انتخابات

بر پایی مراسم ازدواج همواره یکی از با شور و نشاط ترین مراسم اجتماعی در تاریخ ایران بوده؛ چنانچه این امر در دوره ی قاجار نیز با حرارتی خاص و البته آداب و رسومی منحصر به فرد برگزار میشده است.

کمتر شنیده هایی از مراسم عقد و عروسی در دوره قاجار!

مراسم عقد و ازدواج در تهران عصر قاجار تشریفات و مراسم خاصی داشت که اکنون قسمت بیشتر آن ها متروک شده است، داماد پیش از عقد، عروس را نمی دید و انتخاب عروس به دست خواستگاران بود، خواستگار هم دو نوع بود زنانه، مردانه، چنانچه ناصر نجمی می نویسد: ترتیب این مراسم به این صورت بود که در ابتدا یک یا دو زن جا افتاده، دنیادیده با چادر و چاقچور و چارقد سرزده به خانه دختردارها می رفتند، خانواده های دختردار که با اشتیاق تمام انتظار آمدن خواستگار را داشتند همیشه یک اطاق مرتب برای پذیرایی حاضر می کردند، خواستگارها گاه با دختردارها آشنا بودند و گاه هم اصلاً آشنایی نداشتند و همین که وارد خانه می شدند خودشان را معرفی می کردند، اگر در یک خانه چند دختر دَمِ بخت بود، حتماً دختر بزرگتر را نشان می دادند و کوچکترها را پنهان می کردند، دختر مورد نظر با چادر نماز توی اطاق می آمد و یک کاسه آب برای خواستگارها می آورد چون می گفتند که آب نطلبیده مراد است و آب علامت روشنایی است.
دختر سلام می کرد و گوشه ای می نشست، البته مادر یا یکی از قوم و خویش های زنانه دختر هم حضور داشت، خواستگار با دقت تمام دختر را نگاه می کرد و بعد دست می برد و چارقد دختر را از سرش برمی داشت و زلف هایش را پس و پیش می کرد که مبادا سرش طاس و گیسوانش عاریه باشد .

در این میان داماد و اطرافیان داماد دلشان مثل سیر و سرکه می جوشید که کی خواستگارها می آیند و دیدنی های خود را بازگو کنند. معمولا خواستگارهای مردانه شب می رفتند و قبلا خبر می دادند و با پدر و یا اقوام مردانه عروس وارد مذاکره می شدند و اگر پدر یا بزرگتر عروس موافقت می کرد در همان مجلس شیرینی مختصری صرف می کردند و قرار می شد که خانواده داماد برای «بله بُران» به خانه عروس بیایند و فردای آن روز مادر و کسان داماد به خانه عروس می آمدند و بله بران شروع می شد که مثلا چقدر مهریه بدهیم و چند دست لباس بیاوریم، مخارج عقد با کی باشد و خلاصه شرایط نقدی و جنسی معامله را تمام می کردند.
مراسم نامزدی خیلی طول و تفصیل نداشت فقط در یک روز معین چند نفر از خانه عروس می آمدند و یک انگشتری الماس یا زمرد و یک کاسه نبات، یک طاق شال به خانه عروس می آوردند.
گل در اُمَد از حموم، سنبل دراُمَد از حموم
پس از انجام بله بران نوبت عقدکنان می رسید و قبل از هر چیز سراغ تقویم می رفتند که ساعت خوب تعیین کنند و پس از تعیین ساعت، خانواده عروس و داماد یک نفر آخوند برای خواندن صیغه عقد دعوت می کردند. پس از آن باید میهمان ها را دعوت کنند، آن روزها کارت دعوت معمول نبود، بیشتر مهمان های زنانه و مردانه را توسط نوکر و کلفت آن هم با پیغام می خواندند. برای بعضی محترمین هم کاغذ فدایت شوم می نوشتند، یک روز پیش از عقد، عروس را توی خانه بند می انداختند یعنی کرک صورتش را با نخ تابیده می گرفتند. حنا بستن کف دست و پا و سرانگشتان نیز معمول بود. در هر صورت اگر عروس و داماد پولدار بودند حمام را قُرُق می کردند. حمام عروس اقلا پنج ساعت طول می کشید و مرتب شیرینی و میوه و شربت و چای و گاه هم ناهار مفصل در حمام صرف می شد، همینکه عروس از حمام بیرون می شد و مشغول رخت پوشیدن می گردید زن ها سر حمام دایره و تنبک و ساز می زدند و این اشعار را می خواندند:
گل دراومد از حموم               سنبل دراومد از حموم
شاه دوماد را بگین                عروس دراومد از حموم
بعد عروس به خانه می آمد و آرایشگر می آوردند و عروس را آرایش کرده، سفیدآب و سرخاب و وسمه می مالیدند.

