به این مناسبت با حجت الاسلام والمسلمین سیدصمصام الدین قوامی، از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، استاد حوزه و دانشگاه، مدیر بنیاد فقهی مدیریت اسلامی و مؤلف کتابهایی همچون «فقه الاداره» درباره مفهوم شهادت در اسلام و راز حماسه آفرینی رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس به گفت و گو پرداختهایم که مشروح آن در ذیل میآید.
مفهوم شهید و شهادت در فرهنگ اسلام چه تعریف و جایگاهی دارد و چه برکات و آثاری را برای جامعه به ارمغان میآورد؟
شهید از مقدسترین واژهها و اصطلاحات دینی است؛ البته در فرهنگهای غیردینی نیز از سربازان هر کشوری که در جنگ کشته میشوند، با عنوان فداکار و جان بر کف یاد میشود، اما واژه شهید با ریشه عربی قرآنی به اسلام اختصاص دارد.
همان گونه که در سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۴۰ میفرماید: «... خداوند کسانى را که [واقعا] ایمان آوردهاند، معلوم بدارد و از میان شما گواهانى بگیرد...»
البته قرآن در آیات دیگر برای کشته شدگان در راه خدا از واژه قتل استفاده میکند، اما در این آیه شریفه از شهید به عنوان ناظر و بیننده تعبیر میکند که ما را میبیند و ما در محضر او هستیم، همان طور که او در محضر خدا قرار دارد.
همچنین، بنابر آموزههای دین مبین اسلام، هر قطرهای که بر زمین میچکد، مرتبهای دارد تا میرسد به عالیترین مرتبه، یعنی خون شهید که طبق روایات، این خون به رگهای اجتماع تزریق شده و شهید به الگویی بیبدیل برای جامعه تبدیل میشود.
از این رو، مقدس ترینِ مفاهیم، شهادت است که بالاترین و مؤثرترین نوع آن به حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران باوفای ایشان که در کربلا به شهادت رسیدند، اختصاص دارد.
ترویج روحیه ایثار و شهادت و دیگرخواهی حتی به قیمت از دست رفتن جان، چه آثاری را بر جامعه مترتب میکند و جامعه و افراد آن را به چه مسیری رهنمون میشود؟
شهید، مظهر از خودگذشتگی و فداکاری و بالاتر از آن ایثار است، زیرا در دنیای مادی همه در پی این هستند که چیزی به دست آورند، حتی به قیمت از دست رفتن جان و زندگی دیگران! اما وقتی کسی شهادت را به عنوان طریق زندگی برمی گزیند، میرود تا دیگران بمانند... .
من در عملیات رمضان در دوران دفاع مقدس شاهد بودم که ۳۰ نفر روی مین رفتند تا معبر باز شود و این یعنی بالاترین درجه ایثار.
از منظر اجتماعی، شهادت روح ایثار و از خودگذشتگی را به جامعه القا میکند و هشدار میدهد که زندگی را تنها در فکر خود و خواستههایتان سپری نکنید. از این رو، شهید، موج آفرین و بیدارگر است و جامعه را به مسیر اصلاح رفتارها سوق میدهد تا ثروت اندوزی و قدرت افزایی را کنار نهاده و به ارزشها نیز بیندیشند. به گونهای که در هفته دفاع مقدس میبینیم افکار مردم بشدت تحت تأثیر قرار میگیرد.
از سوی دیگر، اخلاق اسلامی که ریشهاش در تقواست و دیگردوستی و دیگرخواهی را رواج میدهد با فرهنگ شهادت جان میگیرد.
علاوه بر این، شهدا برای وابستگان سببی و نسبی نیز عزت را به ارمغان میآورند و میبینیم هر محله و خیابانی که شهیدی را تقدیم اسلام کرده، زنده، پویا و آبرومند است.
در واقع ملتی که شهدایش را زنده نگاه میدارد، برابر دشمن اقتدار و عزت مییابد، زیرا شهید، قدرت و جان برکفی ملت را به نمایش میگذارد. به تعبیر شهید مطهری، شهید شمع تاریخ است، چراکه شمع سر میدهد برای نورانی کردن محیط و تا بیسر نگردد شعله آن روشنتر نمیشود.
اینکه قرآن تصریح میکند کشتگان در راه خدا زندهاند و نزد او روزی میخورند، به چه معناست؟ آیا جامعه این زنده بودن را درک میکند، چگونه و از چه مجرایی؟
شأن نزول آیه ۱۶۹ سوره مبارکه آل عمران که به این موضوع اشاره دارد، به جنگ احد باز میگردد که مسلمانان در پی شکست و کشته شدن تعدادی از یارانشان، اعتراض کردند و این آیه بر قلب مبارک پیامبر (ص) نازل شد که میفرماید: «هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شدهاند مرده مپندار، بلکه زندهاند که نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند».
امروز هم که کوچهها، خیابانها، دانشگاهها و حتی کلاس درس در مدارس مزین به نام شهدا و تصاویرشان زینت بخش خیابانهاست، زندهاند و بر ما نظارت میکنند که البته اینها در بعد ظاهری است، اما در بعد باطنی هم شهدا زندهاند، برای همین است که برخی شهدا در عالم مکاشفه جای خود را به خانوادههایشان نشان میدهند و نیز انقلاب اسلامی بعد از ۳۶ سال همچنان از شهدا حیات میگیرد، چراکه خون، مظهر حیات است و وقتی ریخته میشود، آن هم با هدفی الهی و در راه خدا، به جامعه حیات میبخشد و در نتیجه این حیات مشتهای ما درشت و قامتمان راست و راهپیماییهایمان برقرار و دشمن از ما در هراس است و با وجود همه تحریمها در علم و فناوری و معنویت پیشرفت میکنیم، در حالی که جامعه مرده توان دفاع و ایستادگی ندارد.
