بی شک تاکید خداوند بر مکتوب نمودن قروض و معاملات و در نظر گرفتن شهود از آن جهت است تا از رسیدن به هر گونه اشتباه و نزاع جلوگیری شود، به نحوی که خداوند متعال این امر را پس گرفتن جان حضرت آدم (ع) بر تمام انسان ها واجب نمود، چنانچه ابوحمزه ثمالی از حضرت امام باقر (ع) نقل کرده که حضرت فرمودند: خداوند متعال اسماء و عمرهای انبیاء الهی را به حضرت آدم (ع) نشان داد و چون به اسم داود(ع) و عمر آن جناب رسید، عمر وی را 40 سال معرفی نمود.
پس حضرت آدم (ع) عرض کرد: پروردگارا؛ عمر داود چقدر کم است و عمر من چه مقدار زیاد، خدایا ممکن است سی سال (در روایتی پنجاه سال و در روایتی دیگر شصت سال) از عمرم را به او بدهم؟
خداوند فرمود: آری، می توانی.
آدم عرض کرد: خدایا؛ از عمر من 30 سال کم کن و به عمر داود بیافزا، و خداوند متعال آن را پذیرفت.
پس عمر آدم سپری و تمام شد و ملک الموت برای قبض روحش نزد او حاضر گردید. پس آدم (ع) به او گفت: ای ملک الموت؛ زود آمدی هنوز سی سال از عمر من باقی مانده است!
عزرائیل گفت: مگر فراموش کرده ای؟ یادت نیست؟ روزی را که تو در صحرای دخیاء بودی و خداوند متعال اسماء انبیاء الهی و عمرهایشان را به تو نشان می داد و تو سی سال از عمر خود کم کردی و برای فرزندت داود پیغمبر دادی؟
آدم گفت: یادم نمی آید!
عزرائیل گفت: انکار مکن، و آدم پاسخ داد: آن قول را یادم نمی آید!
در روایت دیگری آمده است که جناب جبرئیل و میکاییل آمدند و شهادت دادند و سپس ملک الموت، آدم (ع) را قبض روح نمود، و امام باقر (ع) می فرمایند: آدم (ع) راست می گفت: زیرا یادش نبود و انکار هم نمی کرد؛ بنابراین از آن روز به بعد خداوند متعال به بندگانش دستور فرمود که در وقت قرض دادن یا انجام معامله و تعیین کردن وقت قرض و معامله، نوشته ای مشتمل بر جزئیات معامله را بین خود تنظیم کنند تا منجر به اختلاف نشود.
منابع:
1- نورالثقلین، ج1: 298.
2- آمال الواعظین، ج3: 244.
نظر شما