بنا بر این گزارش، فیلمهای مختلفی از فیلمسازان جوان و شناخته شده، به حضور کودکان و نوجوانان در جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس پرداختهاند که در بسیاری از آنها، کودک یا نوجوان نقشی محوری داشته است.
در این گزارش 20 فیلم از مهمترین تولیدات سینمای ایران که در آن ارتباطی مستقیم بین کودک و نوجوان و سینمای دفاع مقدس دارد مورد بررسی قرار گرفته است.
آتش در خرمن/ سعید حاجیمیری1372/ داستان نوجوان12 سالهای که در روزهای اول جنگ تحمیلی در یک روستای مرزی مقابل دشمن مقاومت میکند.
بازی بزرگان/کامبوزیا پرتوی1372/ در پی تهاجم ارتش عراق به شهری در مناطق مرزی غرب کشور، مریم دخترک هفت هشت ساله به هوش میآید و در جریان سرگردانیهایش در شهر، به نوزاد پسری که اتفاقی زنده مانده، برمیخورد و در همین حین با یونس پسرک یازده سالهای که او نیز از جریان تخلیه شهر بازمانده و به مقاومت مسلحانه ادامه میدهد، آشنا میشود. آن دو به اتفاق تصمیم میگیرند جان نوزاد را نجات بدهند و...
باشو غریبه کوچک / بهرام بیضایی/ 1368/ باشو به دنبال بمباران هوایی و کشته شدن پدر و مادرش به درون کامیونی میپرد و از زادگاهش، جنوب، میگریزد. وقتی چادر بار کامیون را کنار میزند خود را در شمال میبیند. باشو به مزرعه زنی به نام «نایی» پناه میبرد و...
بزرگمرد کوچک/ صادق صادق دقیقی 1390/ داستان فیلم به اوایل جنگ و حمله عراق به خرمشهر باز می گردد. نوجوانی تنها به انگیزه دفاع از آب و خاک و ناموس، رشادت های بسیاری را بروز داده است. این نوجوان در ابتدا به دست نیروهای عراقی میافتد و مورد ضرب و شتم قرار میگیرد اما اعتماد عراقیها را جلب کرده و مواد غذایی، مهمات و گرای دشمن را به نیروهای ایرانی میرساند.
بهار/ ابوالفضل جلیلی 1365/در جنگ ایران و عراق، حامد که پدر و مادر خود را در بمباران و اشغال بستان گم کرده، به اردوگاه مهاجران جنگی در شمال کشور منتقل می شود. جنگلبان پیری عهده دار مراقبت از او میشود. به زودی رابطهای عاطفی میان آن دو برقرار میشود و کودک پیرمرد را در کارهایش یاری میدهد. هنگامی که خبر آزادسازی بستان را از رادیو میشنود، شاد و خندان از بستر برمیخیزد.
پایان کودکی / کمال تبریزی 1372/ خانواده ای روستایی که در حال ساختن خانه ی نوساز خود هستند با حمله دشمن روبرو می شوند وقوع یک حادثه سبب میشود تا پدر اسلحه خود را به پسر نوجوانش هیوا بسپارد و...
تابستان طولانی/ علی خزاعی فر1392/ این فیلم داستان پسرک بازیگوش ده سالهای است که در روستایی دورافتاده در جنوب خراسان زندگی می کند. همه مردان روستا به همراه پدر حسن به جبهه میروند و تنها کودکان، زنان و پیرمردان در روستا میمانند...
ترکش های صلح/ علی شاه حاتمی 1379/درشهری ویرانه ازجنگ دونوجوان به همراه تعدادی از اهالی به کار جمع آوری و فروش ضایعات جنگی مشغولند . آنها تفنگهای فرسوده، پوکه های خالی، فشنگ و تانکهای اسقاطی را در یک گاراژ به فروش می رسانند و از این راه زندگی می کنند.
تویی که نمی شناختمت/ ابراهیم سلطانیفر 1370 / (اپیزود دوم): زنی با دختر خردسالش منتظر بازگشت شوهرش از جبهه است. در لحظة موعود موقعی که دخترک در کوچه منتظر پدر است شاهد است که دو ناشناس پدرش را ترور میکنند.
خانه امن است/ ناصر رفایی 1389/ در اوج موشک باران شهرها تعدادی نوجوان بین 14 تا 18 سال بنا به دلایلی مجبور به یک زندگی جمعی هستند و ...
