به گزارش قدس انلاین دربار پهلوی که اکثر اوقات شعار آن عدم استفاده از مواد مخدر و جلوگیری از آن بود، خود یکی از آلوده ترین دستگاه ها بود به نحوی که رضاشاه که فردی نظامی و بسیار مقید بود، اعتیاد شدیدی به تریاک داشت، به نحوی که روح الله حسینیان می نویسد:
شاید کسی باور نکند که رضاشاه با آن همه خشونت و وحشتی که از خود باقی گذاشته است به مواد مخدر معتاد بوده است. همسرش ملکه ی مادر بر این داستان شگفت چنین اعتراف می کند: «رضا مطابق عادت معمول صبح ها که از خواب بلند می شد، به اندازه ی یک پشت ناخن، تریاک استعمال می کرد و ایضاً شب ها هم.»(!!!)
و همچنین شاه در مورد اینکه پدرش رضاشاه کمتر سرما می خورد به علم گفته است: «پدرم... کمی تریاک می کشید و در تمام عمرش دچار سرماخوردگی نشد.»
رضاشاه هنگام تبعید یکی از چیزهایی که با خود برد، یک جعبه تریاک بو. او در کشتی انگلیسی بساط تریاک کشی را راه انداخته بود و «وقتی بوی تریاک از کابین رضا بیرون می زد، در کابین ازدحام می کردند تا از بوی تریاک کیفور شوند. کاپیتان انگلیسی و یکی دو صاحب منصب عمده هم که با رضا طرح دوستی ریخته بودند به کابین او می رفتند و یکی دو بست می زدند.»
مصاحبت رضاشاه با ملوانان انگلیسی این نتیجه را داد که «چند نفر از خدمه ی کشتی بندرا تا رسیدن به مقصد تریاکی شدند.» بدیهی است که سفر یک ماهه ی رضاشاه اگر این اثر را برای خدمه ی کشتی انگلیسی داشته، همسر رضاشاه نمی توانسته است از این نصیب بی بهره باشد؛ لذا ملکه ی مادر اعتراف می کند که چون «رضا روزانه یک بار صبح موقع رفتن به کاخ شهری، چند بست تریاک استعمال می کرد» من نیز «این عادت را از رضا گرفتم.» هنگامی که ملکه ی مادر از ایران فرار کرد، پزشکان «الکل و تریاک را برای [او] قطع» کردند و این باعث شد همه چیزش به هم بخورد. عادت رضاشاه نه تنها همسرش را معتاد کرد، بلکه باعث شد «در بین بچه های رضا، غلامرضا و حمیدرضا تریاکی حرفه ای شوند.»
محمودرضا نیز به تریاک معتاد شده بود. التبه محمدرضا نیز وارث خوبی برای پدر بود؛ گرچه در اوایل جوانی معتاد نشد و فقط «بعضی شب ها بساط تریاک پهن» می کرد و با معشوقه هایش بستی می زد.
محمدرضا در ابتدای کار از روی تفنن تریاک می کشید؛ ولی همنشینی با رفیق بد(!!!) او را معتاد کرد.
«محمدرضا اواخر سال ۱۳۵۵ به بعد که درد ناشی از سرطان به او فشار می آورد، به توصیه ی دولو به تریاک روی آورد.»
می گویند مواد مخدر مانند ویروس در خانواده مسری است؛ به همین جهت «کودکان درباری هم دست در کار بودند. بعضی از آن ها در سال های ۱۹۷۰ در نهایت بی بندوباری می زیستند، مقادیر زیادی مواد مخدر به ویژه کوکائین به ایران وارد می کردند و موقعیت والدینشان مانع از این می شد که مقامات گمرکی جامه دان هایشان را بگردند.» البته آن ها نمی توانستند همیشه از هر گمرکی عبور کنند، یک بار «مأموران گمرک انگلستان (در شهریور ۱۳۵۳) والاگهر بهزاد، پسر حمیدرضا را که می خواست با مقدار کمی حشیش در جیبش از فرودگاه هیث رو بگذرد، گرفتند و پسرک را ۵۰ لیره جریمه کردند؛ اما سفیر وقت ایران توانست از درز کردن خبر به مطبوعات جلوگیری کند.»
نویسنده: مصطفی لعل شاطری
نظر شما