بنابراین، بیشترین سهم در این بقا و حیات (جامعهشناسان جهان به آن تصریح دارند)، مرهون شهداست و نیز جانبازانی که شهدای زندهاند و نشان میدهند هنوز هستند انسانهایی که جور دیگر میاندیشند. به عبارت بهتر، جامعه زنده باید نمادهای حیات را داشته باشد که شهدا برترین این نمادها هستند.
امروز هم جامعه پویا و پایا و غیرافسرده و غیرفرسوده انرژی مثبت خود را از شهدا میگیرد که نبض و ضربان قلب جامعهاند و این همان مصیبتی است که در فراز پایانی زیارت عاشورا به خاطر آن خداوند را شکر کرده و میگوییم: «الحمدا... علی عظیم رزیتی».
چگونه میتوان فرهنگ ایثار و شهادت را که در دوران هشت سال دفاع مقدس به اوج رسید و با پوست و گوشت جامعه عجین شد، زنده و پویا نگاه داشت و آن را بر سبک زندگی جامعه حاکم کرد؟ آیا پس از آن دوران چنین انتظاری بجاست؟
باب شهادت همیشه باز است و میبینیم امروز رزمندگان اسلام در لبنان، عراق و سوریه به مقام شهادت میرسند و در عراق که ائمه (ع) ما به شهادت رسیدهاند، ما شهید میدهیم، بنابراین، پرونده دفاع مقدس بسته نشده و همچنان این دفاع ادامه دارد و امروز نسلی که آن دوران را تجربه نکرده میتواند در عراق، سوریه و فلسطین صحنههای نبرد حق علیه باطل را درک کند و بعید است این دفاع پایانی داشته باشد.
در روایت است که بهشت هشت باب دارد که به نظر میرسد هشت سال دفاع مقدس نیز هشت در بود که بسیاری از این ابواب وارد بهشت شدند، چراکه دشمن در اوایل انقلاب حماقت کرد و جنگ را به راه انداخت، در حالی که از حضور نسل نخست انقلاب که پویا بود و فعال، غفلت کرد.
چه چیز آن همه شور و نشاط را در رزمندگان ایجاد میکرد که چنان حماسههایی را رقم زدند؟
از یک سو رهبری امام راحل که خود پدر شهید (مرحوم حاج مصطفی) بودند به عنوان یک عامل بزرگ، روح جهاد و مقاومت را در جوانان انقلابی میدمید و آنها را تهییج میکرد، به گونهای کهگاه احساس میشد پیامبر (ص) یا امیرمؤمنان (ع) اعلام جهاد کردهاند و اینچنین آن نسل عجیب، آن هم در اواخر هزاره دوم میلادی چنان صحنههای منحصر بشری را تصویر کردند.
از سوی دیگر مردمی که برای پیروزی انقلاب تلاش کرده بودند انگیزه بالایی داشتند، تا شاه و رژیم طاغوت باز نگردد و خون شهدا پایمال نشود.
علاوه بر این، خون شهدای انقلاب، شهدای جنگ و شهدایی که توسط گروهکها همچون فرقان به شهادت میرسیدند، به یکدیگر متصل و گرمابخش جامعه شد تا برای حفظ اسلام از جان و خون و عزیزان خود بگذرند تا جایی که حتی بچهها برای اعزام به جبهه اشک میریختند.
ویژگیهای انحصاری سربازان امام راحل چه بود، آنها چه داشتند که مستکبران جهان و بالاتر از آن تاریخ را مقهور روح معنویت و خدایی خود کردند؟
آن نسل، همان نسل شایستهای بود که ائمه معصوم (ع) آرزویش را داشتند تا با اتکا به آن قیام کنند، نسلی که روح خدا از روح خدایی خود در آنها دمید و دیگر نه سرما و نه گرما، نه دوری از خانه، نه سختی و نه توپ و تفنگ در آنها اثری نداشت.
همچنین، امام خمینی (ره) که با لقب امام نه شاه! هدایت و رهبری مردم را بر عهده داشتند با مرجعیت، صداقت، سادگی و هدایتگری خود فضایی را ایجاد کردند که در آن گویی قبهای درخشان از آسمان به زمین هدیه شد یا شاید هم از زمین به آسمان.
بسیاری میگویند، این هشت سال، حکومت اسلام را نشان داد و خود امام راحل در وصیتنامه سیاسی عبادی خود میگویند: «مردم ما از مردم زمان پیامبر (ص) بهترند.»
واقعیت این است که اگر این نسل بود، علی اصغر (ع) در کربلا کشته نمیشد، دختر پیامبر اکرم (ص) سیلی نمیخورد و عقیله بنی هاشم (س) اسیر نمیشد.
این نسل، امتداد نسلی است که ۱۵ خرداد و بعد از آن، انقلاب اسلامی را رقم زدند و با دفاع مقدس به آسمان اوج گرفتند، در حالی که در نوحهها، روضهها و منابر اهل بیت (ع) ریشه داشتند و تا ظهور امام عصر (عج) حیات خواهند داشت.
اینکه میگویند، این نسل تمام شده، دروغی بزرگ است و شهدای هستهای و شهدای حرم کذب این ادعا را ثابت میکنند؛ این نسل، نسل لقمه پاک، خمس و زکات، صوم و صلاه و حجاب و عفاف است.
این نسل، همان نسلی است که امام ششم (ع) آرزویش را داشتند تا به پشتوانه آن قیام کرده و حکومت جور را بر اندازند و این آرزو در حکومت امام خمینی (ره) محقق شد، به گونهای که جان بر کف به فرمان امامشان روی مین میرفتند.
نظر شما