خداحافظ رفیق/ بهزاد بهزادپور1382/ در کنار ریل قطار، دختر خردسال در میان کودکان گل فروش که به رزمندگان گل می فروشند، ساکت و بی صدا ایستاده، دخترک دسته گلش را نمی فروشد، بلکه شهید عملیات آینده را از میان رزمندگان پیدا میکند و دسته گلش را به او هدیه میدهد. دخترک خود نیز شاخه گلیست که پدر شهیدش در این روستا جا گذاشته است. یک شب در کنار ریل قطار، در حالی که برف می بارد، دخترک پدرش را در قطاری که از راه نرسیده می یابد ...
دشت ارغوانی/ نادر مقدس1373/ با حمله غافلگیرانه دشمن به یک روستای مرزی «حیدر» چوپان نوجوان، تصمیم میگیرد به کمک «نازگل» که شوهرش در روز عروسی به اسارت دشمن درآمده است، گله اهالی روستا را از میان آتش دشمنی عبور دهد و آن را به دشت سرسبزی که وصفش را در قصههای مادربزرگ شنیده بود، برساند...
زنگ اول/ نظام فاطمی1363/ نوجوان شانزده ساله ای به نام علی پس از آن که پدر، مادر و خواهرش را در حملة موشکی عراق از دست می دهد قصد دارد به جبهه برود تا از سربازان دشمن انتقام بگیرد.
ستاره دنباله دار/ سیروس کاشانی نژاد1364/ نوجوانی روستایی به نام محمد حسین، به جبهه می رود. او ماجراهایی را که روزهای پیش از انقلاب در روستا از سر گذرانده است تعریف می کند. محمد حسین پس از اطلاع از کشته شدن هم ولایتی اش،حاج ولی، به خط مقدم می شتابد، گروهی از سربازان دشمن را می کشد و یک تانک دشمن را نیز منهدم می کند.
سفر شبانه / خسرو معصومی 1376/ علی نوجوان ساکن بخش باهو در بندرگز، خبر ناپدید شدن پدر رزمنده اش را در جبهه می شنود. علی شبانه سوار قطاری می شود تا به آبادان برود. در راه مأموران قطار چند بار او را پیاده می کنند و به ایستگاه تحویل می دهند؛ اما ...
قله دنیا/ عزیزالله حمیدنژاد1374/ در پی شوق و اشتیاق نوجوانان بسیجی برای حضور در منطقه، «علی» و «حمید»، دو نوجوان، به هر دری می زنند تا خودشان را به منطقه برسانند و در این میان اتفاقی رخ می دهد و این امر ممکن می شود، اما آنها عملاً با مشکلات متعددی روبرو می شوند، اما مقاومت می کنند...
کمین/ حمید خیرالدین1375/ یک مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در راه رفتن به یکی از روستاهای غرب کشور توسط اشرار به اسارت گرفته می شود. همزمان با اقدام نیروهای انتظامی، بچه های مدرسه نیز برای نجات مربی خود دست به کار می شوند...
کودک و فرشته/ مسعود نقاشزاده1387/ در آخرین روز تابستان سال ۱۳۵۹، فرشته و خانوادهاش آماده میشوند تا در جشن عروسی یکی از اقوام نزدیک شرکت کنند. اما غرش صدای هواپیماهای جنگندهای که از مرز عبور کردهاند موجب میشود که پدر فرشته تصمیم بگیرد از خیر عروسی خواهرش بگذرد و خانوادهاش را از مهلکه بدر ببرد. فرشته در شهری که حالا توسط دشمن اشغال شده، درگیر ماجراهای بسیاری میشود. او جان پسربچهای هم سن برادرش را از مهلکه نجات میدهد و با جسد برادرش را که شهید شده مواجه میشود.
نوروز / سیدرحیم حسینی 1380/ یک نوجوان بسیجی برای آب رسانی به روستای خود از منطقه عملیاتی جنگ، تانکر آبی را به غنیمت می گیرد، اما برای رساندن تانکر به روستا با مشکلاتی روبه رو می شود.
نینوا/ رسول ملاقلیپور1362/ رزمنده نوجوانی به نام ابوالفضل مأمور می شود تا مجروحی را به پشت جبهه برساند. او در مسیر خود با غلام حسین، که راننده لودر بوده و در جبهه بر اثر ترکش انفجار نابینا شده است، آشنا میشود.
نظر شما