یکی از نشانههای تشیع، ولایت پذیری است که برگرفته از سیره ائمه معصومین(ع)؛ به نحوی که هر یک از امامان شیعه در عصر خود تابع و مطیع ولی زمان خویش بوده و بیچون و چرا از فرامین الهی امام زمان خود اطاعت میکردند. نمونه بارز این خصیصه، سیره امام حسین(ع) است که ولایتمداری و ولایتپذیری در زندگی ایشان نمود آشکاری دارد. به منظور بررسی این مسأله، گفت وگویی را با حجت الاسلام دکتر حمیدرضا مطهری، مدیر پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) انجام دادیم که در ادامه خواهد آمد.
*ولایتمداری به چه معناست و بارزترین مشخصه آن را در چه امری میدانید؟
در بحث ولایت پذیری و ولایتمداری جدا از اینکه این موضوع یکی از مباحث سیاسی روز است، یکی از مطالب مهم و از تعالیم عالیه مکتب تشیع میباشد که بسیار مورد تاکید قرار گرفته است. بنابراین باید دید این ولایتمداری به چه معناست. ولایتمداری فارغ از بحثهای لغوی که پیرامون آن وجود دارد، بهتر است که شاخصههای آن مورد بررسی قرار بگیرد. با توجه به سیره اهل بیت(ع)، آنچه یک شیعه را به عنوان یک شخص ولایت مدار مطرح میکند و مهمترین شاخصه ولایتمداری است، اطاعت بیچون و چرا از ولی خدا و امام است که البته بر اساس آگاهی و شناخت امام میباشد؛ اطاعتی که همراه با شناخت میباشد و کورکورانه نیست. با توجه به این مشخصه است که اهل بیت(ع) در حدیث ثقلین، در کنار قرآن به عنوان دو ثقل گرانبها معرفی میشوند. حضرت امیر مؤمنان(ع) در روایتی، یکی از شاخصههای ولایتمداری را نگاه کردن به رفتار ائمه(ع) میداند که شخص ولایتمدار نه از ائمه پیشی میگیرد و نه عقب میماند؛ «من تقدّمها مرق من تخلّف عنها زهق؛ هر کس پيشي بگيرد، مشکل پيدا ميکند، از دين خارج ميشود و کسي عقب هم بيفتد زهوق پيدا ميکند».
*آیا این ولایتمداری محض در زندگی خود ائمه اطهار نسبت به ولی زمان خویش نیز دیده میشد؟
اتفاقا این نکتهای است که با مشاهده زندگی و سیره اهل بیت(ع) میبینیم که هر امامی نسبت به ولی زمان خودشان، این ولایتمداری را داشتند. با بررسی زندگی امام علی(ع) در زمان پیامبر عظیم الشان اسلام، مشاهده میشود که حضرت امیر(ع) یک مرتبه نسبت به تصمیمات و اقدامات پیامبر(ص) سوال و اعتراضی نکردند. این در حالی بود که بسیاری از صحابه بارها نسبت به تصمیمات ایشان معترض شده و از ایشان سوال میکردند، اما هیچ گاه نمیبینیم حضرت امیر(ع) از پیامبر(ص) سوال و انتقادی کرده باشند.
این موضوع در سیره امام حسن و امام حسین علیهما السلام نیز دیده میشود. امام حسن و امام حسین(ع) هر کجا که نیاز بود، ولایتپذیری محض خود را در برابر امام زمان خود علی(ع) به نمایش گذاشتند که مواردی همچون جنگ جمل، صفین، نهروان، حرکت از مدینه به کوفه از جمله این موارد میباشد.
*این وضعیت در زمان امام حسن(ع) و با توجه به رویکرد سیاسی متفاوت امام حسین(ع)، چگونه است؟
حتی در حیات امام حسن(ع) نیز، این ولایتپذیری امام حسین(ع) نمود آشکاری دارد که اوج آن در قضیه صلح تحمیل شده بر امام حسن(ع) میباشد. وقتی صلح بر ایشان تحمیل میشود و ایشان علیرغم میل باطنی آن را میپذیرند، بسیاری از افرادی که ادعای شیعه بودن محض و محب اهل بیت(ع) را داشتند، به پذیرش صلح از سوی امام حسن(ع) معترض میشوند. خود این موضوع میتواند برای ما عبرتآموز باشد که تنها ادعای محبت اهل بیت(ع) برای شیعه بودن واقعی کفایت نمیکند، بلکه این ادعا و برگزاری مجالس برای اهل بیت(ع) باید همراه با عمل باشد. این مسئله بخصوص در ایام محرم اهمیت بیشتری پیدا میکند که شیعیان باید به این نکته توجه کنند که در کنار برگزاری دستجات عزاداری و مراسم سوگواری، هدف و فلسفه قیام امام حسین(ع) که همان زنده نگه داشتن دین اسلام بود، از اهمیت دوچندانی برخوردار است.
