمایش گذاشت که هم از نظر راهبردی و هم تمدنی اهمیت داشت.

امام کاظم(ع)؛ معمار مقاومتِ توحیدی در دل تاریک‌ترین زندان‌های تاریخ
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

در روزی که یاد امام موسی کاظم(ع) در دل‌ها زنده می‌شود، از حرم مطهر کاظمین تا سراسر جهان، زمزمه‌های «وَ أَشرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا» در فضا می‌پیچد. سالروز شهادت امام هفتم شیعیان(ع) فرصتی است برای بازخوانی سیره‌ درخشان ایشان؛ استادی که زندان‌های هارون‌عباسی را به مدرسه‌ای برای تربیت مبارزان نامرئی تبدیل کرد.

در گفت‌وگویی مبسوط با حجت‌الاسلام دکتر سیدنقی موسوی، صاحبنظر در حوزه فقه تربیتی و معاون پژوهش و فناوری دانشگاه فرهنگیان؛ از الگوی مقاومت کاظمی تا تربیت نسل انقلابی در دنیای امروز سخن گفتیم. الگویی که در دل طاغوت نه تسلیم، بلکه راهبردی برای نبرد گفتمانی و مقاومتی را در پی داشت. از تقیه به‌عنوان سلاح خاموش تا شبکه‌سازی زیرپوستی اقتصادی، از تربیت شاگردانی که در دربار هارون نفوذ کردند تا احیای گفتمان فدک برای خنثی‌سازی عوام‌فریبی عباسیان، اینجا نه از تسلیم، بلکه از مقاومتی سخن می‌گوییم که امروز حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای پرچمدار آن است؛ مقاومتی که غزه را از چنگال صهیونیسم نجات داد و آموزش و پرورش را از چنبره اومانیسم لیبرال رهانید.

امام کاظم(ع)؛ معمار مقاومتِ توحیدی در دل تاریک‌ترین زندان‌های تاریخ

درس‌های مبارزاتی امام کاظم(ع) برای جهان امروز

دکتر موسوی در ابتدا با بیان اینکه اندیشه مقاومت در سیره و کلام امام کاظم(ع)، به‌ویژه در شرایط سیاسی پیچیده و دشوار آن دوران، می‌تواند به‌عنوان پشتوانه‌ای برای نظریه گفتمان امامین انقلاب شناخته شود، تصریح می‌کند: امام کاظم(ع) با توجه به شرایط سخت سیاسی در دوره حکومت عباسیان، روش‌ها و راهبردهایی را برای مبارزه به‌ویژه مقاومت منفی به نمایش گذاشت که هم از نظر راهبردی و هم تمدنی اهمیت داشت. آن حضرت در مدینه، پایگاه‌های علمی و فرهنگی ایجاد کرد و به تربیت شاگردانی برجسته مانند محمد بن مفضل، محمد بن علی بن نعمان و عبدالله بن جندب بجلی که خود سفیر گفتمانی امام بود، پرداخت. ایشان شبکه‌ای اجتماعی و تشکیلاتی راه‌اندازی کرد که در آن، هم مسائل مالیاتی شرعی و کمک به مستضعفان و هم مکاتبات، سفارشات و توقیعات حضرت به‌طور سازمان‌یافته انجام می‌شد. بیش از ۹۰ نامه در تاریخ ثبت شده که مباحث مختلفی را از طریق این شبکه رد و بدل کرده‌اند.

