و ممتنع است زیرا درک زوایای شخصیت کسی چون او که مطالبش از تنوع و گستردگی موضوعی و تعمق علمی و پژوهشی بی بدیلی برخوردار است، کاری است بس دشوار.
شفیعی کدکنی را باید دانشمندی جامع توصیف کرد، که با بیش از 40 سال تلاش بی وقفه، به تنهایی در ستیغ «پژوهشهای ادبی» ایستاده است. او در مقام دانش آموخته مکتب درس بزرگانی چون بدیع الزمان فروزانفر و ادیب ثانی است، پژوهشگری بی مانند است که با تصحیح علمی متون بزرگان ادب فارسی، شاهراهی برای رسیدن، فهمیدن و استفاده از اقیانوس اندیشه و ادب ایران دیروز ایجاد کرده است.شفیعی کدکنی با تصحیح خاص و فوق العاده آثار کهن فارسی چون منطق الطیر، اسرارنامه، الهی نامه، مصیبت نامه و بسیاری آثار دیکر، بی آن که از عظمت آنها بکاهد، متون کهن ادبی را برای اهالی فرهنگ و ادب دوستان امروزی قابل استفاده کرده است.
بخشی از ارزش برجسته شفیعی کدکنی نیز به رویکرد و نگاه انتقادی او بر میگردد، آنجا که از آن دسته از رسانه های گروهی که به نام ادبیات اشتغالات نازل دارند، فاصله میگیرد؛ زمانی که ازحضور در همایش های منهای علم و خرد که پز فعالیتهای ادبی دارند کنار میکشد و فارغ از این هیاهو های پوچ، اوقات خویش را به ضیافت اندیشه ابو سعید ابوالخیر و ابوالحسن خرقانی میبرد و در کهکشان عرفان مکتب خراسان، به پرواز در میآید. استاد در عالم شعر نیز چهره ای فاخر و شاعری از جنس پارسی سرایان اصیل است.او «در کوچه باغ های نیشابور» نظرها را تا اندرونی عرفان و اندیشه های زلال میبرد و از آسمان لاجوردی بنای کاشیکاری مسجدی کهن، نگاه هارا در «هزاره دوم آهوی کوهی» تا کهکشان فرهنگ و تمدن ایران کهن پرواز میدهد.شفیعی کدکنی با ترسیم زیبایی های تاریخ فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی، گذشته فرهنگی مخاطب فارسی زبان خود را به یادش میآورد و او را سرشار از شوق میکند. شفیعی کدکنی که بست نشین مخلص دانشگاه و دانش پژوهی است و همصحبت بزرگان صریح الهجه ای چون اخوان ثالث، از خرد گریزی نسل جوان شعر امروز و نیز مهجور بودن عقلانیت بس ناخرسند است و بی پروا به نقد آن میپردازد.
نظر شما