به گزارش قدس انلاین، پس از كودتای 28 مرداد 1332 و به قدرت رسیدن محدد محمدرضا پهلوی، وی به مرور حكومت استبدادی خود را تحكیم و تثبیت كرد، اما در سال 1339 تحولاتی در صحنه سیاست بینالملل روی داد و شاه ناچار به تجدید نظر در سیاستهای رژیم خود گردید. با پیروزی كندی در انتخابات ریاست جمهوری آمریكا، وی برای جلوگیری از قیامهای مردمی در جهان سوم، رهبران آن كشورها را به انجام اصلاحاتی بر اساس دكترین خود تشویق و ترغیب نمود؛ در ایران نیز شاه این اصلاحات را در قالب فضای باز سیاسی، اصلاحات ارضی، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید به اجرا گذاشت. این اصلاحات با شرایط داخلی ایران كه یك جامعه سنتی بود، سازگاری نداشت لذا موجوب بیثباتی، ناآرامی و اعتراض عمومی مردم به رهبری امام خمینی (ره) شد. مجموعه این عوامل و برخی از اقدامات شاه همانند: حمله به مدرسه فیضیه در سال 1342 و دستگیری امام خمینی(ره) در نهایت منجر به قیام خونین مردم در 15 خرداد 1342 شد.
امام خمینی عصر عاشورای سال 1383 هجری قمری (13 خرداد 1342 شمسی) در مدرسۀ فیضیه نطق تاریخی خویش را که آغازی بر قیام 15 خرداد بود ایراد کرد. بخش عمدهای از سخنان امام در بیان نتایج زیانبار سلطنت دودمان پهلوی و افشای روابط پنهانی شاه و اسرائیل اختصاص داشت. در همین سخنرانی بود که امام خمینی با صدای بلند خطاب به شاه فرمود:
آقا! من به شما نصیحت میکنم؛ ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم؛ دست بردار از این کارها. اگر دیکته میدهند دستت و میگویند بخوان، در اطرافش فکر کن. نصیحت مرا بشنو. ربط مابین شاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت میگوید: از اسرائیل حرف نزنید مگر شاه اسرائیلی است؟
سخنان امام خمینی همچون پتکی بر روح شاه که جنون قدرت و تکبّر فرعونی او زبانزد خاص و عام بود فرود آمد. شاه فرمان خاموش کردن صدای قیام را صادر کرد. نخست جمع زیادی از یاران امام خمینی در شامگاه 14 خرداد دستگیر و ساعت سه نیمه شب (سحرگاه پانزده خرداد 42) صدها کماندوی اعزامی از مرکز، منزل حضرت امام را محاصره کردند و ایشان را در حالی که مشغول نماز شب بود دستگیر و سراسیمه به تهران برده و در بازداشتگاه باشگاه افسران زندانی کردند و غروب آن روز به زندان قصر منتقل نمودند. خبر دستگیری امام به سرعت در شهر قم و مناطق اطراف پیچید. زن و مرد از روستاها و منازل خویش در شهر بهسوی منزل قائد خود حرکت کردند. شعار اصلی جمعیت «یا مرگ یا خمینی» بود که از تمام فضای قم به گوش میرسید. خشم مردم آنچنان بود که ابتدا مأمورین پلیس پا به فرار گذاشتند. آنها پس از تجهیز قوا به میدان آمدند. نیروهای کمکی نظامی نیز از پادگان های اطراف به شهر قم گسیل شدند. هنگامی که سیل جمعیت از حرم حضرت معصومه بیرون آمدند، رگبار مسلسل ها گشوده شد و تا ساعتی چند درگیری شدید ادامه داشت. حمام خون به راه افتاده بود. هواپیماهای نظامی از تهران به پرواز درآمدند و در فضای شهر قم برای ایجاد رعب بیشتر دیوار صوتی را شکستند. قیام با سرکوبی شدید کنترل شد. کامیون های نظامی، اجساد شهدا و مجروحین را به سرعت از خیابان ها و کوچهها به نقاط نامعلومی بردند. غروب آن روز شهر قم حالتی جنگزده و غمگینانه داشت.
صبحگاه 15 خرداد خبر دستگیری رهبر انقلاب به تهران، مشهد، شیراز و دیگر شهرها رسید و وضعیتی مشابه قم پدید آورد. مردم ورامین و شهرک های اطراف بهسوی تهران سرازیر شدند. تانک ها و ابزار زرهی و نیروهای نظامی برای جلوگیری از ورود معترضین به شهر در سه راهی ورامین با جمعیت درگیر شدند و جمع زیادی از راهپیمایان را به خاک و خون کشیدند. جمعیت انبوهی در حوالی بازار تهران و مرکز شهر نیز گرد آمده و با شعار «یا مرگ یا خمینی» بهسوی کاخ شاه به حرکت درآمدند. از جنوب شهر تهران نیز سیل جمعیت به سمت مرکز راه افتاده بود و در پیشاپیش آنها طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی، دو تن از جوانمردان جنوب شهر تهرانبا گروه خود در حرکت بودند. این دو تن بعداز چندی دستگیر و در 11 آبان 1342 تیرباران شدهو هوادارانشان به بندرعباس تبعید گردیدند.
نزدیکترین ندیم همیشگی شاه، تیمسار حسین فردوست در خاطراتش از به کارگیری تجربیات و همکاری زبدهترین مأمورین سیاسی و امنیتی امریکا برای سرکوب قیام و همچنین از سراسیمگی شاه و دربار و امرای ارتش و ساواک در این ساعات پرده برداشته و توضیح داده است که چگونه شاه و ژنرال هایش دیوانهوار فرمان سرکوب صادر میکردند. ارتشبد فردوست در توضیح وخامت اوضاع مینویسد: به اویسی (فرماندۀ لشکر گارد ویژه) گفتم «تنها راه این است که هر چه آشپز و نظافتکار و اسلحهدار و غیره در لشکر داری مسلح کنی». سرانجام مأمورین نظامی و پلیس شاه با تیراندازی های گسترده و مستقیم و به کارگیری هرچه در توان داشتند بر قیام مردم فائق آمدند. اسداللّه علم نخستوزیر شاه در خاطراتش از این روز خطاب به شاه مینویسد: اگر ما عقبنشینی کرده بودیم ناآرامی به چهار گوشه ایران سرایت میکرد و رژیم ما با تسلیم ننگآوری سقوط میکرد.
پس از قيام پانزدهم خرداد 1342، مطبوعات خارجی به صورت های مختلف و با تيترهايی درشت، از اين روز نام بردند. برای مثال روزنامه «دی ولت» در شماره 129 خود نوشت: «در تهران، صدها نفر کشته شده اند. دولت عَلَم، حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل، بر ضد طرفداران رهبر مسلمانان، [امام] خمينی که عليه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شد». يا روزنامه «الاهرام» در 16 خرداد نوشت: «ديروز تهران در آتش خشم شعله ور شد. اين، شديدترين تظاهرات ضد شاه بود و هنگامی آغاز شد که رهبر دينی، روح الله خمينی و ياوران او دستگير گرديدند».
با این حال قيام پانزده خرداد، به افسانه جدايی دين از سياست که بيش از نيم قرن، از سوی استعمارگران رژيم های دست نشانده آنان تبليغ و ترويج شده بود، پايان داد و جداناپذيری اسلام از سياست را، برای همگان آشکار کرد و اسلام ناب محمٌدی را از اسلام آمريکايی باز شناسانيد. از آن پس، اسلام راستين که تا دیروز جايی در مجامع علمی و روشن فکری نداشت، در ميان نسل تحصيل کرده و به ويژه دانشگاهيان راه يافت و گام به گام گسترش پيدا کرد و فعاليت های سياسی بر پايه اسلام، به عنوان بزرگ ترين جريان سياسی در ايران اوج گرفت و پيشرفت کرد و زمينه ساز انقلاب اسلامی شد.
نتایج و پیامدهای قیام 15 خرداد
قیام 15 خرداد با یك سری ویژگیهای خاص همانند: فراگیری نهضت و حضور همه گروها و قشرها و طبقات مختلف در روند مبارزه، مذهبی بودن مبارزه و حضور مؤثر نیروهای مذهبی، پیروی از مبانی دین اسلام، پیروی از امام به عنوان مرجع تقلید و رهبر سیاسی مردم، قاطعیت و اخلاص امام و بیگانه ستیزی و عوامل دیگری كه باعث شد این قیام تأثیرات عمیقی بر ساختار سیاسی و اجتماعی ایران داشته باشد. به طور خلاصه بعضی از مهمترین پیامدهای این قیام عبارت بودند از:
1.آشكار شدن قدرت مذهب به وسیله بسیج گسترده مردمی و مقاومت در مقابل برنامههای نامشروع شاه؛
2. احساس ضرورت تشكل برای ادامه مبارزه؛
3. رویارویی با اصل نظام شاهنشاهی در حالیكه جنبشها و قیام های پیشین دارای این ویژگی نبودند؛
4. افشای چهره ریاكارانه و منافقانه شاه و روشن شدن ماهیت رژیم وی برای مردم؛
5. عدم وابستگی به قدرت های خارجی (بیگانه ستیزی) و بی اعتبار شدن شرق و غرب و پایهگذاری اصل نه شرقی و نه غربی به دلیل موضعگیریهای منفی آمریكا و شوروی در مقابل این قیام مردم؛
6. افزایش رشد و آگاهی تودههای مردم و تداوم مبارزات سیاسی آنها؛
7. افزایش رشد تحول در حوزهها و حضور روحانیت و مردم در عرصه سیاست كشور؛
8. نقش و جایگاه مرجعیت و رهبری امام خمینی (ره) با تأیید مراجع و علما و حمایت و پشتیبانی مردم؛
9. تبیین نظریه ولایت فقیه به عنوان نظام حكومتی جایگزین رژیم شاه توسط امام خمینی (ره).
منابع:
1-خلجی، عباس، اصلاحات امریکایی، تهران: مرکز اسناد، 1381
2-خمینی، روح الله، صحيفه نور، ج 22، مجموعه رهنمودهاي امام خميني، تهران: مركز مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، 1381.
3-فردوست، حسين، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، تهران: اطلاعات، 1388.
4-علم، اميراسدالله، گفتگوهاى من با شاه: خاطرات محرمانه امیر اسداللّه علم، تهران: طرح نو، 1371.
5-منصوری، جواد ، قيام 15 خرداد1342، ج 1، تهران، سوره،1376.
6-سيد حميد روحانی، نهضت امام خمينی ،ج1، تهران: عروج، 1381.
نظر شما