*به نظر شما چه ویژگی، ولایتمداری امام حسین(ع) را از سایر مردم عصر امام حسن(ع) متمایز میسازد؟
مهمترین موضوع، ولایتمداری همراه با شناخت است. وقتی ولایتمداری با شناخت و آگاهی باشد، باعث میشود فرد بیچون و چرا از ولی و امام زمان خود، اطاعت کند. وقتی امام حسن(ع) به خاطر حفظ اسلام و تشیع، مجبور به پذیرش اجباری صلح میشوند، عدهای به دلیل عدم شناخت نسبت به خصوصیات و ویژگیهای امام خود، معترض میشوند، اما این امام حسین(ع) بود که همچون سیره علی(ع) در عصر نبوی، نسبت به امام و ولی زمان خود یعنی امام مجتبی(ع) سوالی مطرح نکرد و نسبت به صلحی که به ایشان تحمیل شد، نه تنها سوال و اعتراضی نکردند، بلکه در مقابل کسانی که خواستار قیام امام حسین(ع) شدند و به امام حسن(ع) توهین کردند،ایستاد و آنها را به تبعیت از امام حسن(ع) فراخواند.
*وجود این ولایتپذیری محض را در یاران و اصحاب امام حسین(ع) بخصوص در واقعه کربلا، چگونه ارزیابی میکنید؟
طبیعتا این ولایتپذیری امام حسین(ع) نسبت به امامان عصر خود، در یاران و اصحابش نیز تجلی پیدا میکند و آنان نیز به آن امام بزرگوار تاسی میکنند.
همانطور که گفتم، یکی از شاخصههای ولایتمداری، محبت به ولی است که این محبت باید در عمل منعکس شود و صرفا به اظهار و ادعای زبانی، کفایت نمیکند. این موضوع در زندگی اصحاب امام حسین(ع) به وضوح مشاهده میشود که نسبت به ادعای ولایتمداری خود، تا پای جان میایستند که نمونه بارز آن حضرت عباس(ع) است که وقتی وارد کربلا شدند و جنگ قطعی شد، شمر که از قبیله بنی کلاب است و به نوعی احساس خویشاوندی میکند و برای آن حضرت اماننامه میآورد، اما حضرت عباس(ع) در مقابلش سکوت و بیاعتنایی میکند. جالب آن است که در اینجا امام حسین(ع) فرمود: «پاسخش را بدهید، اگر چه فاسق است»، که این مسأله علاوه بر آن که نشاندهنده توجه امام به کرامت انسانی است. امام با اینکه میداند هدف آنها از آوردن امان نامه چه میباشد، اما با این وجود از حضرت عباس و برادرانش میخواهد که جواب شمر را بدهند.
نمونه دیگر ولایت مداری یاران را میتوان در رفتار حربن یزید ریاحی یافت که علیرغم اینکه در ابتدا جزو سپاه دشمن بود، اما در ادامه به گونهای این ولایتپذیری را به اثبات میرساند که امام(ع) خطاب به وی میفرماید: مادرت به حق تو را حر نامید. در میان زنان هم حضرت زینب(س) نمونه والای ولایت مداری و دفاع از امام زمان خویش است که این نکته را هم در کنار امام حسین(ع) و هم پس از شهادت آن حضرت و همراه امام سجاد(ع) به نمایش گذاشت و تمام فرامین امام را بیچون و چرا جامه عمل پوشاند. در واقع اهداف قیام امام حسین(ع) با اقدامات حضرت زینب(س) محقق شد.
حتی از زنان غیرهاشمی بودند افرادی که در این زمینه مثال زدنی هستند، یک نمونه آن همسر زهیر بن قین بود که همراه همسرش از مکه به سوی عراق در حرکت بودند و در یکی از منازل بین راه پیک امام حسین سراغ زهیر رفت و گویا زهیر از رفتن اکراه داشت، اما با تشویق همسرش به امام پیوست و رستگار شد. همسرش خطاب به او گفت، وای بر تو! فرزند رسول خدا تو را میخواند و تو اجابت نمیکنی؟! همین گفتار کوتاه سبب شد تا زهیر به سوی امام رفته و رستگاری ابدی را به دست آورد این نشانه شناخت او نسبت به امام عصر خویش است، مادر «عمر بن جناده انصاری» نمونه دیگری است، علیرغم اینکه همسرش در کربلا شهید میشود، فرزند جوانش را روانه کارزار جنگ میکند. وی نزد امام رفت و اجازه خواست تا با دشمن بجنگد، امام فرمود: «ان هذا غلام قتل ابوه فی المعرکه و لعل امة تکره ذلک» (پدر این نوجوان کشته شده، شاید برای مادرش سخت باشد و او راضی نباشد). عمرو گفت «به خدا قسم نه، مادرم خود به من دستور داده و لباس رزم برتنم کرده تا شما را یاری کنم». لذا امام به او اجازه داد و عمرو به میدان رفت و وقتی شهید شد، کوفیان سر او را از بدنش بریدند و به طرف سپاه امام حسین علیه السلام پرتاب کردند.
مادرش که از رشادت و استقامت پسرش خشنود بود، سر را برداشت و بوسید و گفت «چه نیکو جهاد کردی پسرم؛ ای نور چشمم!» و سپس آن سر را به طرف دشمن افکند و نشان داد آنچه در راه خدا داده پس نمی گیرد. آنگاه عمود خیمه را برداشت و به دشمن حمله کرد اما به دستور امام به خیمه برگشت و امام برای او دعا کرد که همه این موارد حاکی از ولایتپذیری و ولایتمداری وی در عرصه عمل میباشد.
سید علی میرخلیلی
نظر شما