خطبه عقد در خانه داماد
یک روز پیش از عقدکنان لوازم عقد و شیربها به این ترتیب از خانه داماد به منزل عروس می رسید: ۱- شیربها یعنی پول نقد که غالباً طلا و نقره بود و توی کیسه های تافته سرخ می ریختند ۲- هفت دست رخت نبریده ۳- چادر فاق (اطلس مشکی)، روبنده شیرازی با قلاب گل الماس و جواهر دیگر که دو طرف روبند را به آن وصل می کردند- چاقچور مخمل یا پارچه ابریشمی ۴- چند جفت کفش مخصوصاً کفش اطلس سفید برای روز عقد ۵- مقداری حنا و صابون ۶- مقداری قند و چای و آب لیمو ۷- چندین خوانچه شیرینی و میوه و آجیل ۸- خوانچه اسفند پای عقد ۹- یک نان سنگک به قَدِ آدم که روی آن با سیاه دانه رنگین مبارکباد نوشته بودند ۱۰- یک آیینه قدی، یک جفت لاله و یک جفت جار. غالباً با مطرب خوانچه ها را حرکت می دادند و به خانه عروس می بردند و رسید می گرفتند.

مراسم عقد معمولا در اطاق مخصوصی که سفره عقد گسترده شده بود انجام می گرفت در آنجا سفره ای ترمه ای می انداختند و مجلس را طوری ترتیب می دادند که موقعیکه در اطاق مجاور آخوند مشغول خواندن خطبه عقد می شد عروس خانم به طرف قبله بوده و آیینه قدی و یک جفت جار دو سه الی پنج شاخه ای که از خانه داماد با خوانچه اسفند و رنگ حنا آورده بودند در آن اطاق حاضر باشد، از وقتی که عروس به اطاق عقد قدم می گذاشت تا خاتمه تشریفات شمع های خوانچه ها و جارها می باید همچنان بسوزد، خوانچه اسفند که عطار به دستور خانواده ترتیب می داد با قلمه های زرورق زده خانه بندی شده و در هر یک از خانه ها مقداری اسفند و دانه های دیگر و رنگ نساییده و وسمه و حنا پهن شده نزدیک عروس خانم قرار می گرفت و منقل آتشی هم برای سوزاندن اسفند سیاه روی دانه ها در گوشه دیگر آماده بود. ذوق و سلیقه عطار در رنگ آمیزی خانه های خوانچه و مبارک بادی که با اسفند سیاه روی دانه های سفیدی که در خانه اصلی وسطی نوشته شده بود و همچنین نقش و نگاری که با دانه های رنگ کرده در خانه های اطراف انداخته بود مایه تحسین حضار می گردید.
جلو عروس جانماز ترمه یا مخمل مروارید زیبایی که عروس ها جزء جهیزیه خود داشتند پهن کرده و قرآنی که جزء مهر می کردند در روپوش اطلس یا ترمه یا مخمل کنار آن می گذاشتند، برای اینکه عروس نزد داماد به اصطلاح شیرین و خوشبخت شود یکی از خانم های سفیدبخت خانواده دو پارچه قند را که اگر دوتا سرقند باشد بهتر می بود باید در دست بگیرد و خانم سفید بخت دیگری پارچه سفیدی را به سر عروس بیاندازد و خانم اولی سرِقندهای خود را بر سر عروس بساید.