ایشان ادامه می‌دهد: با وجود محدودیت‌های شدید عباسیان، امام کاظم(ع) در مقابل هارون عباسی و دشمنانش، پایگاه اقتصادی و معیشتی ایجاد کرد. امام(ع) با راه‌اندازی سازمان وکالت در دوران خود، پرداخت‌های مالی شیعیان را سازماندهی کرد و با این کار توانست جریان شیعه را تقویت کرده و گسترش دهد. حتی با طراحی الگوی مصرفی خود، انحرافات اقتصادی عباسیان را هدایت کده و از این طریق به تئوریزه کردن عدم اعانه به ظالم و حاکمیت غاصب و مستکبر عباسی پرداخته بود. امام موسی کاظم(ع) دست به تربیت شاگردانی زد که در مکتب سیاسی و تربیتی امام، بازوان توانمندی برای پیشبرد اهداف مبارزات سیاسی بودند. نمونه آن علی بن یقطین است که در دربار عباسیان بود و حتی امام(ع) به ایشان توصیه می‌کرد در شکل وضو تقیه کند؛ این نشان از راهبرد تقیه به‌عنوان یک ابزار مهم در مبارزه سیاسی دارد. تقیه در سیره امام کاظم(ع) به‌عنوان یک مقاومت منفی و مبارزه منفی در گفتمان کلی مقاومت تئوریزه شد. ایشان توانست سیاست‌های دغلبازانه‌ای همچون اقدامات سومین خلیفه عباسی، مهدی را با پیش‌کشیدن مسئله فدک خنثی کند. در عین حال، امام کاظم(ع) از جنبش‌های مسلحانه آزادی‌خواهانه و حرکت‌های اجتماعی حمایت غیرمستقیم و معنوی می‌کرد.

تربیت مقاومتی؛ از سیره امام کاظم(ع) تا الگوی تربیتی معاصر

معاون پژوهش و فناوری دانشگاه فرهنگیان ادامه می‌دهد: این تشکیلات اجتماعی زیرپوستی امام کاظم(ع) نه تنها براساس رویکرد تربیت دینی بلکه برمبنای ولایت‌محوری شکل گرفت. درواقع، سیره اجتماعی و سیاسی امام کاظم(ع) می‌تواند به‌عنوان یک منبع برای کشف نظریه در تعلیم و تربیت اسلامی در نظر گرفته شود که بر پایه تربیت مقاومتی و تربیت ولایی استوار است. این تربیت که از منظر توحیدی به تجلی اجتماعی و مبارزاتی می‌پردازد، به مبارزه با طاغوت و استکبار می‌انجامد و از دگرخواهی، ایثار و جامعه‌سازی حمایت می‌کند. در نهایت اینکه امام کاظم(ع) در تربیت پیروان خود، دیدگاه فردگرایانه و اومانیستی را رد کرده و به جای آن، تربیت اجتماعی مبتنی بر مبارزه با طاغوت زمان را تجویز می‌کرد. حضرت با تعلیم و تربیت نسل‌های آینده، آماده‌سازی برای رویارویی با فرعون‌های زمان و حرکت در مسیر حق را در دستور کار قرار داد.

دکتر موسوی در ادامه بیان می‌کند: پس از تبیین ظرفیت‌های نظریه‌پردازی در سیره امام کاظم(ع)، به مفهوم «تربیت مقاومتی» می‌رسیم که در دو سطح فردی و اجتماعی و با دو رویکرد ایجابی و سلبی در کلام امام(ع) تجلی یافته است. در سطح فردی، امام(ع) با تأکید بر تمرین دگرخواهی، صبرِ تصعیدی، حلمِ تحلیمی و استقامت در مسیر تقوا فرایند تربیت را به پروژه‌ای برای مقاومت درونی و بیرونی تبدیل می‌کند. روایتی در الکافی (جلد۶، ص۵۲) این منطق را آشکار می‌کند: تُسْتَحَبُّ عَرَامَةُ الصَّبِیِ فِی صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلِیماً فِی کِبَرِهِ. باید در کودکی به فرزند اجازه سرسختی و جوشش داد تا در بزرگسالی حلیم شود. این حدیث با واژه «عرامه» به معنای سرسختی، شیطنت و عدم انقیاد کودک، به‌عنوان یک سازوکار تربیتی تفسیر شده است. علامه مجلسی(ره) در مرآه العقول (ج ۲۱ ص ۹۰) «عرامه» را مترادف با بازیگوشی، مدرسه‌گریزی و طغیان طبیعی کودک می‌داند که در صورت مدیریت هوشمندانه، به حلم و تعقل می‌انجامد. این نگاه، همسو با روان‌شناسی رشد، «مقاومت کودک» را نه یک آفت که بستر پرورش اراده، خودکنترلی و استقامت می‌داند.

