تحولات لبنان و فلسطین

قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: ارتباط اثرگذار و سازنده با مردم و مردمداری بی ‌بدیل، یکی از وجوه ممتاز و منحصر به فرد سبک زندگی رضوی است که معادلات مأمون و مأمونیان را در طول تاریخ مجهول گذاشته است.

بی تدبیری مسئولین در امور اقتصادی، سبب ضعف باورهای دینی می گردد!

رسالت و مأموریت امامان معصوم (ع) و جانشینان ایشان، مدیریت و سرپرستی جامعه است، یعنی انتقال یک انسان از بدو ولادت تا بعد از موت بر عهده امام است و او راه و چاه را نشان مردم داده و آنها را سرپرستی فردی، خانوادگی، اجتماعی و تاریخی می‌کند، به عبارت بهتر مأموریت امام بدون مردم ابتر است و در حقیقت او آمده تا مردم را به قرب الهی برساند، بنابراین رابطه مردم با امامت و نبوت گسست ناپذیر است. از سوی دیگر مردم بدون پیشوا از درک سعادت، امنیت، رفاه و هر چیزی که در دایره زندگی فردی و اجتماعی آنها قرار می‌گیرد، عاجز هستند و این یعنی رسالت رهبر، دستگیری و هدایت مردم و رساندن به مقصدی است که خداوند در نظر دارد، از این رو محمد حکیمی می نویسد همسان زیستی با مردم نیز از ویژگی های امام و حاکم در جامعه ی اسلامی است و دارای آثاری عجیب و سازنده است که برخی از آن ها عبارتند از:

1- این روش زندگی به سود طبقات محروم تمام می شود و زمینه ای اساسی مبارزه با فقر می گردد. در این زیست است که نخست حاکم اسلامی، حال بینوایان را لمس می کند، گرسنگی، تشنگی، سردی، گرمی، بی مسکنی، بی درمانی، نبود وسائل رفاهی و دیگر نیازها را با گوشت و پوست خود لمس می کند.

2- زمامدار به طور کلی طبیعی و جبری در طبقه ی فقیر باقی می ماند و پایگاه اجتماعی خود را پس از تکیه بر مقام حاکمیت بالا نمی برد و با گرایش های رفاه طلبانه و تشکیل و تشکیل زندگی تجمّلی، با طبقات اشراف و مترَف و مستکبر همسطح و همسان نمی گردد و از این رهگذر با آنان احساس نزدیکی و یگانگی نمی کند و از بینوایان و ژنده پوشان دور نمی ماند.

3- طبقات اشراف و سرمایه دار اگر حاکم را با زندگی ساده و فقیرانه دیدند به او نزدیک نمی شوند و از او دل می کنند.

4- در شرایط زیست مردمی و دور از تشریفات است که رابطه ی مردمی او برقرار می گردد و پایدار می ماند و همگان امکان می یابند تا به او دسترسی پیدا کنند و محرومان و مظلومان و بینوایان نیز می توانند به او دست یابند و عرض حال کنند و مشکلاتشان را با او در میان بگذارند. از این رو است که حاکم اسلامی باید زیستی همسان محرومان داشته باشد.

این اصل، از حدیثی که از امام رضا (ع)، درباره ی نوع رابطه ی امام و امت بدست می آید؛آنجا که امام فرمودند حاکم برادر مهربان و پدر مهربان و یا مادر مهربان است، این ها همسطحی و همسانی دقیق با مردم را اثبات می کند؛ زیرا روشن است که برادر و پدر مهربان- به ویژه مادر مهربان- هیچ گاه در رفاه و آسایش و تجمل به سر نمی برد و برادر یا فرزند خود را در محرومیت و سختی و نابسامانی رها کند؛ بلکه حاکم چون مادر که نسبت به کودک خود ایثار دارد و لقمه را از دهان خود می گیرد و در دهان کودک می گذارد، نسبت به ملت خود ایثارگری می کند.

در قرآن کریم زیست با توده های محروم و زندگی در سطح طبقه فقیر به پیامبر اکرم تکلیف شده است: خود را وادار تا با کسانی که بامداد و شامگاه پروردگار خویش را می خوانند و رضای او را می جویند، زندگی کن، از آنان چشم برمگیر و از کسی که دل او را از یاد خویش غافل کرده ایم و او پیرو هوس خود شده است و کارش زیاده روی است، پیروی مکن.

بی شک این دنیاداران و زر اندوزان هستند که از یاد خدا غافلند و در زندگی حد میانه و قصد را رها می کنند و طریق حق و عدل را کنار می گذارند و کارهاشان همواره زیاده روی و افراط و اسراف است.

معیت و گمراهی در زندگی با بینوایان  دوری از اغنیا و سرمایه داران که در سخن پیامبر اکرم آمده است، تنها یک لفظ نیست، بلکه ضابطه و قانونی برای زندگی است که به حرکت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه جهت می بخشد. پیامبر اکرم که می گوید من در زندگی با شمایم و در مرگ نیز، یعنی در گرایش ها، گزینش ها، ارزش های مادی و معنوی و کیفیت معیشت و زنگی با شما هستم و به سود شما گام بر می دارم و در راه شما تلاش می کنم. این شیوه ی عمل، زیربنای رفتار اجتماعی پیامبر اکرم است که به امت خویش می آموزد، به ویژه حاکمان و سردمداران و مأموران عالی رتبه حکومت اسلامی.

از این رو امام علی (ع) فرموده اند: خدا مرا برای خلق خود امام قرار داد، پس بر من واجب ساخت که درباره ی خودم و خوردنی و نوشیدنیَم و لباسم اندازه ای- همچون ناتوان ترین مردمان- نگاه دارم، تا فقیر به فقر من اقتدا کند و ثروتمند به طغیان برنخیزد.

 این موضوع بسیار مهم و سازنده است که اغنیای مسلمین به زندگی امام و حاکم بنگرند و از طغیان که زمینه ی همه ی انحراف ها و فسادهای اجتماعی و فردی است دست بردارند و در جامعه ی اسلامی اگر کسانی از راه حلال ثروتی به دست آورند (و این بی تردید مقدار زیادی نمی تواند باشد) نه در درون خود و نه در رفتار فردی و اجتماعی و خانوادگی سرکشی و تجاوزکار نباشند. اندیشه ی سلطه جویی بر زیردستان و نفوذ در مراکز قدرت برای سلطه جویی را از ذهن بیرون کنند. از اسراف و معیشت هایی که از لوازم حتمی طغیان و برتری جویی است بپرهیزند و خود و سرمایه ی خود را به عنوان ابزار مفیدی در خدمت اجتماع قرار دهند. اینگونه توانگر و غنی، توانگر مسلمان است که اضافه درآمد خود را در راه فساد و طغیان و اسراف و اتراف سرمایه گذاری نکند و به امام خود اقتدا کند.

از این رو امام صادق (ع) می فرمایند: هنگامی که عیسی (ع) می خواست با اصحاب خود وداع کند، ایشان را جمع نمود و آنان را به توجه به ناتوانان فرمان داد و از نزدیکی به جباران و گردنکشان نهی کرد.

از نظر قرآن حاکمان بحق پیامبران و جانشینان آنان هستند. انبیا و اوصیا معیار و میزان حق و عدل و ضابطه ی خیر و صلاح و کمال و تعالی جامعه و مردمان می باشند، در سرلوحه ی برنامه ی ایشان مبارزه با ظلم و حق کشی و بیدادگری و استثمار مردم قرار دارد. آنان در طول زندگی خود، به مبارزه ای آشتی ناپذیر با موانع راه تعالی انسان دست زدند و چون سدّی پولادین مانع راه گردنکشان و طاغیان و چپاولگران شدند. سراسر قرآن کریم از ذکر این جهاد مقدس و ستیز درنگ ناپذیر می درخشد، و مبارزه ی پیامبران برای شکستن موانع حق و عدالت و کوشش خستگی ناپذیر آنان برای فاع از حق محرومان و برداشتن زنجیرهای مادی و معنوی از پای انسان ها فراوان مطرح شده است. اکنون در اینجا به یک آیه بسنده می شود: ای مردم پیمانه و ترازو را تمام و به عدل دهید و اشیاء و اجناس مردمان را (که به شما صاحب کالا عرضه می کنند)، کم بها مکنید و همچون تبهکاران در زمین به تبهکاری مپردازید.

این دستور و صدها دستور دیگر مانند آن، سیاست اقتصادی حاکمیت حق و رهبران الهی را ترسیم می کند، که مبارزه با روابط ظالمانه ی اقتصادی را در سرلوحه ی کار خود قرار دادند، و با «بخش اشیاء ناس: کم کردن و کم بها دادن به کار و کالای مردم» به ستیز برخاستند و این خود حوزه ی مسئولیت دولت های حق و عدل را مشخص می کند.

حنان بن سدیر صیرفی می گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که گفت: خبر نزدیکی وفات پیامبر (ص) به او داده شد، در صورتی که صحیح و سالم بود و هیچ دردی نداشت و این خبر را جبرئیل به او ابلاغ کرد. پس ندای «نماز جماعت» داد و به مهاجران و انصار فرمود که همه صلاح بردارند و چون مردمان جمع شدند، پیامبر بر منبر بالا رفت و خبر مرگ خود را به ایشان داد، سپس گفت: «خدا را به یاد آن کس می آورم که پس از من در میان امت والی و حاکم گردد مبادا با مسلمانان مهربانی نکند، بلکه باید بزرگانشان را محترم شمارد و بر ناتوانان رحم آورد و عالم ایشان را بزرگ دارد و به آنان زیان نرساند تا خوار شوند و به فقر گرفتارشان نکند تا کافر گردند و درِ خانه ی خود را به روی آنان نبندد».

در پایان این حدیث امام صادق (ع) می فرماید: «این آخرین سخنی بود که پیامبر (ص) بر منبر خود گفت» و این از اهمیتی ویژه برخوردار است، زیرا که رهبران بزرگ، حیاتی ترین و اساسی ترین اندوخته ها و تجربیات و شناخت و آموزش های سازنده ی خود را در روزهای آخر عمرشان بر زبان می آورند و به دست مردم خود می سپارند. از این رو، این سفارش ها در کلام پیامبر اکرم اهمیتی ویژه دارد و در این کلام- که همه درباره ی اهمیت حکومت و قلمرو مسئولیت دولت است- مسئولیت هایی اقتصادی دولت کوبنده تر و قاطع تر مطرح شده و در این زمینه دو اصل تبیین گشته است:

1- فقر عامل کفر است.

2- دولت ها و حکومت ها هستند که می توانند مردم را فقیر کنند یا فقر را از میان بردارند.

این خود موضوع مهمی است که فلسفه های سیاسی و تجربیات تاریخ انسان در تمام دوره ها آن را تأیید می کند و این دقیقاً همان معیارهایی است که امام رضا (ع) درباره حکومت به دست دادند و مسئولیت های اقتصادی دولت را تبیین کردند.

محمد حکیمی می نویسد حکومت ها با برنامه ریزی غلط و آزادی دادن به زر اندوزانِ مال پرست و جانبداری در قانون و اجرا از سرمایه داری، می توانند ثروت جامعه را به جیب اقلیتی سرازیر کنند (که با حاکمیت در رابطه هستند) و توده های مردم را تهیدست و فقیر سازند و سبب کفر و بی ایمانی آنان گردد؛ چنانکه می توانند با جانبداری اصولی- در قانون و عمل- از طبقات محروم و دفاع از منافع آنان و نظارت بر جریان اموال در جامعه و تولید و توزیع و نرخگذاری، در برابر هر نوع سلطه جویی طبقه ی سرمایه دار بایستند و آنان را به پذیرفتن حق و عدل وادار سازند و شیوه های اعمال قدرت اقتصادی و ایجاد اضطرارهای مصنوعی برای طبقات محروم را از بن برآورند و حرکت فزونی خواهی و زیاده طلبی را سرکوب سازند و ثروت ها و سرمایه ها را به سود توده های مردم به جریان اندازند و رفاه حال اکثریت را موجب گردند.

در این راستا امام کاظم (ع) فرموده اند: خداوند زمامداران الهی را مکلّف ساخته است که (سطح زندگی و شخصیت اجتماعی) بینوایان را بالا بیاورند و دین بدهکاران را بپردازند و بار سنگین زندگی را از دوش افراد عائله مند بردارند، و برهنگان را بپوشانند و به اسیران نیکی کنند.

منابع:

1-صدوق، عیوا اخبار الرضا، ج1:90؛ ج2: 64.

2-علامه مجلسی، بحارالانوار، ج72: 2؛ ج96: 214.

3-کلینی، کافی، ج1: 406، 410.

*حکیمی، معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی: 304، 315.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.