پس از صرف چای و شیرینی و شربت محرر آخوند که پیرمردی با ریش انبوه بود و عمامه بزرگی به سر داشت با یک نفر از محارم عروس جلو محرر می ایستاد و محرر اینطور توی اندرون می رفت و پشت در اطاق عروس می نشست.
مردی که محرر بود شروع می کرد به گفتن این کلمات: سرکار خانم اجازه می دهید شما را به عقد دائمی و همیشگی جناب مستطاب آقای... دربیاورم صداق (مهریه) شما بر ذمه داماد است. و بعد عروس بله را نمی گفت تا مادر و یا یکی از نزدیکان داماد یک یا چند لیره و اشرفی طلا زیر لفظی می داد و پدر و مادر وظیفه خود را انجام می دادند و از خانه خارج می شدند ناگهان مطرب ها که در فضای حیاط و پیرامون حوض و یا تالار موضع گرفته و گوش به زنگ بودند شروع به نواختن آهنگ های مخصوص می کردند و حاضران هم با کف زدن و هلهله کشیدن به آن ها هم آهنگی می کردند.
یک روز پیش از اینکه عروس را به خانه داماد ببرند به خانه داماد خبر می دادند که امروز جهاز می آید، آن ها هم اطاق ها را خالی می کردند و بعد جهاز می رسید که معمولا بر روی چندین طبق و خوانچه بود.

دعای مهر و محبت و زبان بندی داماد
در آن روزها که اتومبیل نبود درشکه و یا کالسکه را گل می زدند و عده ای از کسان داماد دنبال عروس می رفتند و پیش از اینکه کالسکه پیدا شود اسب سفیدی در خانه عروس می بردند و عروس را سوار بر آن می کردند و کسان عروس پیش از حرکت دادن عروس هفت قلم آرایش می کردند و همینکه کسان داماد وارد می شدند عروس را در چادر و چاقچور می کردند و دو سه زن سالخورده از خانه عروس همراه عروس می آمدند. در قدیم رسم بود وقتی عروس می رسید داماد یک سیب یا نارنج به سینه عروس پرتاب می کرد. هنگام اجرای صیغه عقد کارهای دیگری هم می کردند از آن جمله اینکه ابریشم هفت رنگ را تنه تنه به هم می بافتند و گره می زدند که عقد و ازدواج محکم بماند بعضی از خانواده ها برای به اصطلاح احمق کردن داماد مغز خر را توی شیرینی می گذاردند و همینکه داماد بعد از اجرای صیغه عقد برای دیدن عروس می آمد و رونما به عروس می داد، عروس خانم آن شیرینی آلوده را به دست خود توی دهان داماد می گذاشت! بعضی خانواده ها هم موقع ورود عروس به خانه داماد یک گردو زیر پای عروس می گذاردند که آن را بشکند و عقیده داشتند که با این کار کلک مادرشوهر کنده می شود و عروس خانم از شرش آسوده می شود. دعای مهر و محبت و زبان بندی و مهر گیاه همچنین رواج داشت.
جهیز بران
یکی از جالبترین تشریفات و مراسم متداوله در عقد و عروسی موضوع حرکت دادن جهیزیه دختر از خانه عروس به خانه داماد بود که می باید روز پیش انجام گیرد، برای این کار چند رأس قاطر و در صورت نبودن قاطر عده ای طبق کش از طرف خانواده داماد در نظر گرفته می شد و ضمناً یک دسته مطرب یا نقاره چی هم می باید پیشاپیش قافله جهیزیه بر حرکت کرده شروع به نوازندگی نماید تا به خانه عروس برسند. اما در خصوص کیفیت جهیزیه عروس از قبیل فرش و رختخواب را در مفرش های قالیچه ای و لباس دوخته و نبریده را در یخدان ها با یخدان پوش ماهوتی یا مخملی و لوازم مسی مثل دیگ بر و مجموعه و بادیه و ظروف دیگر را در تورهای کاه کشی و سایر اثاثه از جمله، بلورآلات و اسباب چراغ، متکاها و پشتی های زری و ترمه ای مفتول و مرواریددوزی و تزئینات رو دیوار، مانند، پرده طاقچه پوش و سماور و اسباب چای و ظروف چینی و خلاصه یک دستگاه لوازم آرایش و اثاثه کامل زندگی در خوانچه هایی که کف آن ها را با پارچه سفید انداخته و مقداری نقل روی آن ها ریخته بودند می گذاشتند و آنگاه قافله به راه می افتاد، دسته مطرب و نقاره چی ها از جلو و خوانچه ها از دنبال قاطرهای حامل جهیزیه و یا طبق کش ها حرکت می کردند. همراه جهیزیه، شخصی از خانواده عروس می آمد و صورت جهیزیه را به همان ترتیبی که در خوانچه ها چیده شده بود تحویل کسان داماد داده و رسید می گرفت. در خانه داماد علاوه بر شربت و شیرینی و میوه، خلعتی هم به تحویل دهنده و انعامی به خوانچه کش ها و قاطرچی ها و یا طبق کش ها داده می شد. به علاوه نقل ها و پارچه سفید کف هر خوانچه متعلق به حامل آن بود.
نکته قابل ذکر و جالب تر اینکه مرتب بودن جهیزیه و آراستن آن ها موکول به سلیقه و هنر خاص بود و علیا مخدراتی که دخترهای دم بخت داشتند معمولا در موقع حرکت جهیزیه به تماشا می ایستادند تا ضمن تماشا تجربه و ممارستی هم برای جهازگیری به دست آورده باشند.