مقاومت تربیتی در میدان نبرد گفتمان‌ها

این استاد حوزه و دانشگاه در توضیح تربیت مقاومتی در خوانش امام کاظم(ع) عنوان می‌کند: در این مکتب، پرورش انسانِ توحیدمدارِ استکبارستیز با دو محور است. مقاومت درونی یعنی نبرد با شیطانِ انس و جن و هوای نفس و اغواگری‌های نظام سلطه، از طریق خودسازی اخلاقی و محور دیگر، مقاومت بیرونی و نبرد شبکه‌ای با استکبار جهانی در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی. این نظریه، تربیت را از حصار فردگرایی اومانیستی خارج و آن را به پروژه‌ای جمعی برای «دگرسازی» و «عدالت‌خواهی» تبدیل می‌کند. دانش‌آموز در این الگو، به جای اسارت در نیازهای کاذبِ القا شده توسط «زیست بومِ اینستاگرامی»، به ارتقای نیازها به سطوح عالی‌تری چون آزادی‌خواهی، استعمارستیزی و مسئولیت‌پذیری درباره مسائل جهانی سوق داده می‌شود. نکته مهم بعدی مقاومت تربیتی در میدان نبرد گفتمان‌هاست. امروزه نمونه‌های عینیِ تربیت مقاومتی را در مدارس غزه و لبنان می‌بینیم؛ کودکانی که با سلاحِ آگاهی و ایمان در برابر ماشین جنگ رسانه‌ای غرب ایستادند، درحالی که گفتمان مسلط جهانی را مسخره می‌کنند. پیروزی مقاومت در غزه با دست خالی، ادامه منطق تاریخیِ سیره امام کاظم(ع) و امامین انقلاب است که مقاومت را نه شعار، که تمدن‌سازی مبتنی بر ولایت می‌دانند.

تمایز گفتمانی تربیت مقاومتی اسلامی

دکتر موسوی در پایان به سیره تربیتی امام موسی کاظم(ع) اشاره کرده و می‌گوید: اگر چه برخی مکاتب فکری مانند پست‌مدرن(با تأکید بر ضدیت با فراروایت‌ها) یا نئومارکسیست (با محوریت مبارزه طبقاتی) نیز از مقاومت سخن می‌گویند، تربیت مقاومتیِ برآمده از سیره امام کاظم(ع) سه تفاوت بنیادین با این‌ها دارد. ابتدا اینکه این مقاومت خداپایه است. مقاومت نه برای انسان‌محوری که برای تجلی توحید در اجتماع است. دیگر اینکه در سیره حضرت، عدالت‌طلبی فرامکانی است و مبارزه با استکبار، مرز جغرافیایی نمی‌شناسد. نکته مهم دیگر آمیختگی سیاست و تربیت است. تقیه به مثابه مبارزه منفی نشان می‌دهد حتی حضور در نظام طاغوت، مانند علی بن یقطین در دربار هارون می‌تواند ابزاری برای پیشبرد گفتمان مقاومت باشد. بر این اساس می‌توان گفت در جهانی که ایدئولوژی لیبرال، خود را پایان تاریخ می‌پندارد و آموزش و پرورش را به ماشین تولید انسان‌های مصرف‌گرا تبدیل کرده، تنها راه رهایی، بازگشت به الگوی تربیتی امام کاظم(ع) است؛ الگویی که مقاومت را نه در حاشیه، که در هسته تعلیم و تربیت قرار می‌دهد و انسان خداگونه را به انسان خداباورِ استکبارستیز تبدیل می‌کند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha