بیست و چند نفر کشته و شماری نزدیک همین زخمی، قربانی بی‌مبالاتی یک راننده اتوبوس ولوو که از کردکوی در استان گلستان راهی تهران بوده است، شده‌اند.<BR>

اتوبوسهای جاده‌ای را کنترل کنید

 

راننده‌ای که تست اعتیاد، معتاد بودن او را تأیید کرده است. راننده‌ای که بر خلاف مقررات رانندگی هنگام هدایت اتومبیل به تلفن همراه خود که همسرش به او زنگ زده پاسخ گفته و گویا مشاجراتی هم داشته‌اند و حواس او در هوای مه‌آلود حدود ساعت چهار بامداد متوجه جلو نبوده و در عین حال، داخل اتوبوس به علت ترک برداشتن سقف و ریزش آب از آن بر سر مسافران و اشکالات فنی در وضعیت مطلوبی نبوده و راننده که شاید ساعت رسیدن به موادش دیر شده بود سعی کرده با سرعت بیش از حد مقرر هر چه زودتر خود را به جایی برساند و حالی به خود بدهد و در هر حال سرعت بیجای او و تاریک بودن جاده و مه شدید سبب آن شده که اتوبوس به نرده آهنین قطور کنار جاده در ناحیه کوهستانی پلور اصابت کند. بیست متر در مغاک فرو افتد و دوباره بیست متر دیگر پایین‌تر افتد و به وضعی درآید که در عکسهای خبری دیده‌اید.
پرسش من از مسؤولان پلیس راه کشور این است در وضعیت بحرانی زمستانی مانند زمستان امسال چه ایرادی دارد سفرهای زمستانی متوقف شود و راننده و راننده کمکی موظف باشند در ساعات بسیار زود بامداد پس از روشن شدن هوا سفر خود را در جاده‌های کوهستانی آغاز کنند؟
در یک روز تمام، اتوبوسی که بامداد آغاز حرکت می‌کند، بی‌گمان تا پایان روز می‌تواند به مقصد برسد.
تمام جاده‌های ایران که مانند کشور سوییس کوهستانی نیست. چه ایرادی دارد در فصول زمستان با این رانندگان مسؤولیت نشناس عجول، سفرهای زمستانی در جاده‌هایی چون هراز ممنوع شود؟ چرا تست اعتیاد که لازم‌ترین اقدام ایمنی مسافران است هر سه ماه یک بار از رانندگان انجام نمی‌شود؟ چرا پلیس گهگاه اتوبوسها را مورد بازرسی قرار نمی‌دهد؟ چرا وضعیت فنی اتوبوسها، لاستیک‌های صاف شده، سقف در حال چکه اشکالات فنی داخلی اتوبوس فقط زمانی مورد بررسی قرار می‌گیرد که حادثه‌ای روی دهد؟ چرا ما همیشه پس از بروز وقایع فکر چاره می‌کنیم؟ اگر مأموران آتش نشانی که این روزها با آنکه زحمات و فداکاری‌های آنان مانند زحمات و فداکاری‌های هر آتش نشانی در هر کشور جهان مورد قبول مردم است، گهگاه با آن پلکان بالابر تمرین می‌کردند، در آن روز تعطیل مذهبی که دو زن کارگر سالمند بی‌پناه از ترس سوخته شدن در آتش خود را از بالای آن ساختمان خیابان جمهوری به پایین پرت کردند، حسگر پلکان برقی و الکترونیکی از کار نمی‌افتاد و آماده خدمت رسانی بود. در گزارش وزارت کشور و شهرداری آورده شده راه پله‌های کارگاه پر از موادی بود که عبور و مرور را دشوار می‌ساخت.
چرا به هشدار مأموران نواحی شهرداری و آتش نشانی که بر اساس وظیفه بازرسی این اماکن را انجام می‌دهند ترتیب اثر داده نشده و با صاحب کارگاه، پیش از بروز حادثه، برخورد نشده است؟ در صورت اشغال راه پله‌ها با تهدید به تخلیه کالاهای آماده اشتعال و جریمه سنگین صاحبان کارگاه‌ها، خطر جانی را برای ساکنان حتمی نسازند؟
من چند سال پیش برای فیلمبرداری یک فیلم مستند از تهران قدیم به خیابان لاله‌زار قدیم رفتم و در ساختمانهای قدیمی آن، آن قدر سیم برق و وسایل آماده اشتعال دیدم که ترسیدم اگر روزی آتشی در آن انبارها افتد لاله‌زار به خاکستری تبدیل خواهد شد.
محل سابق ساختمان سینمای تاریخی ایران در وسط لاله‌زار هنوز مانند خرابه‌های نیشابور پس از آتش زدن آن به دست مغولان است و ای کاش شهرداری منطقه‌ای که لاله زار در آن قرار دارد سری به این سینما می‌زد و از صاحبان و ورثه می‌پرسید تا کی باید این ساختمان، متروکه و کثیف باشد؟
چه ایرادی دارد شهرداری آن را خریداری کرده به یکی از موزه‌های تهران شناسی یا سینما تبدیلش کند؟
من در سالهای پیش با این اتوبوسهایی که یکی از آنها در کمرکش جاده هراز به پرتگاه سقوط کرد سفر کرده‌ام.
رانندگان یا شاگرد رانندگان این اتوبوسها با پلیس راه فقط زمانی کار دارند که پیاده شده به سرعت خود را به ساختمان پلیس راه رسانده، مأمور پلیس دفترچه کنترل سرعت آنان را نگاه کرده مهری می‌زند. پلیس راه را جدی نمی‌گیرند. در بسیاری از مسافتها با سرعت طی طریق کرده گاهی به حالت رخوت و نیمه خواب قرار می‌گیرند. خدا نکند سواری یا هر اتومبیل دیگری در مسیر کم عوض پشت سر یک کامیون یا اتوبوس قرار گیرد. از قصد و بدون اینکه راه بدهند صف طویل از سواری‌ها را پشت سر خود ردیف می‌کنند و هیچ راهی به سواری‌ها نمی‌دهند، اما اگر پشت فرمان سواری خود باشید و پشت سر شما اتوبوسی قرار گیرد با بوقهای شیپوری خطرناک که گاهی باعث وحشت و سکته می‌شود شما را با فاصله چند متری تعقیب کرده آن قدر آزارتان می‌دهند که ناچار شوید به حاشیه جاده پناه ببرید و بگذارید عبور کنند. دیده‌ام گاهی در طول جاده دو اتوبوس به موازات هم قرار گرفته رانندگان به صحبت و احوالپرسی با هم می‌پردازند. پلیس راه باید مانند همه کشورهای جهان پیوسته در رفت و آمد باشد، هرگز تحت تأثیر قربان صدقه رفتن این افراد قرار نگیرد و با متخلفان به شدت برخورد کند تا جان مردم در امان باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • امير اسلامي IR ۰۰:۰۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۶
    1 0
    خودم شاهد بودم بلانسبت برخي رانندگان محترم از تعاوني ده کرج به شمال که چندين بار اين مسير را با اتوبوس طي کردم رانندگان جوان و بي تجربه و صد البته شاگرد پادوهاي اين اتوبوس ها بجاي رعايت قوانين و اصول رانندگي بيشتر چشم در آئينه و پيدا کردن دختران و زنان تنها در اتوبوس هستند تا به طريقي با جابجا کردن مکان استقرار به نزديکترين صندلي راننده به هر فرمي شده شماره تلفنشان را بگيرنند ، دوستان اين واقعيت گريز ناپذير است ، مامور بفرستيد خودشان کنترل کنند و ببينند که ايا صحت دارد يا خير ، اين يک نمونه از صدها نمونه عدم رعايت مقررات رانندگي و ورود به حريم خصوصي افراد از راه ناپاک ميباشد ، اگر به چشم خود نديده بودم مطلقا" مطرح نميکردم ، حتي جائي خواستم ممانعت کنم همسرم مانع شد تا درگيري بوجود نيايد ولي با خشم خود چه کنم . شما بگوئيد .
  • منوچهر شايسته IR ۰۳:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
    1 0
    جناب معتضد عزيز خوشحالم که شما با شجاعت و دلسوزي مشکلات مردم و ادارات را بيان ميکنيد و با قلم صميمي خود درد هاي اجتماعي را مطرح ميکنيد . اميد وارم مسولين محترم از اين دلسوزي هاي صميمانه استفاده کنند و زودتر چاره انديشي براي اين مشکلات بفرمايند .