پاتختی
یکی از مراسم معموله بعد از برگزار شدن عقد و عروسی، پاتختی بود که مجلس آن، روز بعد از عروسی برپا می گردید. در این روز یک دسته مطرب در خانه داماد شروع به نوازندگی می کرد و بعد از صرف ناهار عروس و داماد، چند ساعتی در مجلس روی صندلی قرار می گرفتند و آنگاه همراه با نوازندگی عملجات طرب پدر و مادر داماد و خواهر و برادر و نسوانی که به داماد و پدر او محرم بودند هر یک به اندازه استعداد و توانایی خود پایکوبی و دست افشانی می کردند.

مادر زن سلام
عروس و داماد معمولا می باید تا سه روز جایی نروند و با کسی ملاقات نکنند و خلاصه از حجله خارج نشوند و فلسفه این کار این بود که در این چند روز کاملا با اخلاق و خصوصیات روحی یکدیگر آشنا گردند. یکی از رسم های مربوط به بعد از عقد و عروسی و پاتختی، مادرزن سلام بود و داماد باید صبح بعد از عروسی با مادرزن خود ملاقاتی بنماید، این ملاقات برای اظهار رضایت از عروس بود و معمول این بود که مادرزن هدیه ای مثل ساعت و زنجیر طلا یا انگشتر و از این قبیل هدایا به داماد خود بدهد.

پاگشا
پاگشا هم از مراسم متداوله بعد از عروسی بود و این رسم چنان بود که عروس چون می باید برای قطع علاقه از خانه پدری و انس گرفتن با خانه شوهر تا چهل روز به خانه پدرش نرود، به همین جهت بعد از گذشتن چهل روز مادر عروس رسماً دختر خود را پاگشا می کرد و در این ضیافت مادرشوهر و خواهرشوهرها و بستگان داماد و اقوام عروس و داماد می باید شرکت کنند و حکمت این کار این بود که افراد دو خانواده وصلت کرده بیشتر با هم آشنا و مأنوس گردند.

نویسنده: مصطفی لعل شاطری

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • قديم IR ۱۹:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۷
    3 0
    عروسيم عروسي هاي قديم.
    • ۲۱:۲۴ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۸
      0 0
      جوانی‌ کجایی یادش به خیر